نسل جدید نسل دهه ۴۰، ۵۰، ۶۰ و حتی ۷۰ نیست! آستانه صبر دهه۸۰ پایین است
صفهای لعنتی در همه جا مجدد تشکیل شده پشت نانوایی پشت قصابی برای خرید دلار، آستانه صبر مردم چقدر است؟ در مملکت وضعیت عجیب و متناقضی دیده میشود! هیچ چیز با هیچ چیز قابل بررسی و همگون نیست.
با اینکه به علت نبود آرد برای پختن نان نانواییها در تعدادی از شهرها بسته و نان نایاب میشود! اما از یک گمرگ کلاه گیس و مژه مصنوعی وارد میکنند.
با اینکه میگوییم کمبود دارو داریم همان مسئولی که گفته بود کمبود دارو داریم خودش میآید میگوید میخواهیم به ونزوئلا دارو صادر کنیم!
با اینکه کارخانه های سازنده قطعات خودرو تنها به این علت که واردات قطعات خودرو افزایش یافته است! تعطیل میشوند! واردات خودروهای اشرافی قطع نمیشود!
بسیاری از شهروندانمان ماهها و شاید یکی دو سه سالی است که «گوشت» از سفرههایشان پرکشیده اما واردات چاشنی طلا برای بستنیهای لاکچری رو به افزایش است!
پارادوکسی که ادامه دارد و کسی هم متعرض آن نمیشود! قضیه چیست؟ آستانه صبر مردم چقدر است؟
چرا حتی برخی از دم و دنبالچههای نظام هم صدایشان در آمده که این صفهایی که برای نان و گوشت، پیآمد خوشایندی نداشته و نوعی دلزدگی نسبت به نظام ایجاد میکنند؟!.
آفتاب یزد: «بعد از گذشت ۴۰سال و این حجم از درآمدهای نفتی و سایر منابع و پتانسیلها ی دیگر که ایران را متمایز کرده آیا شایسته است شکلگیری چنین صفهایی؟
نسل جدید نسل دهه ۴۰، ۵۰، ۶۰ و حتی ۷۰ نیست. آستانه صبر آنها پایین است… نسل جدید بیگانه است با صبر و تحمل.
به همین دلیل این صفهای لعنتی مصائب بهدنبال دارد و باید فکری در مورد آن کرد». خلاصه این که: تهدید سرنگونی به دست همین نسل وجود دارد.
اما با اینهمه، وضعیت فعلی نه تنها تغییری نمیکند بلکه روزبهروز به همین منوال بدتر هم میشود.
یک پدیده بهشدت غلط بر تمامی اوضاع و احوال مملکت حاکم است.
مقامات رسماً اعلام میکنند که فرضا در تولید گندم مصرفی مملکت به خودکفایی رسیدهاند اما در عمل و در خیابان با نانواییهایی روبهرو میشوید که با خط درشت نوشتهاند: «بهعلت نبود آرد و بیکفایتی مسئولان، نانوایی تعطیل است»!
از دکان نانوایی رد میشوی و به روزنامهفروشی میرسی میبینی فلان روزنامه تیتر زده که آرد و گندم به عراق و فلانجا صادر میشود! آن یکی روزنامه را نگاه میکنی میبینی نوشته آرد از فلانجا وارد میشود!
احساس نوعی سرسام به بیننده دست میدهد! آرد هست؟ آرد نیست؟ صادر میکنیم؟ وارد میکنیم؟ بالاخره این نظام چه غلطی دارد میکند؟!
درباره بازار خودرو هم همین وضع قابل مشاهده است. درباره قطعات خودرو هم همین وضع صادق است. واگنسازی اراک بیکار و در آستانه تعطیلی است اما واگن از چین وارد میشود!
واقعیت یا در واقع، پشتپرده قضایا چیست؟
واقعیت این است که آخوندها نان و گندم مصرفی مردم را برای تقویت صندوق ذخیره ارزی خودشان صادر میکنند و گرنه گندم و آرد به اندازه میزان مصرفی مردم وجود دارد.
بعد هم برای جبران کمبود ایجاد شده، آرد و گندم بنجل از چین و ماچین مابهازای نفت صادراتی وارد میکنند! حاصلجمع این وضعیتها میشود اینکه: گندم و نفت صادر میکنیم، گندم و ارز وارد میکنیم! دوستی همین دو سه تا کشور باقیمانده در جدول دوستان نظام را هم مستدام نگهمیداریم!
درباره قطعات خودرو و واگن و… هم وضع بر همین منوال است. کارخانجات خودی را با واردات بنجل خارجی تعطیل میکنیم تا دوستی تجاری با چهارتا کشور خارجی معلومالحال را به دوستی و حمایت دیپلماتیک آنها ارتقاء دهیم!
بیشک در این میانه میزان قابل توجهی هم قاچاق ارز و… صورت میگیرد که طبعاً سهم سران نظام و ژنهای خوبشان و پاسداران است.
بیسبب نیست که آخوندها با تمام وجودشان تلاش میکنند که حسابهای مالیشان زیر دید و نظارت نهادهای ضدفساد بینالمللی قرار نگیرد!
اخیراً روزنامه ایران ۴اسفند ۹۷ نوشت: «حتی کشورهایی مانند چین و روسیه و ترکیه هم به ایران توصیه میکنند که رژیم به FATF بپیوندد تا بتوانند معاملاتشان با رژیم را ادامه دهند»!.
همین روزنامه حکومتی نوشته است: «ما در حال حاضر با یکی از بزرگترین آمارهای فرار مالیاتی در جهان مواجهیم و پولشویی پدیده گریبانگیر اقتصاد ما است. چنانکه در دادگاه یکی از مسئولان دولت گذشته گفته میشود که ۳میلیارد تومان به حساب همسر ایشان واریز شده است.
اگر نظام شفاف مالی حاکم بود، بیشک این موضوع بلافاصله مشخص و حساب آن خانم مسدود میشد تا مشخص شود چنین پولی از کجا و بابت چه در حساب ایشان آمده است».
همین روزنامه در مقاله دیگری نوشته: «در این سالها بین ۱۰ الی ۱۵میلیارد دلار قاچاق در کشور غیر از مواد مخدر صورت میگیرد.
همین دو عدد را کنار هم بگذارید، مشخص میشود که فقط در سال گذشته، حجم پول جابهجا شده نامشروع از میزان بودجه یک سال کشور بیشتر است»!
خلاصه داستان
ظاهراً در این مملکت حتی با وجود خشکسالی و ویرانی بیشتر از ۳۳۰۰۰روستا باز هم تولید گندم به میزانی هست که نان مردم تأمین شود،
کما اینکه آب هم هست، کارخانه و نیاز به قطعات ساختهشده توسط همان کارخانهها هم هست، کما اینکه توان تولید واگن و قطار هم هست،
همانطور که توان تولید خودرو هم هست اما همه اینها یک طرف و سیاست حکومتی برای جذب ارز خارجی و کسب حمایت سیاسی به هر قیمت هم طرف دیگر!
تمام توان و امکانات مملکتی در خدمت جذب ارز خارجی! و کسب حمایت سیاسی! اما حدس هم نمیتوانند بزنند که آستانه صبر مردم چقدر است؟
پیش بسوی قیام سراسری ، ما بر اندازیم# کانونهای شورشی در شهرهای ایران #
اعتصاب واعتراض و تظاهرات# سرنگونی رژیم # اتحادوهمبستگی
مرگ_بر_دیکتاتور مطالب ما را در وبلاک انجمن نجات ایران ودر توئیتر @bahareazady دنبال کنید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر