زنده کردن رئیسی بعد از مرگ!
زنده کردن رئیسی بعد از مرگ!
رئیسی در انتخابات ریاست جمهوری ولایت فقیه شکست خورد. او برای نخستین بار در یک انتخابات در نظام مقدس! ورود کرد و آنهم برایش پایانی تلخ به همراه داشت. بسیاری اینطور پیش بینی میکردند که اگر رئیسی موفق به بیرون آمدن از صندوق شود، در مرحله بعد و بعد از مرگ خامنه ای، جایگزین خلیفه فعلی خواهد شد اما با شکست رئیسی در انتخابات اخیر، رئیسی برای همیشه بخت خلیفه شدن را از دست داده است.
از جانب دیگر، جناح خامنه ای بعد از سال ها توانسته بود بر روی یک فرد وحدت پیدا کند. همه کاندیداهای آنها در ظاهر یا در محتوا به نفع رئیسی کنار کشیدند. آنها بعد از سال ها برای خود سری واحد پیدا کرده بودند که میتوانستند خود را پیرامونش منسجم! کنند و در آینده برای جانشینی خامنه ای وارد نزاع شوند.
بعد از شکست رئیسی در انتخابات هم شخص او و هم جناح خامنه ای در معرض آسیب و فروپاشی جدی قرار گرفت. در این نقطه رهبران و تئوریسین های جناح اصول گرا! به صحنه آمدند تا همه چیز را به نحو دلخواه بازخوانی کنند. آنها در ظاهر تأویل در دین را حرام میدانند اما همین کار را در سیاست حلال میشمارند!
بازسازی حیثیت رئیسی و جمنا!
حسین شریعمتداری بلافاصله بعد از تجمیع نهایی آراء به صحنه میآید و در کیهان مینویسد که روحانی «۴ سال» فرصت تبلیغ داشت و رئیسی تنها «۴۰ روز» از این امکان برخوردار بود. او اضافه میکند: رئیسی «تنها ۲ هفته را به سفرهای استانی و گفت و گو با مردم اختصاص داده بود و طی همین ۲ هفته توانسته بود به حدود ۱۶ میلیون رأی دسترسی پیدا کند».
شریعتمداری سپس نتیجه میگیرد که اگر رئیسی امکانات دولتی روحانی و همان فرصت چهارساله او را داشت «دستکم دو برابر آراء اعلام شده یعنی نزدیک به ۳۰ میلیون» رای به دست میآورد.
شریعتمداری میگوید: «رأی ۱۶ میلیونی آقای رئیسی، نشان میدهد که سخنان، برنامهها و بینش و منش وی در میان تودههای مردم خریداران فراوانی دارد به گونهای که هر جا با مردم مواجه شده و به معرفی خود پرداختهاند، اقبال و رویکرد گسترده مردم را در پی داشته است.»
با بازسازی! حیثیت رئیسی، شریعتمداری نتیجه میگیرد که «اتحاد و یکپارچگی نیروهای انقلابی، همسوئی مثالزدنی آنان در عرصه رقابت انتخاباتی و اخلاقمداری و قانونگرایی این طیف، حکایت از آن دارد که در این اردوگاه جهش بلندی اتفاق افتاده است».
شریعتمداری که در تاکتیکهای سربازجویی و بکارگیری نارو و بلوف تبحر خاصی دارد، سپس نگرانی اصلی اش که همانا احتمال ریزش در نیروهای اصولگرا! میباشد را به این شکل بیان میکند که جناح رقیب سعی در القاء این موضوع دارد که «اردوگاه انقلابیون باید در آموزههای خود تجدیدنظر کند»، این « در حالی است که آرای ۱۶ میلیونی آقای رئیسی» «حاکی از پیروزی مثالزدنی این گفتمان است». [کیهان ۳۱ اردیبهشت ۹۶]
چند روز بعد موحدی کرمانی، «دبیرکل جامعه روحانیت مبارز» در «همایش جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی» اعلام میکند: «برخلاف موارد قبل کار بین اصولگرایان دچار اختلاف نشد و ما به فرد واحد و مشخص یعنی برادرمان آقای رئیسی رسیدیم و جامعتین هم وارد صحنه شد و او را به عنوان نامزد اصلح معرفی کرد که این توفیق کمتر نصیب میشود.»
موحدی کرمانی میافزاید: « استقبال گسترده از این کاندیدای انتخابات در استانهای کشور» نشان داد که رئیسی « یک سرمایه قوی و یک سرمایه مردمی و انقلابی خوبی دارد.»
موحدی کرمانی مدعی میشود که نتیجه اقبال! به رئيسی در استان ها «۱۶ میلیون رای حلال»! بود که اگر به تخلفات رسیدگی شود این رای تا ۱۹ میلیون نیز افزایش مییابد.
عبارت «رای حلال» برای رئیسی کنایه از «رای حرام» روحانی است. هدف بازگرداندن اعتماد به نفس به نیروهای اصول گرا! بعد از شکست در نزاع درونی قدرت میباشد.
در ادامه موحدی خواستار ادامه فعالیت جمنا میشود: «این تشکل جمع عظیمی در سراسر کشور دارد و باید به برنامهها و مسائل کشور واکنش نشان دهند.» [ایلنا ۴خرداد ۹۶]
واقعیت ها
خامنه ای در مهندسی انتخابات به نفع کاندیدای مطلوب خود شکست خورد. طی این روند انبوهی افشاگری در زمینه مفاسد نظام توسط نیروهای خامنه ای صورت گرفت تا بتوانند در ذیل آن کاندیدای خود که مدعی مبارزه با مفاسد بود را از صندوق بیرون بیاورند. رئیسی از صندوق بیرون نیامد و همه افشاگری ها به نام تمام نظام ثبت شد.
نتیجه چنین صحنه ای در قدم اول آشفتگی در جبهه خامنه ای و در قدم بعد ریزش نیروهای او به سمت جناح مقابل است. از آنجایی که جناح مقابل بقایش را به وجود خلیفه وابسته است، هرگونه ریزش در جناح خامنه ای به معنی ریزش از تمامی نظام مقدس! میباشد.
نیروهای خامنه ای بیش از آنکه از شکست رئیسی سرخورده باشند از شکست خامنه ای روحیه باخته شده اند.
رهبران جناح خامنه ای تلاش میکنند تا با توضیحات خود نیروهایشان را قانع کنند که نه تنها در انتخابات شکست نخورده اند بلکه پیروز هم شده اند. آنها می خواهند رئیسی را به عنوان سر خود حفظ کنند و نیروهایشان را از پراکنده شدن نجات دهند، در حالی که در عالم واقع کار از این حرف ها گذشته است.
شکست خامنه ای در مهندسی انتخابات! ۲۹ اسفند به ثبت داده شد. شکست خامنه ای به معنی تضعیف دستگاه ولایت فقیه است، تضعیف عمود خیمه به معنی پیروزی محصول آن یعنی روحانی نیست. همه دستگاه در یک تناقض ویران کننده ورود کرده است. این خطر را بیش از همه خامنه ای و روحانی درک کرده اند. شرایط به عقب باز نخواهد گشت.
بعد از شکست رئیسی در انتخابات هم شخص او و هم جناح خامنه ای در معرض آسیب و فروپاشی جدی قرار گرفت. در این نقطه رهبران و تئوریسین های جناح اصول گرا! به صحنه آمدند تا همه چیز را به نحو دلخواه بازخوانی کنند. آنها در ظاهر تأویل در دین را حرام میدانند اما همین کار را در سیاست حلال میشمارند!
بازسازی حیثیت رئیسی و جمنا!
حسین شریعمتداری بلافاصله بعد از تجمیع نهایی آراء به صحنه میآید و در کیهان مینویسد که روحانی «۴ سال» فرصت تبلیغ داشت و رئیسی تنها «۴۰ روز» از این امکان برخوردار بود. او اضافه میکند: رئیسی «تنها ۲ هفته را به سفرهای استانی و گفت و گو با مردم اختصاص داده بود و طی همین ۲ هفته توانسته بود به حدود ۱۶ میلیون رأی دسترسی پیدا کند».
شریعتمداری سپس نتیجه میگیرد که اگر رئیسی امکانات دولتی روحانی و همان فرصت چهارساله او را داشت «دستکم دو برابر آراء اعلام شده یعنی نزدیک به ۳۰ میلیون» رای به دست میآورد.
شریعتمداری میگوید: «رأی ۱۶ میلیونی آقای رئیسی، نشان میدهد که سخنان، برنامهها و بینش و منش وی در میان تودههای مردم خریداران فراوانی دارد به گونهای که هر جا با مردم مواجه شده و به معرفی خود پرداختهاند، اقبال و رویکرد گسترده مردم را در پی داشته است.»
با بازسازی! حیثیت رئیسی، شریعتمداری نتیجه میگیرد که «اتحاد و یکپارچگی نیروهای انقلابی، همسوئی مثالزدنی آنان در عرصه رقابت انتخاباتی و اخلاقمداری و قانونگرایی این طیف، حکایت از آن دارد که در این اردوگاه جهش بلندی اتفاق افتاده است».
شریعتمداری که در تاکتیکهای سربازجویی و بکارگیری نارو و بلوف تبحر خاصی دارد، سپس نگرانی اصلی اش که همانا احتمال ریزش در نیروهای اصولگرا! میباشد را به این شکل بیان میکند که جناح رقیب سعی در القاء این موضوع دارد که «اردوگاه انقلابیون باید در آموزههای خود تجدیدنظر کند»، این « در حالی است که آرای ۱۶ میلیونی آقای رئیسی» «حاکی از پیروزی مثالزدنی این گفتمان است». [کیهان ۳۱ اردیبهشت ۹۶]
چند روز بعد موحدی کرمانی، «دبیرکل جامعه روحانیت مبارز» در «همایش جبهه مردمی نیروهای انقلاب اسلامی» اعلام میکند: «برخلاف موارد قبل کار بین اصولگرایان دچار اختلاف نشد و ما به فرد واحد و مشخص یعنی برادرمان آقای رئیسی رسیدیم و جامعتین هم وارد صحنه شد و او را به عنوان نامزد اصلح معرفی کرد که این توفیق کمتر نصیب میشود.»
موحدی کرمانی میافزاید: « استقبال گسترده از این کاندیدای انتخابات در استانهای کشور» نشان داد که رئیسی « یک سرمایه قوی و یک سرمایه مردمی و انقلابی خوبی دارد.»
موحدی کرمانی مدعی میشود که نتیجه اقبال! به رئيسی در استان ها «۱۶ میلیون رای حلال»! بود که اگر به تخلفات رسیدگی شود این رای تا ۱۹ میلیون نیز افزایش مییابد.
عبارت «رای حلال» برای رئیسی کنایه از «رای حرام» روحانی است. هدف بازگرداندن اعتماد به نفس به نیروهای اصول گرا! بعد از شکست در نزاع درونی قدرت میباشد.
در ادامه موحدی خواستار ادامه فعالیت جمنا میشود: «این تشکل جمع عظیمی در سراسر کشور دارد و باید به برنامهها و مسائل کشور واکنش نشان دهند.» [ایلنا ۴خرداد ۹۶]
واقعیت ها
خامنه ای در مهندسی انتخابات به نفع کاندیدای مطلوب خود شکست خورد. طی این روند انبوهی افشاگری در زمینه مفاسد نظام توسط نیروهای خامنه ای صورت گرفت تا بتوانند در ذیل آن کاندیدای خود که مدعی مبارزه با مفاسد بود را از صندوق بیرون بیاورند. رئیسی از صندوق بیرون نیامد و همه افشاگری ها به نام تمام نظام ثبت شد.
نتیجه چنین صحنه ای در قدم اول آشفتگی در جبهه خامنه ای و در قدم بعد ریزش نیروهای او به سمت جناح مقابل است. از آنجایی که جناح مقابل بقایش را به وجود خلیفه وابسته است، هرگونه ریزش در جناح خامنه ای به معنی ریزش از تمامی نظام مقدس! میباشد.
نیروهای خامنه ای بیش از آنکه از شکست رئیسی سرخورده باشند از شکست خامنه ای روحیه باخته شده اند.
رهبران جناح خامنه ای تلاش میکنند تا با توضیحات خود نیروهایشان را قانع کنند که نه تنها در انتخابات شکست نخورده اند بلکه پیروز هم شده اند. آنها می خواهند رئیسی را به عنوان سر خود حفظ کنند و نیروهایشان را از پراکنده شدن نجات دهند، در حالی که در عالم واقع کار از این حرف ها گذشته است.
شکست خامنه ای در مهندسی انتخابات! ۲۹ اسفند به ثبت داده شد. شکست خامنه ای به معنی تضعیف دستگاه ولایت فقیه است، تضعیف عمود خیمه به معنی پیروزی محصول آن یعنی روحانی نیست. همه دستگاه در یک تناقض ویران کننده ورود کرده است. این خطر را بیش از همه خامنه ای و روحانی درک کرده اند. شرایط به عقب باز نخواهد گشت.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر