سیلی خامنه ای به روحانی
اگر شعبده انتخابات خامنه ای از کنترلش خارج شود او دیگر نمیتواند منافعی را که در نظر دارد تحصیل کند. خامنه ای در سخنرانی صبح ۲۰ اردیبهشت در دانشگاه امام حسین سپاه توضیح میدهد که در چه صورتی انتخابات! برای او مفید خواهد بود: «اگر مردم در انتخابات حضور یابند و این حضور همراه با «نظم و اخلاق و رعایت حدود اسلامی و قانون» باشد، قطعاً انتخابات مایهی آبرو و عزت نظام جمهوری اسلامی خواهد شد».
گزینه مقابل برای خامنه ای، شرایطی است که انتخابات! را برای او زیان بخش میکند: «اما اگر در انتخابات، قانونشکنی و بداخلاقی شود و با حرفهای خود، دشمن را امیدوار کنیم، انتخابات به ضرر ما تمام خواهد شد.»
گزینه مقابل برای خامنه ای، شرایطی است که انتخابات! را برای او زیان بخش میکند: «اما اگر در انتخابات، قانونشکنی و بداخلاقی شود و با حرفهای خود، دشمن را امیدوار کنیم، انتخابات به ضرر ما تمام خواهد شد.»
چه کسی دارد دشمن را امیدوار میکند؟ هر شش کاندیدای سیرک انتخابات ولایت فقیه از مهره های سابقه دار نظام هستند و از میان دهها نفر دیگر از عناصر نظام مقدس! دستچین شده اند، حال چه کسی است که دارد تعزیه را به هم میزند؟
خامنه ای برای آنکه مرددها در «بازی بودن» انتخاباتش را مطمئن کند که اینجا تنها و تنها یک نمایش است، گفتمان خودش برای انتخابات را اعلام میکند.
خامنهای میگوید: «من چند توصیه به آقایان محترم نامزدها دارم؛ نخست آنکه قاطعانه در برنامهها و اظهارات خود بگویند «مسایل اقتصادی و معیشت مردم اولویت آنها است و برای حل مشکلات اقتصادی تلاش خواهند کرد».»
قالیباف و رئیسی در این گفتمان حرکت کرده اند. اما روحانی در نزاع قدرت تلاش کرد تا با دور زدن تکلیفی که خامنه ای مشخص کرده بود خود را به دامان «آزادی»! بیاویزد. در همین رویکرد بود که روحانی کلماتی مانند «اقوام»، «اعدام»، «زندان» و ... در سخنرانی های اخیرش در ارومیه، همدان و ... به کار برده است.
توصیه های خامنه ای به «آقایان محترم»! اما ادامه مییابد. او کاندیداهایش را به «حفظ امنیت ملی و آرامش کشور» فرا میخواند. خامنه ای برای آنکه ابهامی در فهم منظورش باقی نماند به صراحت میگوید: «آقایان کاندیداها مراقب باشند «گسلهای اعتقادی، جغرافیایی، زبانی و قومی» را در کشور تحریک نکنند.»
خامنه ای خواسته یا ناخواسته اعتراف میکند بعد از ۳۸ سال از خلافت فقیه! در کشور «گسلهای اعتقادی، جغرافیایی، زبانی و قومی» وجود دارد. به عبارتی دیگر پروژه ولایت مدار! کردن مردم ایران در تمامیتش شکست خورده است.
اما کدام کاندیدای خامنه ای است که میخواهد با استفاده از نقطه ضعف ولی فقیه خود را برای چهار سال دیگر به خامنه ای تحمیل کند؟ شاید اسم این فرد حسن روحانی باشد. روحانی در سخنرانی های تبلیغاتی اخیرش با احتیاط فراوان و بدون آنکه مرزهای سرخ نظام مقدس! را در بنوردد تنها اشاره ای کوچک به گسل های موجود کرده است.
خطرناک ترین حرف روحانی، اما از نظر خامنه ای آنجایی بود که در همدان گفت: مردم در اردیبهشت۹۶ «اعلام میکنند آنهایی که در طول ۳۸ سال فقط اعدام و زندان بلد بودند، را قبول ندارند». [به عنوان نمونه: روحانی و قتل عام ۳۸ ساله]
روحانی در تنگنای جنگ قدرت، احساس کرد که بالاترین شلیک خود را به رئیسی کرده است. زیرا اعدام و زندان در تقسیم کار درونی جمهوری اسلامی شغل رئیسی بوده است. خامنه ای اما میفهمد که روحانی با کلماتش میتواند بازی را از کنترل خارج کند. در نتیجه خامنه ای میگوید: «اگر کسی بخواهد در انتخابات برخلاف امنیت کشور اقدامی انجام دهد، قطعاً با واکنش و سیلی سختی مواجه خواهد شد.»
خامنه ای بلافاصله هراس خود را از تکرار خیزش های ادامه دار سال ۸۸ به نمایش میگذارد و به صراحت میگوید: «دشمنان در سال ۸۸ حماقت به خرج دادند». [khamenei.ir ۲۰ اردیبهشت ۹۶] سال ۸۸ برای خامنه ای یک کابوس است او نمی خواهد برای بار دیگر جمعیت وسیع مردم را در خیابان ها ببیند. جمعیتی که خواهان پایان خلافت او هستند.
خامنه ای به روحانی سیلی میزند تا قواعد بازی را نقض نکند. او محل سخنرانی اش را در پادگان سپاه یا همانجایی که اسمش را دانشگاه! گذاشته اند انتخاب میکند تا به همه مشت آهنین نشان بدهد. خامنه ای اما نمیداند که پیام ضعف و هراس او را هر مخاطبی میتواند از شکنندگی اش در برابر کلمات اعدام، زندان و ... دریابد.
خامنه ای نقش کلانتر در فیلم های وسترن را برای خود برگزیده است. کلانتری که دیگر کنترلی بر شهر ندارد و فکر میکند اگر رقبا را به «سیلی زدن» تهدید کند میتواند بر اوضاع مسلط شود. او بسیار ترسیده است.
خامنه ای هرگاه قدرت را در برابر خود ببیند در قبای ضعف و هراس میرود. در نماز جمعه اش! در سال ۸۸ به جسم ناقص و ناتوانش اشاره کرده بود. زیرا مردمی را میدید که خیابان ها را به تصرف درآورده بودند. او از شنیدن صدایی که «مرگ اصل ولایت فقیه» را طلب میکرد در خوف و هراس بود.
سلف تاجدار خامنه ای یعنی محمدرضا پهلوی، روزی که صدای انقلاب مردم ایران را شنید فاصله اش با پلکان هواپیمایی که او را برای همیشه از صحنه تاریخ بیرون برد فقط چند روز بود. به نظر میرسد خامنه ای هنگامی که این صدا را بشنود تنها چند ساعت فرصت خواهد داشت.
خامنه ای برای آنکه مرددها در «بازی بودن» انتخاباتش را مطمئن کند که اینجا تنها و تنها یک نمایش است، گفتمان خودش برای انتخابات را اعلام میکند.
خامنهای میگوید: «من چند توصیه به آقایان محترم نامزدها دارم؛ نخست آنکه قاطعانه در برنامهها و اظهارات خود بگویند «مسایل اقتصادی و معیشت مردم اولویت آنها است و برای حل مشکلات اقتصادی تلاش خواهند کرد».»
قالیباف و رئیسی در این گفتمان حرکت کرده اند. اما روحانی در نزاع قدرت تلاش کرد تا با دور زدن تکلیفی که خامنه ای مشخص کرده بود خود را به دامان «آزادی»! بیاویزد. در همین رویکرد بود که روحانی کلماتی مانند «اقوام»، «اعدام»، «زندان» و ... در سخنرانی های اخیرش در ارومیه، همدان و ... به کار برده است.
توصیه های خامنه ای به «آقایان محترم»! اما ادامه مییابد. او کاندیداهایش را به «حفظ امنیت ملی و آرامش کشور» فرا میخواند. خامنه ای برای آنکه ابهامی در فهم منظورش باقی نماند به صراحت میگوید: «آقایان کاندیداها مراقب باشند «گسلهای اعتقادی، جغرافیایی، زبانی و قومی» را در کشور تحریک نکنند.»
خامنه ای خواسته یا ناخواسته اعتراف میکند بعد از ۳۸ سال از خلافت فقیه! در کشور «گسلهای اعتقادی، جغرافیایی، زبانی و قومی» وجود دارد. به عبارتی دیگر پروژه ولایت مدار! کردن مردم ایران در تمامیتش شکست خورده است.
اما کدام کاندیدای خامنه ای است که میخواهد با استفاده از نقطه ضعف ولی فقیه خود را برای چهار سال دیگر به خامنه ای تحمیل کند؟ شاید اسم این فرد حسن روحانی باشد. روحانی در سخنرانی های تبلیغاتی اخیرش با احتیاط فراوان و بدون آنکه مرزهای سرخ نظام مقدس! را در بنوردد تنها اشاره ای کوچک به گسل های موجود کرده است.
خطرناک ترین حرف روحانی، اما از نظر خامنه ای آنجایی بود که در همدان گفت: مردم در اردیبهشت۹۶ «اعلام میکنند آنهایی که در طول ۳۸ سال فقط اعدام و زندان بلد بودند، را قبول ندارند». [به عنوان نمونه: روحانی و قتل عام ۳۸ ساله]
روحانی در تنگنای جنگ قدرت، احساس کرد که بالاترین شلیک خود را به رئیسی کرده است. زیرا اعدام و زندان در تقسیم کار درونی جمهوری اسلامی شغل رئیسی بوده است. خامنه ای اما میفهمد که روحانی با کلماتش میتواند بازی را از کنترل خارج کند. در نتیجه خامنه ای میگوید: «اگر کسی بخواهد در انتخابات برخلاف امنیت کشور اقدامی انجام دهد، قطعاً با واکنش و سیلی سختی مواجه خواهد شد.»
خامنه ای بلافاصله هراس خود را از تکرار خیزش های ادامه دار سال ۸۸ به نمایش میگذارد و به صراحت میگوید: «دشمنان در سال ۸۸ حماقت به خرج دادند». [khamenei.ir ۲۰ اردیبهشت ۹۶] سال ۸۸ برای خامنه ای یک کابوس است او نمی خواهد برای بار دیگر جمعیت وسیع مردم را در خیابان ها ببیند. جمعیتی که خواهان پایان خلافت او هستند.
خامنه ای به روحانی سیلی میزند تا قواعد بازی را نقض نکند. او محل سخنرانی اش را در پادگان سپاه یا همانجایی که اسمش را دانشگاه! گذاشته اند انتخاب میکند تا به همه مشت آهنین نشان بدهد. خامنه ای اما نمیداند که پیام ضعف و هراس او را هر مخاطبی میتواند از شکنندگی اش در برابر کلمات اعدام، زندان و ... دریابد.
خامنه ای نقش کلانتر در فیلم های وسترن را برای خود برگزیده است. کلانتری که دیگر کنترلی بر شهر ندارد و فکر میکند اگر رقبا را به «سیلی زدن» تهدید کند میتواند بر اوضاع مسلط شود. او بسیار ترسیده است.
خامنه ای هرگاه قدرت را در برابر خود ببیند در قبای ضعف و هراس میرود. در نماز جمعه اش! در سال ۸۸ به جسم ناقص و ناتوانش اشاره کرده بود. زیرا مردمی را میدید که خیابان ها را به تصرف درآورده بودند. او از شنیدن صدایی که «مرگ اصل ولایت فقیه» را طلب میکرد در خوف و هراس بود.
سلف تاجدار خامنه ای یعنی محمدرضا پهلوی، روزی که صدای انقلاب مردم ایران را شنید فاصله اش با پلکان هواپیمایی که او را برای همیشه از صحنه تاریخ بیرون برد فقط چند روز بود. به نظر میرسد خامنه ای هنگامی که این صدا را بشنود تنها چند ساعت فرصت خواهد داشت.
برگرفته از ایران آزادی
مطالب مارا در توئیتر @bahareazadyدنبال کیند متشکریم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر