۱۳۹۵ شهریور ۱۰, چهارشنبه

همبستگی ملی،31،اوت،2016 : پیام زندانی سیاسی ارژنگ داودی در چهل و چهارمین روز اعتصاب غذای خود


پیام زندانی سیاسی ارژنگ داودی در چهل و چهارمین روز اعتصاب غذای خود
زندانی سیاسی ارژنگ داوودی در چهل و چهارمین روز اعتصاب غذای خود، در فراخوانی خطاب به آزادیخواهان جهان، مجامع بین المللی و ایرانیان مبارز و مجاهد، به کسانی که در برابر دستگاه سراپا ظلم و فسادِ حاکم، قد علم کرده اند، بویژه آنان که همواره تا پای جان، مقاومت ورزیده و دراین راه از شکنجه، زندان، تبعید و حتی کشتارهای فردی و جمعی دهه سیاه ۶۰ نهراسیده اند، درود فرستاد.


در همین حال زندانی سیاسی بهنام ابراهیم زاده از مراجع بینالمللی و احمد شهید خواهان اعزام یک تیم حقیقت یاب به زندانهای رژیم شد.

۱۳۹۵ شهریور ۹, سه‌شنبه

همبستگی ملی،30،اوت،2016 : حمایت خانواده های شهیدان مجاهد در کرمانشاه از جنبش دادخواهی قتل عام ۶۷

خانواده‌های شهیدان مجاهد در کرمانشاه با طی بیانیه‌یی از جنبش دادخواهی قتل‌عام ۶۷ حمایت کردند.


در این بیانیه آمده است: در بیست‌وهشتمین سالگرد قتل‌عام زندانیان مبارز و مجاهد این مرز و بوم که در مرداد شصت و هفت تحت نظارت خمینی و همدستانش از جمله خامنه‌ای و رفسنجانی انجام شد و در آستانه سالروز بنیانگذاری سازمان مجاهدین خلق ایران، ما خانواده‌های شهدای کرمانشاه حمایت خود را از جنبش دادخواهی قتل‌عام سبعانه و ضدبشری شصت وهفت، اعلام می‌کنیم و از همه هموطنانی که دلشان برای آزادی این میهن می‌تپد می‌خواهیم که از این جنبش بر حق و ملی و افشاگریهای آن که به‌مثابه پتک سنگین دیگری بر پیکر نحیف ولی‌فقیه جنایت‌کار است حمایت کنند. باشد که این حمایت ما از دادخواهی خون آن شهیدان والا مقام و افشای درجه شقاوت و وحشیگری این رژیم در بین‌الملل، راه را بر مماشاتگران و یاری دهندگان ولی‌فقیه ببندد.

درود بر مسعود و مریم رجوی. درود بر شهیدان راه آزادی. مرگ بر خامنه ای.

نامه زندانی سیاسی رضا اکبری منفرد درباره تهدیدات آخوند دژخیم مصطفی پورمحمدی عضو هیئت مرگ در قتل عام ۶۷ در مصاحبه با تلویزیون حکومتی


همبستگی ملی،30،اوت،2016 :
نامه زندانی سیاسی رضا اکبری منفرد درباره تهدیدات آخوند دژخیم مصطفی پورمحمدی عضو هیئت مرگ در قتل عام ۶۷ در مصاحبه با تلویزیون حکومتی
اشقی الاشقیا و خونخواری به اسم «پورمحمدی» که وزیر دادگستری «روحانیِ» معتدل هم تشریف دارند!! احتمالا به سفارش و تاکید روحانی به استودیوی خبر آورده شده بود تا با فرار به جلو و خط و نشان کشیدن برای بازماندگان قتل‌عام سال ۶۷ نه آنکه خود را تبرئه کند بلکه دیگران را تهدید کند تا حرف های خود را پس بگیرند و از افشای واقعه‌ایی جنایتکارانه جلوگیری کنند ... البته همیشه این ارعاب و اعدام و سرکوب جواب نمی‌دهد ...!!!

اگرچه این خونخوار، جنایتکار و وزیر بیدادگستری صراحتا و مستقیما در مرحله اول برای تهدید علی مطهری و در مرحله بعد آقای منتظری به تلویزیون کشانده شده بود ...
حرف‌های این خونخوار آدمکش آنقدر وقیحانه و شیادانه بود که گویی دوباره آن جنایات و کشتار را در برابر چشمانم زنده کرد.
و با تهدید و ادعای وقیجانه می‌خواهد دهان ما را هم بسته و لام از کام نگوییم ... من افرادی مثل مطهری را به درستی نمی‌شناسم و نمی‌دانم این حرف‌ها برای تبلیغات و ووزارت و وکالت است و یا ایشان واقعا دغدغه حقیقت را دارد ...؟!!
ولی برای من که خانواده‌ام را به تمامی در خون فرو برده‌اند دیگر جایی برای ملاحظه و مراعات نیست.

ترسیدن ما چون همه از بیم بلا بود
اکنون ز چه ترسیم که در عین بلائیم

پس برای امثال من که تقریبا تمام اعضای خانواده یعنی خواهر و برادرانم را قتل‌عام کرده‌اند و مادرم را هم در اثر همین جنایات از دست داده‌ام (سکته) چیزی برای از دست دادن وجود ندارد.
تنها جهت روشن شدن بخشی از این جنایت و تنها در حق خانواده من لازم است که یادآوری کنم:

که برادرم علیرضا 20 شهریور 60 دستگیر و 27 شهریور (به فاصله 7 روز) تیرباران شد و به هیچ وجه جسد او را تحویل ندادند و تنها بعد از مدتی تکه سنگی را در قطعه 85 بهشت زهرابه ما نشان دادند و گفتند اینجا دفن شده و وقتی مراسمی کوچک و خانوادگی در خانه‌امان گرفته بودیم (چون حتی اجازه مسجد را هم نمی‌دادند). فردی به نام اکبر خوش‌کوش از کمیته نازی‌آباد با افراد کمیته به خانه‌مان یورش آورد. همه اقوام را دستگیر و به اوین بردند ... و به تدریج بعد از ماه‌ها آنها و از جمله مادرم را بعد از حدود 5 ماه آزاد کردند.

ولی خواهرم را در همان مراسم به همان جرم به 10 سال زندان محکوم کردند. در سال 67 بعد از اینکه 7 سال زندانش را گذرانده بود با همان فتوای قتل عام در سال 67 اعدام کردید. برادر دیگرم، غلامرضا که خیاط بود بعد از چند ماه بی‌خبری در سال 62 از زندان اوین سر درآورد که نهایتا در سال 64 بدون اینکه جسدی به ما تحویل دهند باز قطعه سنگی را در قطعه 106 بهشت زهرا به ما نشان دادند و مدعی بودند که آنجا دفن شده است.

ما و به ویژه مادرمان هم هیچگاه از اینکه عزیزانمان واقعا در آنجا دفن شده باشند مطمئن نشدیم. برادر کوچکترم عبدالرضا که اواخر اردیبهشت (بعضی حتی قبل از 30 خرداد 60) به اتهام فروش روزنامه در حوالی منطقه خزانه دستگیر شده بود به 3 سال زندان محکوم شده بود. ولی بعد از اتمام حبس در سال 63 نه تنها آزاد نشد بلکه به طور کاملا غیر قانونی 4 سال هم اضافه در زندان باقی ماند؛ تا اینکه با همان فتوای قتل عام سال 67 او به همراه خواهرم که او نیز در سال 60 دستگیر شده بود (که پیشتر متذکر شده ام) هر دو اعدام شدند...این‌بار هم نه تنها جسدها را تحویل ندادند بلکه حتی مزار و سنگ قبری هم معرفی نکردند؛ و در عوض با تهدید و ارعاب، پدرم را تحت فشار قرار داده بودند که باید اعلام کنید که به مرگ طبیعی در زندان فوت کرده اند. شاید در آن صورت مشمول «رأفت اسلامی» شده و محل دفن آنها را نشان دهیم...

 ولی هیچ گاه چنین نشد و بعد از 28 سال هنوز از محل دفن آنها اطلاعی نداریم... و حال این شیخک جنایتکار، این اشقی الاشقیا از نوادگان به حق ابن ملجم، بعد از 28 سال باز در تلویزیون ظاهر شده و خوش خدمتی و جنایاتش را به رخ کشیده، و همه بازماندگان آنها و حتی این‌بار (مطهری و منتظری) را هم تهدید به قتل عام دیگر می‌کند...
لذا در اوج تعهد نسبت به خانواده خودم و همچنین در اوج تعهد نسبت به آن خواهر و برادران مظلوم و به ناحق کشته شده‌ام (رقیه، غلامرضا، علیرضا، عبدالرضا) به این جنایتکار ( پور محمدی) می گویم که تنها از این خانواده، ۴ نفر را مظلومانه کشته ای و من در زندان گوهردشت و خواهر دیگرم (مریم) هم در زندان هستیم ولی برای شما که محکوم بودن و نبودن، مجرم بودن و نبودن مطرح نیست و هر گاه لازم داشته باشید، اعدام می کنید، ولی اگر قتل عام 67 و این قتل عام‌هایی که هر روز در سراسر ایران شاهد هستیم، هنوز دنیا را وادار به واکنش نکرده... من و خواهرم هم به عنوان تنها بازماندگان، اگر امروز لازم است برای برملا شدن این جنایت‌ها و باز شدن چشم مردم ایران و جهانیان، حلق آویز شویم، ابایی نداریم تا شاید ذره‌ای از وظیفه‌امان در قبال ان خون‌های بناحق ریخته شده را ادا کرده و در پیشگاه حق تعالی در آن یوم الحساب چیزی برای گفتن داشته باشیم و با خون خودمان بگوییم که جنایات چنین جنایتکارانی (هیئت مرگ) هیچ ربطی به اسلام و پیامبر اسلام و ... ندارد.

پس إن کان دین محمد لم یستقیم الّا بقتلی فیا سیوف خذینی. رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّک أَنتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ
رضا اکبری منفرد، زندانی سیاسی بند 4 سالن 12، زندان گوهردشت(رجایی شهر کرج)

هفتم شهریور1395

۱۳۹۵ مرداد ۳۱, یکشنبه

همبستگی ملی،21،اوت،2016 : وضعیت وخیم جسمی زندانی سیاسی علیرضا گلیپور

وضعیت وخیم جسمی زندانی سیاسی علیرضا گلیپور
زندانی سیاسی علیرضا گلیپور؛ زندانی هوادار سازمان مجاهدین خلق ایران بدلیل عفونت گسترده در بدنش با مشکلات جسمی روزافزون همچون تب و لرز دست و پنجه نرم می کند.

این زندانی سیاسی علاوه بر بیماری سرطان از خونریزی معده نیز رنج می برد.
پرونده این زندانی سیاسی برخلاف اطلاع وی و وکیلش به جای اجرای احکام به دیوان عالی کشور فرستاده شده است. این امر باعث شده که این زندانی سیاسی نتواند امور درمانی بیماری صعب العلاجش را دنبال کند.

بیدادگاه رژیم، زندانی سیاسی علیرضا گلی پور، زندانی سیاسی ۳۰ ساله را به اتهام توهین به ولی‌فقیه ارتجاع و هواداری از سازمان مجاهدین خلق و اتهام واهی جاسوسی به ۳۹ سال حبس محکوم کرد که حکم وی بر مبنای ماده ١٣٤ تجمیع جرایم به ١٥ سال تبدیل شد.

وی که دانشجوی مخابرات و کارمند وزارت ارتباطات و از بازداشت‌شدگان قیام ۸۸ بود، بار دیگر در مهر ۹۱ بازداشت شد. د‌ژخیمان او را پس از ماهها شکنجه و نگهداری در سلولهای انفرادی، به بند مجرمان عادی در زندان اوین منتقل کرده و توسط باندهای مافیایی رژیم مورد اذیت و آزار قرار می‌گیرد.

علیرضا گلی‌پور به‌رغم ابتلا به تومور سرطانی و عفونت شدید ریه، بیماری قلبی و خونریزی شدید بینی و با وجود گواهی پزشکان مبنی بر 'عدم تحمل کیفر' از مراقبتهای پزشکی ضروری محروم است و از نظر جسمی در وضعیت وخیمی قرار دارد. زجرکش کردن زندانیان سیاسی روش شناخته شده این رژیم است.
دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران ۳۰ اردیبهشت ۹۵ طی اطلاعیه‌یی اعلام کرد: مقاومت ایران عموم مراجع بین‌المللی مدافع حقوق‌بشر به‌ویژه کمیسر عالی حقوق‌بشر، گزارشگر شکنجه و سایر مجازاتهای وحشیانه و غیرانسانی، گزارشگر حقوق انسانها در بهره‌گیری از بالاترین استانداردهای سلامت جسمی و روانی، گروه کار بازداشتهای خودسرانه و گزارشگر ویژه وضعیت حقوق‌بشر در ایران را به محکوم کردن این حکم ظالمانه و اقدامی فوری برای آزادی بی‌قید و شرط او فراخواند.


علیرضا گلیپور روز یکشنبه ۲۳ خرداد طی پیامی از زندان اوین، بر ادامه مبارزه با رژیم آخوندی تا پای جان تأکید کرد. در قسمتی از این پیام بر تغییر رژیم پلید آخوندی تأکید کرده و نوشته است: «هیأت حاکمه در ایران جلوی این تغییر را فقط با فضای امنیتی و رفتار دیکتاتوری گرفته و دیر یا زود مجبور است که تسلیم حق شود و ریشه باطلشان برچیده خواهد شد. من به‌عنوان یک سرباز کوچک این ملت و در حالیکه به‌تازگی به سی و نه سال و نه ماه حبس و ۱۷۴ ضربه شلاق فقط برای بیان حقیقت و افشای دزدی و پست فطرتی آقایان و آقازادگانشان محکوم شده‌ام به شما عزیزانم و برادران و خواهرانم متعهد می‌شوم که تا پای جان بر سر مواضع و رسیدن به این تغییر ایستاده‌ام و نوید این را می‌دهم که لحظه آزادی همه ملت ایران نزدیک است و بدانید که زندانیان سیاسی تا پای جان برای رسیدن به آزادی ملت ایران ایستاده‌اند.»