فرار دردناک پسر۵ ساله با خواهر۲ساله اش از خانه غریبه
ماجرای فرار دردناک خواهر و برادر کوچولو که از سوی پدر معتادشان به خانواده دیگری سپرده شده بودند.
ساعت ۹ شب ۲۳ بهمن مرد مغازهداری در شهرک ولیعصر متوجه صدای گریه دو کودک شد.
صاحب سوپرمارکت از مغازه بیرون آمد و به دنبال صدا راه افتاد.
چند متر جلوتر دختر ۳ ساله و پسر ۵ سالهای را در حال گریه کنار خیابان دید. نازنین و ابوالفضل خواهر و برادری بودند که هیچ مشخصاتی از خانواده خود نداشتند.
مرد میانسال دو کودک را به کلانتری شهرک ولیعصر برد.
بدین ترتیب موضوع بلافاصله به بازپرس شعبه نهم دادسرای جنایی تهران اطلاع داده شد.
به دستور بازپرس سهرابی دو کودک به بهزیستی ترکمان منتقل شدند.
معمای وقتی کشف شد که ابوالفضل کودک ۵ساله از فرار دردناک خود و خواهرش به ماموران گفت: من و نازنین خواهر و برادر هستیم و با پدرمان زندگی میکردیم.
اما چند روز قبل پدرمان، ما را به خانوادهای سپرد.
اما بعد از چند روز دلمان برای پدرمان تنگ شد، خواهرم خیلی گریه میکرد به همین خاطر یواشکی از خانهای که در آن زندگی میکردیم بیرون آمدیم تا پدرمان را پیدا کنیم.
پسرک ۵ ساله مشخصات و نام پدرش را به مأموران داد و با این احتمال که پدر دو کودک سابقه دار باشد مأموران به سراغ آلبوم متهمان سابقه دار اداره آگاهی رفتند. بدین ترتیب پدر ابوالفضل و نازنین که سابقه اعتیاد داشت شناسایی شد.
به دستور بازپرس شعبه سوم دادسرای امور جنایی تهران محل سکونت مرد جوان شناسایی و به دادسرا احضار شد.
مرد شیشهای در تحقیقات گفت: همسرم طلاق گرفت و از طرفی اعتیاد شدید به مواد مخدر داشتم.
چون نمیتوانستم از بچه هایم مراقبت کنم آنها را به خانوادهای سپردم که بچه دار نمیشدند.
قرار شد تا وقتی که وضع مالیام خوب شود آنها از بچههایم مراقبت کنند.
اما بچهها دلشان برای پدرشان تنگ شده و از خانه فرار کرده بودند.
پیش بسوی قیام سراسری ، ما بر اندازیم# کانونهای شورشی در شهرهای ایران #
اعتصاب واعتراض و تظاهرات# سرنگونی رژیم # اتحادوهمبستگی
مرگ_بر_دیکتاتور مطالب ما را در وبلاک انجمن نجات ایران ودر توئیتر @bahareazady دنبال کنید
اعتصاب واعتراض و تظاهرات# سرنگونی رژیم # اتحادوهمبستگی
مرگ_بر_دیکتاتور مطالب ما را در وبلاک انجمن نجات ایران ودر توئیتر @bahareazady دنبال کنید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر