۱۳۹۴ تیر ۲۳, سه‌شنبه

آزموده را آزمودن خطاست ـ رضا قنبرزاده



وقتي بحث خانواده از طرف پس‌مانده‌های رژيم آخوندي، كه شاخص جنايت و به خاك و خون كشيدن خانواده هستند مطرح مي‌شود، مرغ پخته هم به قهقهه مي‌افتد. رژيمي كه در دهه 60 تماميت بسياري از خانواده‌ها را نابود كرد، رژيمي كه زنان باردار را تيرباران مي‌كرد، رژيمي كه براي شكستن عزم مجاهد خلق، به مادران مجاهد تجاوز مي‌كرد، حالا داد و فغان خانواده سر مي‌دهد و طرفدار عواطف و روابط خانوادگي شده است. 
زماني كه همين رژيم ریحانه‌ها را جلوي مادرانشان فقط به جرم دفاع از شرافتشان اعدام مي‌كرد و گریه‌های اين مادران را به باد تمسخر مي‌گرفت، خبري از عواطف خانوادگي نبود. زماني كه پیکر شهدا را به خانواده‌هایشان حتي براي خداحافظي هم تحويل نمي‌داد عواطف خانوادگي مطرح نبود. راستي مگر علي صارمي جزء خانواده مجاهدين نبود؟ مگر جعفر كاظمي و محسن دگمه‌چي جزء خانواده مجاهدين نبودند؟ پس چرا عواطف خانوادگي اين مدعيان داشتن عاطفه، در زمان اعدام آن‌ها به دست فراموشي سپرده شده بود؟
با همین چند نمونه مي‌شود فهميد كه درد كجاست و رژيم پا به گور خميني از چه مي‌نالد؟ آري اين درد عواطف خانوادگي نيست، درد، درد سرنگوني خليفه منحوس ارتجاع حاكم بر سرزمین زيباي ماست. حالا رژيم فكر مي‌كند با اجیر کردن چند مزدور از به‌اصطلاح «خانواده‌های مجاهدين!» درماني براي دردهاي درمان‌ناپذیرش پيدا كرده است. اگرچه خودش هم مي‌داند كه با به خدمت گرفتن چند مزدور، دردي دوا نمي‌شود اما مي‌گويند كسي كه در حال غرق شدن است به هر خس و خاشاكي چنگ مي‌اندازد، غافل از اينكه هیچ‌کس و هیچ‌چیزی را ياراي كمك رساندن به او نيست. داستان رژيم پوسيده خميني در فاز پاياني حكومتش هم از اين قاعده مستثنا نيست و چنگ زدن به حربة به‌اصطلاح «عواطف خانوادگي» هم نمی‌تواند او را از گرداب سرنگوني بيرون بكشد. 
در طول تاريخ تمامي ديكتاتورها، از زمان حضرت نوح تا همين امروز، حربة خانواده را عليه پيشتازان آزادي به كار گرفته‌اند اما يك چيزي هست كه در ذهن ديكتاتورها نمي‌گنجد. چون آن‌قدر در منجلاب حفظ موجودیتشان غرق هستند كه نمی‌فهمند اين پيشتازان، عواطف خود را نثار خلق در زنجيرشان کرده‌اند و براي رهنمون كردن مردم و ميهن عزيزشان به سرمنزل آزادي، از همه‌چیز خود گذشته‌اند. 
جملاتي از سردار شهید خلق موسي خياباني شنيدم كه مي‌گفت، آن‌هایی كه اردوي امام حسين را ترك كردند جرمي بسا بيشتر از کسانی دارند كه سر امام حسين را بريدند. چون اين خیانت‌پیشگان با آگاهي كامل اين كار را كردند و اردوي حق را به‌سوی جبهه باطل ترك كردند. 
آري رژيم درمانده و پا به گور آخوندي كه سرنگوني محتوم دستگاه جهل و جنايتش را در مقاومت قهرمانان مجاهد خلق مي‌بيند بار ديگر براي زمینه‌سازی قتل‌عام مجاهدين همچون شهريور92 در يك جنگ كثيف رواني به سوءاستفاده از عواطف خانوادگي روي آورده و یک‌مشت مزدور اجيرشده و خودفروخته را پشت ديوارهاي ليبرتي آورده تا از طريق به‌کارگیری اين مزدوران بتواند یک‌بار ديگر به كشتار و قتل‌عام مجاهدين دست بزند و بركسي هم پوشيده نيست كه ترفند خانواده يكي از حربه‌های رژيم آخوندي مي‌باشد كه وقتي در مقابل مقاومت و مجاهدين با شكست مواجه مي‌شود، به اين حربه زنگ‌زده روي مي‌آورد و هر بار هم مفتضحانه‌تر از قبل با شكست مواجه مي‌شود و چيزي جز ذلت و خواري در برابر قهرمانان ملت ايران كه خود را وقف آزادي خلقشان کرده‌اند، نصيبش نمي‌شود. 
ازآنجاکه هر نوع همكاري با اين رژيم تحت هر عنوانی دست كردن در خون مجاهدين است، بنابراين وظيفه خودم مي‌دانم كه با تمام توانم در مقابل اين خط و توطئة كثيف وزارت اطلاعات بايستم و از خون شهدا و آرمانم كه رژيم را به اين حالت زار و استيصال رسانده دفاع كنم تا به خودش اجازه ندهد كه يك مشت اراذل‌واوباش خودفروخته و اجيرشده را براي زمینه‌سازی كشتار و قتل‌عام مجاهدين، مثل جنايت 10شهريور 92 در اشرف بکار گیرد. 
براي آگاهي هم‌میهنانم اعلام می‌کنم، مزدوري كه تحت عنوان به‌اصطلاح برادرم به پشت ديوار ليبرتي آورده شده، براي اولين باري كه در سال 82 به اشرف آمده بود، وقتي ديدم كه برايم روضة توبه و ندامت می‌خواند، از او برائت جسته و صريحاً به او گفتم كه تو مزدور وزارت اطلاعات رژيم آخوندي هستي و من مجاهد خلقم و دريايي از خون بين من و تو و كسي كه ترا به اينجا فرستاده مي‌باشد و مرا با توكاري نيست و سرشكسته او را نزد اربابانش فرستادم. 
بعدازآن در طول مدتي كه در اشرف بوديم بارها با كاروان وزارت اطلاعات به اشرف آورده شده بود و در همكاري كامل با ساير مزدوران و اجيرشدگان هم‌سنخ خودش، با به‌کارگیری 320 بلندگو فرياد قتل‌عام و به خاك و خون كشيدن مجاهدين را سر مي‌دادند و از هيچ جرم و جنايتي هم فروگذار نمی‌کردند. اين بار هم وزارت بدنام اطلاعات، اين آلت فعل‌ها و عوامل نيروي تروريستي قدس را براي تكرار همان جنایت‌ها و ادامه مأموريت جنایت‌کارانه نزد به‌اصطلاح وزیر حقوق بشر عراق (از عوامل نيروي تروريستي قدس) برده است. به‌این‌ترتیب براي به سرانجام رساندن نيت شوم وزارت اطلاعات به پشت ديوارهاي ليبرتي آورده شده‌اند و فرياد خراب كردن ديوارهاي ليبرتي بر سر ساكنان ليبرتي همچون اشرف را سر مي‌دهند. شكي نيست كه به‌کارگیری اين مزدوران در پشت ديوارهاي ليبرتي تكرار همان سناريوي جنايت و کشتار در اشرف و زمینه‌سازی قتل‌عام ديگري از مجاهدين ولي اين بار در ليبرتي است. 
علاوه بر مزدوران و حقارت پيشگان دربارآخوندي كه آلت دست مرتجعين حاكم بر میهنم هستند، آنچه كه خليفه مفلوك ولايت كه از هر طرف در اعماق بحران‌های داخلي و خارجی رژیمش دست‌وپا مي‌زند و راه گريز و برون‌رفتی براي خودش جز نابودي مجاهدين كه بايد آرزوي آن را به گور ببرد ندارد اين است :
آري مجاهدين هرگز به قاتلان خلقشان اجازه نمی‌دهند كه از عواطف خانوادگي عليه آرمانشان كه رهايي خانواده بزرگ مقاومت يعني خلق در زنجیر ایران هست سوءاستفاده كرده و توطئه‌های شوم خود را براي ريختن خون مجاهدين عملي كنند. آري پس از سال‌ها كه وفاداری‌ام به آرمان و رهبری‌ام را با رزم در ركاب اين رهبري پاک‌باز در چشم جلادان فروکرده‌ام، هم‌اکنون دركسوت يك مجاهد خلق و رزمندة ارتش آزادی‌بخش كه به‌زودی بند از بند رژيم آخوندي جدا خواهيم كرد، یک‌بار ديگر به اين رژيم ضد بشري و ضد ايراني با كمال افتخار اعلام مي‌كنم كه من مجاهد خلقم و سرشار از عشق و عاطفه به خانواده و خلقم هستم و تا رهايي ميهنم كه سرنگوني رژيم جهل و جنايت آخوندي است لحظه‌ای آرام نخواهم داشت و تا آخرين قطره خونم بر سر پيمان و انتخابم كه جنگيدن با جلادان و قاتلان مردم ايران است تا رساندن به سرانجام آن كه سرنگوني رژيم پليد آخوندي است وفادار خواهم بود. قاتلان مردم ايران بايستي بدانند كه به‌کارگیری اين مزدوران درپوش خانواده نه‌تنها خللي در عزم و اراده‌ام در جنگ با رژيم ضد بشري ايجاد نخواهد كرد، بلكه ايمانم را به حقانيت مسيري كه انتخاب کرده‌ام بيشتر و بيشتر خواهد كرد و عشقم را به رهبری‌ام كه روزگار دجالان را سياه كرده و رعشه سرنگوني بر اندامشان انداخته، افزون‌تر و متقابلاً کینه‌ام را به دین‌فروشان و وطن‌فروشان عمامه‌پیچ و بي عمامه، صدچندان خواهد كرد و افتخار مي‌كنم كه عضو سازماني هستم كه خليفة ارتجاع را به اين روز فلاکت‌بار انداخته كه این‌چنین از آن وحشت دارند. خدا را شكر مي‌كنم و به خودم مي‌بالم كه در ركاب اين رهبري به من منت جنگيدن با دجالان را داده و خدا را به این‌همه نيكي و خير شكرگزارم.
رضا قنبرزاده 
تير94

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر