۱۳۹۴ مهر ۱۳, دوشنبه

ايران اسرار،محمد محد ثين 5،اكتبر،2015 : سخت ترين و پيچيده ترين دوران سازمان مجاهدين خلق ايران در 50 سال مبارزه بي امان



                                  



گفتگو با برادر مجاهد محمد محدثین مسئول كميسيون سياست خارجي شوراي ملي مقاومت (قسمت سوم)
کارزار بزرگ رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت علیه توطئه‌های ارتجاعی- استعماری
مجری: اگر بخواهیم به هر مقطعی بپردازیم، گفتنی خیلی زیاد است. ما مشتاقیم که از شما بشنویم. من می‌خواهم بیایم روی همین مقطع اخیر تاریخچه مجاهدین؛ یعنی ۱۲، ۱۳سال گذشته که کارزار بزرگی را رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت برای حفاظت از کیان این مقاومت، برای حفاظت از اشرف و بعد هم لیبرتی به پیش بردند.
شما از نزدیک در تمامی این کارزارها بودید و فعالیتهایی که تحت هدایت رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت صورت گرفته است را به چشم دیده‌اید. فکر می‌کنم که این ۱۲، ۱۳سال، یکی از فرازهای بالابلند این تاریخچه باشد. برای همین می‌خواهم برایمان از تجربه این ۱۲، ۱۳سال و این کارزار بزرگ بگویید.
محمد محدثین: بله، شاید بشود گفت که این ۱۲ ـ ۱۳سال، یعنی بعد از جنگ عراق، بعد از اشغال عراق توسط آمریکا و بمباران قرارگاههای ارتش آزادیبخش و داستانهایی که در اشرف اتفاق افتاد، فرصت صحبت در موردش نبود. شاید بشود گفت این دوره از نظر سیاسی، از نظر توطئه‌های ارتجاعی و استعماری علیه مقاومت و شرایط پیچیده‌ای که مقاومت ما را احاطه کرده بود، سخت‌ترین و پیچیده‌ترین دورانی است که تاریخچه ۵۰ساله ما شاهد آن بوده است.
خیلی ساده بخواهیم بگوییم، شرایط اینطوری بود که از یک طرف ارتجاع و استعمار و رژیم، از یک طرف هم برخی محافل آمریکایی و فرانسوی دست به یکی کرده بودند. حالا مقداری‌اش نوشته بود، مقداری‌اش نانوشته، مقداری‌اش توافق رسمی و مقداری‌اش توافق غیررسمی علیه یک مقاومت دموکراتیک که می‌خواهد در مملکت خودش آزادی بیاورد. علیه این جنبش دست به یکی کرده بودند. از یک طرف هم توافقات آمریکا و رژیم در ژنو بود. توافقات معروفی که بعدها فاش شد که قرار بوده قرارگاههای ما، قرارگاههای سازمان مجاهدین در عراق را بمباران کنند. از یک طرف هم ورود رژیم به خاک عراق و کارهایی که آنجا می‌کرد. از این طرف هم ماجرای ۱۷ژوئن و کودتای ارتجاعی ـ استعماری علیه مقاومت و رئیس‌جمهور آن.
در ۱۷ژوئن ۲۰۰۳، یعنی ۲تا ۳ماه بعد از اشغال عراق، جنبش مقاومت ایران در احاطه مسائل عظیمی بود. قبل از ۱۷ژوئن ـ یعنی آن سالی که خواهر مریم آمدند فرانسه ـ اگر بخواهم به زبان نظامی بگویم، مجموعه‌یی آتش تهیه تدارک دیدند. قبل از آن، داستان برچسب تروریستی اتحادیه اروپا علیه سازمان مجاهدین بود. یک‌سال قبل از این وقایع هم لیست انگلیس و آمریکا ـ برچسب تروریستی ـ بود. واقعاً الآن که آدم به عقب بر‌می‌گردد و از بالا به قضایا نگاه می‌کند، با چراغ کنونی به ۱۲سال پیش نگاه می‌کند، می‌بیند یک توطئه، یک نبرد غیرعادلانه و نابرابر و یک صف‌آرایی عظیم علیه این مقاومت شده بود. صف‌آرایی به‌خاطر دوستی با رژیم و همراهی با ادا و اطوارهای آخوند جنایتکار خاتمی که آن موقع رئیس‌جمهور این رژیم بود.
در یک چنین شرایطی خواهر مریم به این‌جا آمدند. کارزاری که در این ۱۲ ـ ۱۳ساله هدایت و رهبری کردند، چه از جنبه اجتماعی، چه سیاسی، چه بین‌المللی، کیان این مقاومت را در مقابل این آرایش قوا حفظ کرد و جبهه مقابل را همان‌طور که در تاریخچه روز به روز این ۱۲سال هست، در هم شکست. بزرگترین و مؤثرترین چتر سیاسی را برای حفاظت از اشرف و لیبرتی فراهم کرد. صدای این مقاومت را به گوش جهانیان و پیامش را به مردم ایران رساند. به شکست‌کشاندن ماجرای ۱۷ژوئن ـ این کودتای ارتجاعی ـ استعماری ـ و مقابله با این پروژه که آمده بود مجاهدین را نابود کند. مقامات آن موقع فرانسه به‌صراحت می‌گفتند که هدفشان منحل کردن و پاشاندن و نابودی مجاهدین است در روزنامه‌ها هم نوشته شده است. نوشتند: «آقا! شما رفتید خانه‌های اینها را گشتید. سلاح که نبود!» می‌گفت: «درست است که سلاح نیست، ولی اینها یک جنبش تروریستی هستند. ما باید متلاشی‌شان می‌کردیم». صریح می‌گوید. کما این‌که دو ماه قبل از این تاریخ، به سخنگوی وزارت‌خارجه آمریکا گفتند: «شما که می‌روید عراق، مجاهدین را چه کار می‌کنید؟» او هم عیناً یک کلمه که در فرانسه و انگلیسی تقریباً یکی است را استفاده کرد و گفت: « Dismantle»می‌کنیم. اینها هم همین کلمه را در فرانسوی به‌کار بردند. این رویارویی و این کارزار عظیم در همان سال۲۰۰۳، ۲۰۰۴ برای اثبات کردن و به کرسی نشاندن این حقیقت بود که مجاهدینی که در اشرف هستند، افراد حفاظت‌شده توسط کنوانسیون ۴ ژنو می‌باشند.
بعد از سالها شاید کسی یادش نباشد که یک جنگی بوده است. یک خبرنگار سوئیسی گفت: «مجاهدین جنبش خانم رجوی، ناوگانی از وکلا را تشکیل دادند برای اثبات این‌که مجاهدان اشرف در چارچوب کنوانسیون ۴ژنو می‌گنجند». در قدمهای بعدی، روزی در این ۱۲، ۱۳سال نبوده که مشغله ذهنی، عملی و سیاسی رئیس‌جمهور این مقاومت، حفاظت از اشرف و لیبرتی نباشد. این همان چتر قدرتمند سیاسی و حقوقی برای حفاظت از اشرف می‌باشد که این همه شخصیتهای آمریکایی و اروپایی و ۴هزار پارلمانتر از شخصیتهای برجسته، برای آن رژه می‌روند؛ و یا کارزار بزرگ خروج اسم مجاهدین از لیست تروریستی که من در جریان جزئیاتش هستم.
گاهی وقتها در این کارزارها بعضی از ما می‌گفتیم پیش نمی‌رود، دیگر بیش از این گنجایش ندارد و یا بیش از این امکان پیشروی وجود ندارد. این‌جا تنها کسی که خودش تئوری «می‌توان و باید» را آورده بود و تئوریسین آن بود، خود خواهر مریم، همین را در عمل به اثبات رساند. من یادم هست وقتی می‌خواستیم وارد دعوای حقوقی بر سر لیست آمریکا بشویم، خیلی از کارشناس‌ها یا بچه‌های خودمان و آنهایی که درگیر این موضوع بودند، می‌گفتند این کار خیلی مشکلی است؛ قوانین در آمریکا فرق می‌کند و… راست هم می‌گفتند. قوانین فرق می‌کرد. قانون، بسیار بسیار ظالمانه علیه کسی که در لیست تروریستی است، تدوین شده بود. با این حال خواهر مریم می‌گفت: «این یک رسالت تاریخی است. ما باید این را محقق کنیم. از نظر تاریخی این وظیفه ایدئولوژیک و سیاسی ما است که از سازمان مجاهدین در مقابل این برچسب دفاع کنیم. مهمتر از آن، ما باید این کار را بکنیم، چون به‌خاطر حفاظت از مجاهدین اشرفی و اشرفی‌ها، باید از لیست تروریستی خارج بشویم».
خروج از لیست تروریستی آمریکا ــ البته نه با مکانیزم‌های از بالا و مکانیزم‌های قدرت ــ بلکه با مکانیزم‌های حقوقی و اجتماعی و سیاسی از پایین، یک معجزه بود. همان که تاریخچه این ۱۲، ۱۳سال را از نظر سیاسی، بین‌المللی و اجتماعی رقم زد. خیلی‌ها تصورشان این بود که یک قدرت مرموز جهانی حمایت می‌کند! این قدرت مرموز وجود ندارد. ولی ذهن‌هایی نمی‌توانند قبول کنند که بدون یک قدرت بزرگ، می‌شود چنین کاری را کرد. چون قدرت بزرگ، آمریکا می‌باشد که خودش ما را در لیست گذاشته است. طرف مقابل، قدرت بزرگ فرانسه می‌باشد که خودش مرتکب کار شنیع کودتای ۱۷ژوئن شده است. در حالی که این قدرت بزرگ، هیچ چیزی نیست، جز نیروی ایمان و اراده «صداقت و فدا». همان‌طوری که گفتم، منبع لایزال انقلاب ایدئولوژیک با نیروی خودی، با نیروی مجاهدین، این را به ما داد. بگذارید این جمله را هم از قول یکی از دوستان قدیمی مقاومت بگویم. پرفسور زیگلر ــ حقوقدان، فیلسوف و شخصیت برجسته حقوق‌بشری، از دوستان قدیمی شهید دکتر کاظم رجوی در سوئیس ــ وقتی در همین سالهای اخیر، اولین بار خواهر مریم را دید، خطاب به ایشان جمله‌ای را گفت که بعدها قابل‌توجه بود. من آنجا بودم. از قبل هم زیاد دیده بودمش. گفت: «شما قدرت اخلاقی و قدرت اجتماعی را تبدیل به قدرت سیاسی کردید. قدرت سیاسی، یعنی همین آمریکا، همین فرانسه. قدرت سیاسی، یعنی یک حاکمیت». ادامه داد: «قدرت اخلاقی شما ــ اگر بخواهیم به زبان مجاهدین ترجمه کنیم، یعنی قدرت ایدئولوژیک و توان ایدئولوژیکتان ــ ضربدر توان مردمی‌تان، توان اجتماعی‌تان، به جای حمایت یک قدرت بزرگ، به شما یک قدرت سیاسی داده است». این حرف در ادبیات سیاسی، حرف بسیار بسیار مهمی هست.

مجری: من هم اضافه کنم که شما که از نزدیک شاهد این وقایع بودید، نه تنها به‌عنوان مسئول کمیسیون خارجه شورا، بلکه به‌عنوان سخنگوی مجاهدان در اشرف و بعد هم در لیبرتی، وقتی از این سالیان این‌طوری تعریف می‌کنید، قدر و قیمت کارزاری که به پیش برده شده، بهتر روشن می‌شود.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر