۱۳۹۴ مهر ۱۳, دوشنبه

ايران اسرار 5،اكتبر،2015 “صدق “و “فدا “رمز ماندگاری مجاهدین



 برادرمجاهد محمد محدثین مسئول كميسيون خارجي شوراي ملي مقاومت ايران
واقعیت این است که سازمان مجاهدين خلق ايران از دو عنصر ”صدق “و ”فدا “تشکیل شده است.
سازمان مجاهدین چه به‌صورت سازمان، چه بنیانگذاران آن، و چه رهبر این سازمان، برادر مجاهد مسعود رجوی ، بعد از شهادت بنیانگذاران ، و چه بعدها که سکان این سازمان توسط خواهر مریم به‌دست گرفته شد و بعد شورای رهبری و مسئولان اول و مسئولان این سازمان، بنای کارش بر صدق و فدا بوده است. درستی و راستی با ملت و مردم ایران و فدای هرچه بیشتر. این خصلت سازمان مجاهدین و کارکرد تک‌تک اعضاء و هواداران این مقاومت است. رمز ماندگاری این سازمان هم اساساً در همین بوده است. وضعیت امروز این سازمان را هم همین واقعیت صدق و فدا تضمین کرده است. نگاه کنید در طول پنجاه سالی که داریم در مورد آن صحبت می‌کنیم، در مقاطع مختلف، این صدق و فدا به مجاهدین و رهبری این سازمان و مسئولان این سازمان، این شجاعت و شهامت و این امکان را داده است که در خطیرترین موقعیتها، در سخت‌ترین شرایط، با قبول همه ریسک‌ها و خطرات، به وظیفه و مسئولیتی که آن را درست تشخیص می‌دادند، قیام کنند.
در طول تاریخ بسیاری از رهبران بودند، بسیاری از جنبش‌ها بودند، بسیاری از احزاب و گروه‌های سیاسی بودند که در عین‌حال که یک کار درستی را تشخیص دادند، اما حاضر نبودند قیمت آن را بدهند. به دلایل مختلف حاضر نشدند بهای آن را بدهند و در نتیجه، آن جنبش یا آن حزب یا آن حرکت سیاسی به انحطاط کشیده شد و یا این‌که شکست خورد. اما مقاومت ما، سازمان مجاهدین، با این دو کلید رمز، با این دو کلمه متعالی، قدم به میدان گذاشته است. آن هم در هر مقطعی. مانند: ضربه سال پنجاه، شهادت بنیانگذاران این سازمان، و چه در قدمهای بعدی در گردنه خطرناک و پیچ بسیار تندی که ضربه خائنانه اپورتونیست‌های چپ‌نما در مقابل سازمان ما قرار داد، (در دهه پنجاه یعنی چهل و چند سال پیش)، مهمتر از آن در مقابل خمینی.
این مقاومت و سازمان مجاهدین و شخص مسعود رجوی این قیمت را داد که در مقابل خمینی بایستد؛ با شهامت ایدئولوژیک، با شهامت تاریخی، با موضعگیری تاریخی، اسلام پناهی دروغین خمینی را افشا کند و بعد در مقابل او (خمینی) صف آرایی کند و اجازه ندهد که تاریخ ایران، تاریخ منطقه، تاریخ جهان اسلام، به‌ویژه تشیع انقلابی را، آنطور که ما معتقد هستیم به لوث وجود خودش آلوده کند و ننگ خمینی‌گرایی را با اسلام و شیعه یکی کند. سپس آنچه در ۳۰خرداد اتفاق افتاد، مقاومت جانانه‌ای که خواهران و برادران ما، بعد از ۳۰خرداد در مقابله با این رژیم داشتند، چه در صحنه‌های رزم و نبرد و چه در زندانها و شکنجه‌گاهها.
ایستادن در مقابل نفیر جنگ‌طلبی خمینی، جنگ ضد ملی و ضدمیهنی تحت عنوان ملی‌گرایی و دفاع از ایران. همین سازمان مجاهدین و همین مقاومت بود که با صدق و فدا توانست در مقابل این بسیج وحشیانه جنگ‌طلبی که یک میلیون از جوانان این میهن را به کشتن داد و یک میلیون را معلول کرد و هزار میلیارد دلار را بر باد داد و به این مملکت خسارت وارد کرد، بایستد.
همچنین رفتن به عراق و تشکیل ارتش آزادیبخش. همه این موارد هر کدام در واقع ریسک‌های بزرگی بود که سازمان مجاهدین و رهبری سازمان قیمت آن را داد. عملیات فروغ جاویدان، ورود به انقلاب ایدئولوژیک درونی مجاهدین که خود آن، اوج صدق و فدای سازمان با ملت خودش، با درون سازمان و با اعضاء و هواداران سازمان بود. انقلابی برای استخراج همه انرژی‌های موجود در درون مقاومت. تا به امروز و در تحولات مختلف این چیزی هست که جنبش و مقاومت و سازمان مجاهدین و اعضاء و هوادارانش را از خیلی جریانهای و احزاب دیگر متمایز می‌کند و رمز ماندگاریش است.
آنهایی که سن‌شان قد می‌دهد یادشان هست، در سالهای که در ایران دیو ارتجاع تنوره می‌کشید و دجالانه تصویر خمینی را در ماه نشان می‌دادند، این مقاومت و سازمان مجاهدین بود که در برابر ارتجاع ایستاد. حاصل این موارد این است که امروز سازمان مجاهدین بعد از عبور از این فراز و نشیبهای پنجاه ساله در برابر رژیمی قرار دارد که تمام پتانسیل‌هایش را از دست داده است. رژیمی که حتی به گواهی بسیاری از طرفدارانش و بسیاری از دار و دسته‌های داخل خودش، با بحرانهای مرگباری روبه‌رو است.
این رژیم به‌اصطلاح رژیم نظام مقدس الهی! از همین مقاومت و از همین جنبش و همین سازمان مجاهدین ابراز وحشت می‌کند. مقاومتی که بنیانگذاران این سازمان، پنجاه سال پیش در چنین روزهایی بذرش را کاشتند. سازمان مجاهدین با ارائه یک آلترناتیو ملی و مردمی و دموکراتیک برای آینده ایران و با ارائه یک آنتی‌تز در مقابل ارتجاع دینی ایستاد. در برابر آنچه امروز آن را بنیادگرایی دینی، بنیاد‌گرایی اسلامی یا افراطی‌گری اسلامی می‌نامند. همان پدیده‌ای که از روز اول و در زندانهای شاه، برادر مسعود در آموزشهای آن روزگار در سخت‌ترین شرایط زندان، تحت عنوان ارتجاع دینی یا ارتجاع تحت نام دین، تدوین کردد. امروز مقاومت ما، سازمان پرافتخار مجاهدین به‌صورت یک آنتی‌تز برای این تفکر ارتجاعی و بنیادگرایی دینی و این پدیده شوم که از این رژیم و از ایران تحت حاکمیت ملاها خودش را به منطقه گسترش داده است، درآمده است. امروز شما به منطقه نگاه کنید، به خاورمیانه نگاه کنید، به عراق به سوریه به یمن، به کشورهای مختلف، می‌بینید که این بلیِّه بنیادگرایی فراگیر شده است. ریشه آن موتور محرک آن، دینامیزم آن هم، دیکتاتوری ولایت‌فقیه در ایران است.
امروز به‌دلیل برداشت درست سازمان مجاهدین از اسلام حقیقی، اسلامی که این سازمان معرفی می‌کند، یعنی اسلام دمکراتیک، اسلام بردبار، اسلام محمدی و اصیل، مجاهدین به‌مثابه یک الگو در ایران و در منطقه عمل می‌کنند. در عراق، در سوریه، در خیلی از کشورها می‌بینیم که این ایده جا باز کرده است.
در مقابل رژیم آخوندی و تفکر ارتجاعی آن، چه از نوع شیعه، که عوامل رژیم و جنایتکاران شبه‌نظامی‌اش هستند، چه از نوع سنی، داعش، القاعده و جریانهای جنایتکار دیگر، یک آلترناتیو و آنتی‌تز وجود دارد. آلترناتیو و آنتی‌تزی که در برابر تفسیر ارتجاعی از اسلام، یک تفسیر انقلابی از اسلام ارائه می‌دهد.
شما در جلسات متعددی که در همین اروپا برگزار می‌شود، می‌بینید که جریانهای مختلف از کشورهای اسلامی و افراد مختلف، چطور به آن چیزی که رئیس‌جمهور این مقاومت، خواهر مریم، از اسلام بیان می‌کنند، به‌عنوان یک راه‌حل و یک الگو و روش، برای کشورهای خود می‌نگرند. به همین علت هم هست که رژیم آخوندی، چه در کشور و چه در خارج کشور، در منطقه، در عراق و سوریه و یمن و لبنان، آنچه که نگرانش می‌کند و از آن ترس و وحشت دارد، همین مقاومت و سازمان مجاهدین است . 
مجاهدین به علت درکی که از وضعیت رژیم دارند، ماهیت (بنيادگرائي) آن را می‌شناسند و می‌دانند که (بينادگرائي) چکار می‌کنند و آینده چیست؟ چرا که از نزدیک با این رژیم بودیم و با آن جنگیدیم، خیلی اوقات به کسانی‌که در بیرون سازمان هستند، غیرایرانی و حتی ایرانی، این موضوع را توضیح می‌دهیم.
اما متأسفانه خیلی اوقات دنیا و قدرتهای بزرگ علاقمند هستند که چشمان خود را روی واقعیتها ببندند و حتی در چشم ملت و مردم خودشان خاک بپاشانند و نگذارند این واقعیتها را ببینند. جز زمانی که خیلی دیر شده باشد. مانند زمانی که یازده سپتامبری پیش بیاید و یا زمانی که بنیادگرایی و جنایت عراق و سوریه را فرا گیرد. در این زمان است که تازه یادشان می‌افتد که، بله جنبش و مقاومت ایران از سالیان پیش چنین هشداری داده بود و پیش‌بینی کرده بود

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر