روحانی و قتل عام ۳۸ ساله
در نزاع درونی حکومتگران برای تصاحب کرسی ریاست جمهوری ولایت فقیه، روحانی به تصور خود با اشاره کردن به نقش رئیسی در قتل عام ۶۷ حریف را در موضع ضعف قرار خواهد داد.
روحانی در سخنرانی تبلیغاتی اش در سالن ابن سینای همدان میگوید: مردم در اردیبهشت۹۶ « اعلام میکنند آنهایی که در طول ۳۸ سال فقط اعدام و زندان بلد بودند، را قبول ندارند». او در ادامه میگوید: « ما آنهایی که پشت میز نشستهاند و حکم صادر کردهاند، نمیخواهیم.» [ایلنا ۱۸اسفند۹۶]
امر پوشیده ای نیست که از میان رقبای روحانی این توصیفات در درجه اول شامل ابراهیم رئیسی میشود. او عضو هیأت مرگ در سال ۶۷ بوده است. او از آن کسانی بوده که پشت میز مینشستند و حکم صادر میکردند.
روحانی در سخنرانی تبلیغاتی اش در سالن ابن سینای همدان میگوید: مردم در اردیبهشت۹۶ « اعلام میکنند آنهایی که در طول ۳۸ سال فقط اعدام و زندان بلد بودند، را قبول ندارند». او در ادامه میگوید: « ما آنهایی که پشت میز نشستهاند و حکم صادر کردهاند، نمیخواهیم.» [ایلنا ۱۸اسفند۹۶]
امر پوشیده ای نیست که از میان رقبای روحانی این توصیفات در درجه اول شامل ابراهیم رئیسی میشود. او عضو هیأت مرگ در سال ۶۷ بوده است. او از آن کسانی بوده که پشت میز مینشستند و حکم صادر میکردند.
موضوع اعدام ها در جمهوری اسلامی! مربوط به تمامی سال های حاکمیت این نظام نامقدس است. روحانی نیز عدد ۳۸ را تصریح میکند.
بدون اعدام های گسترده به خصوص در دهه ۶۰ و به طور مشخص در تابستان ۶۷ ولایت فقیه میبایست جای خود را به یک حکومت منتخب میداد. اگر روحانی در طول ۳۸ سال یکی از ارکان نظام جمهوری اسلامی! بوده است دقیقا به خاطر همین اعدام ها بود.
به همان میزان که رئیسی در اعدام های ۶۷ دخالت داشته است. پورمحمدی که امروز وزیر و مدافع روحانی هست نیز دخالت داشته است. شخص روحانی نیز همواره در مقام های ارشد امنیتی و نظامی جمهوری اسلامی! بوده است. در طول ۳۸ سال گذشته او همواره از تصمیم گیران یا تصمیم سازان بوده است.
با این اوصاف آیا طرح موضوع اعدام ها از طرف روحانی، باعث نمیشود که او به نظامی که در طول ۳۸ سال از خدمتگزارانش بوده است صدمه بزند؟
آیا منفعتی بالاتر در نظر روحانی بوده است که او را به پرداختن به موضع اعدام ها وادار کرده است؟
آیا روحانی مجبور شده است که در پاسخ به فشار افکار عمومی از یک طرف و جنگ قدرتی که در درون نظام مقدس! به پیش می برد، برگ اعدام ها را بر روی میز بکوبد؟
میتوان هر کدام از این پرسش ها را به عنوان پاسخ و گزینه اصلی انتخاب کرد و بر سر هر کدام به استدلال پرداخت اما از اشاره روحانی به موضوع اعدام ها میتوان چند نتیجه قطعی گرفت:
۱.موضوع دادخواهی درباره اعدام ها تبدیل به وجدان عمومی جامعه ایران شده است. موضوع دادخواهی تبدیل به یک قدرت معنوی در جامعه شده است. پس روحانی ناچار است که درباره آن موضع بگیرد. هرچند موضع گیری او هیچ شباهتی به صراحت آقای منتظری در تابستان ۶۷ ندارد.
منتظری که در آن روزگار قائم مقام خمینی محسوب میشد حاضر نشد تا کرسی آینده اش را بر جان های به تاراج رفته تابستان ۶۷ بنا کند. اما روحانی از مرزهای سرخ نظام نامقدس به بهای ریاست جمهوری اش عبور نمیکند.
۲.موضوع نزاع درونی وفاداران به ولایت فقیه به نقطه ای رسیده است که هر کدام با رو کردن برگ های جدید علیه یکدیگر میخواهند خود را در مهندسی پیش رو به خامنه ای تحمیل کند. در این میان روحانی با اشاره به موضوع اعدام ها دارد به خامنه ای یاد آور میشود که هزینه حذف او میتواند برای تمامیت نظام خطر خیزش و اعتراضات گسترده را به همراه بیاورد.
روحانی با اعلام دخالت رقیب در اعدام ها، همزمان میخواهد خود را تبرئه کند. او در شعبده تبلیغاتی اش از صندلی متهم بلند میشود و در یک چشم به هم زدن خود را در صف مردم جای میدهد.
روحانی برای پیروزی در مهندسی خامنه ای دست به هر کاری میزند. کما اینکه رقبای او قالیباف و رئیسی هم همین کار را میکنند. آنقدر نزاع بالا گرفته است که قالیباف اعلام میکند که تنها ۴ درصد مردم راضی هستند و ثروت کشور در دست ۴ درصد است. خوب است کمی به این توجه شود که کشور از ۳۸ سال پیش در کنترل خلیفه مسلمین! است. و حالا روحانی نیز میگوید که کار آنها در طول ۳۸ سال اعدام و زندان بوده است.
به نظر میرسد سربازان ولایت فقیه با شمشیری که به روی یکدیگر میکشند راه خود را به سوی گور تاریخی شان هموار میکنند. تاریخ با همه شکیبایی اش از روی روحانی و رقبایش عبور خواهد کرد. خون کشتگان این سال ها که عاشق ترین زندگان بودند در نزاع قاتلان جاری تر خواهد شد و بنیان ستمکاران را برخواهد کند.
بدون اعدام های گسترده به خصوص در دهه ۶۰ و به طور مشخص در تابستان ۶۷ ولایت فقیه میبایست جای خود را به یک حکومت منتخب میداد. اگر روحانی در طول ۳۸ سال یکی از ارکان نظام جمهوری اسلامی! بوده است دقیقا به خاطر همین اعدام ها بود.
به همان میزان که رئیسی در اعدام های ۶۷ دخالت داشته است. پورمحمدی که امروز وزیر و مدافع روحانی هست نیز دخالت داشته است. شخص روحانی نیز همواره در مقام های ارشد امنیتی و نظامی جمهوری اسلامی! بوده است. در طول ۳۸ سال گذشته او همواره از تصمیم گیران یا تصمیم سازان بوده است.
با این اوصاف آیا طرح موضوع اعدام ها از طرف روحانی، باعث نمیشود که او به نظامی که در طول ۳۸ سال از خدمتگزارانش بوده است صدمه بزند؟
آیا منفعتی بالاتر در نظر روحانی بوده است که او را به پرداختن به موضع اعدام ها وادار کرده است؟
آیا روحانی مجبور شده است که در پاسخ به فشار افکار عمومی از یک طرف و جنگ قدرتی که در درون نظام مقدس! به پیش می برد، برگ اعدام ها را بر روی میز بکوبد؟
میتوان هر کدام از این پرسش ها را به عنوان پاسخ و گزینه اصلی انتخاب کرد و بر سر هر کدام به استدلال پرداخت اما از اشاره روحانی به موضوع اعدام ها میتوان چند نتیجه قطعی گرفت:
۱.موضوع دادخواهی درباره اعدام ها تبدیل به وجدان عمومی جامعه ایران شده است. موضوع دادخواهی تبدیل به یک قدرت معنوی در جامعه شده است. پس روحانی ناچار است که درباره آن موضع بگیرد. هرچند موضع گیری او هیچ شباهتی به صراحت آقای منتظری در تابستان ۶۷ ندارد.
منتظری که در آن روزگار قائم مقام خمینی محسوب میشد حاضر نشد تا کرسی آینده اش را بر جان های به تاراج رفته تابستان ۶۷ بنا کند. اما روحانی از مرزهای سرخ نظام نامقدس به بهای ریاست جمهوری اش عبور نمیکند.
۲.موضوع نزاع درونی وفاداران به ولایت فقیه به نقطه ای رسیده است که هر کدام با رو کردن برگ های جدید علیه یکدیگر میخواهند خود را در مهندسی پیش رو به خامنه ای تحمیل کند. در این میان روحانی با اشاره به موضوع اعدام ها دارد به خامنه ای یاد آور میشود که هزینه حذف او میتواند برای تمامیت نظام خطر خیزش و اعتراضات گسترده را به همراه بیاورد.
روحانی با اعلام دخالت رقیب در اعدام ها، همزمان میخواهد خود را تبرئه کند. او در شعبده تبلیغاتی اش از صندلی متهم بلند میشود و در یک چشم به هم زدن خود را در صف مردم جای میدهد.
روحانی برای پیروزی در مهندسی خامنه ای دست به هر کاری میزند. کما اینکه رقبای او قالیباف و رئیسی هم همین کار را میکنند. آنقدر نزاع بالا گرفته است که قالیباف اعلام میکند که تنها ۴ درصد مردم راضی هستند و ثروت کشور در دست ۴ درصد است. خوب است کمی به این توجه شود که کشور از ۳۸ سال پیش در کنترل خلیفه مسلمین! است. و حالا روحانی نیز میگوید که کار آنها در طول ۳۸ سال اعدام و زندان بوده است.
به نظر میرسد سربازان ولایت فقیه با شمشیری که به روی یکدیگر میکشند راه خود را به سوی گور تاریخی شان هموار میکنند. تاریخ با همه شکیبایی اش از روی روحانی و رقبایش عبور خواهد کرد. خون کشتگان این سال ها که عاشق ترین زندگان بودند در نزاع قاتلان جاری تر خواهد شد و بنیان ستمکاران را برخواهد کند.
مطالب مارا در توئیتر @bahareazadyدنبال کیند متشکریم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر