پيروزي براي مقاومت ايران بدون اتكاء به قدرت خارجي، چگونه امكان پذير است؟
گفتگو با برادر مجاهد محمد محدثین مسئول كميسيون خارجي شوراي ملي مقاومت ايران
سئوال آقای محدثین! شما بهعنوان مسئول کمیسیون خارجه شورای ملی مقاومت ایران،
نقش سیاستهای خارجی در سرنوشت و پیروزی مجاهدین و مقاومت ایران را چگونه ارزیابی میکنید؟
چون جنبشهای زیادی در همین تاریخ معاصر بودهاند که اگر مرور کنیم، میبینیم با اتکا
به یک قدرت خارجی یا بخشی از آن قدرت و حمایت خارجی به پیروزی رسیدند. ولی مبارزه مقاومت
ایران بدون اتکا به هیچ قدرت خارجی بوده است. آیا اساساً بدون اتکا به یک قدرت خارجی،
پیروزی متصور و امکانپذیر هست؟
محمد محدثین: عرض کنم که این سؤال بسیار مهمی است. در هر جای دنیا دعوایی باشد،
جنگی باشد، میآیند محاسبه میکنند که طرفین این جنگ، جبههشان چیست، کی از کی حمایت
میکند و کی در طرف کی قرار دارد. واقعیت این است که جنگ سازمان مجاهدین و رژیم آخوندی،
چه بهدلیل ماهیت مجاهدین، چه بهدلیل ماهیت این مقاومت و سیاستهایش ــ که تا بـن استخوان
به استقلال ایران معتقد، پایبند و متعهد است ــ، چه بهدلیل وضعیت رژیم، چه بهدلیل
شرایط بینالمللی و منطقهای، پیش نمیرود الاّ روی پای مردم ایران، روی پای این مقاومت
و روی پای همین سازمان مجاهدین. به همین خاطر ما انتظاری که از سیاست خارجی یا از قدرتهای
خارجی داریم این است که تا آنجا که بتوانیم کاری بکنیم که اینها کمتر در طرف رژیم ایران
باشند.
بیست و نه سال پیش، سال ۱۳۶۵ که ما تازه به عراق رفته بودیم، یک تعدادی از اعضای
کنگره آمریکا از ما حمایت کرده بودند. یکی از مقامات عالیرتبه عراق در یک جریانی،
بهمناسبت همین حمایت، از من سؤال کرد که شما با آمریکا چهکار میکنید؟ این حمایت
بهطور گسترده، بهخصوص در مطبوعات عربی منعکس شده بود. آن موقع تیتر خیلی از روزنامههای
عربی بود و این تلقی را ایجاد میکرد که گویا دولت آمریکا از ما حمایت میکند. این
درست در آستانه یا همزمان با ماجرای «ایرانگیت» بود. فکر میکنم کمی بعد از این حمایت،
ایرانگیت افشا شد؛ چون رفسنجانی خودش در ۱۳آبان سال ۶۵ آمد ماجرای ایرانگیت را در
نماز جمعه توضیح داد. اگر درست یادم باشد، قبل از آن، یک مجله لبنانی نوشته بود. این
مقام عراقی از من پرسید که شما از آمریکا چی میخواهید؟ من گفتم. البته به این سادگی
که خیلی از مسائل را امروز میدانیم، آن روز نمیدانستیم. وقایعی که بعداً اتفاق افتاد،
ما را خیلیخیلی عینیتر کرد. به او گفتم ماگزیمم خواسته ما این است که بین ما و رژیم
خمینی وسط بایستد و بیطرف باشد. این سقف آن چیزی است که ما در سیاست خارجی انتظار
داریم. از این حرف من بسیار تعجب کرد. فکر میکرد یا انتظار داشت من بگویم ما تلاش
میکنیم آمریکا را در طرف خودمان داشته باشیم و یا میخواهیم آمریکا حمایتمان کند.
انتظاری طبیعی بود؛ بهخصوص بعد از اینکه دیده بود یک بخشی ازکنگره آمریکا از ما حمایت
کرده است.
البته طبیعی است که هر جنبشی، هر مقاومتی، هر موجود زندهای مثل سازمان مجاهدین
و مقاومت ایران، از مسائل جهانی، از بحرانهای جهانی و از درگیریهایی که در سطح بینالمللی
هست، خیلی جاها ضرر کند. خیلی جاها میتواند از اینها استفاده و بهرهبرداری کند. این
دیگر هوشیاری و مسئولیتشناسی مقاومت است که بتواند کارش را پیش ببرد. ولی بنای این
مقاومت هرگز روی حمایت خارجی سوار نشده و نمیتواند بشود؛ بهخاطر اینکه ما هرگز حاضر
نیستیم و نمیخواهیم هیچچیزی از این مقاومت، مشروط به یک قدرت خارجی بشود.
کسانی که پرونده ما را از نزدیک با دولت سابق عراق نگاه کردهاند، این را خوب میفهمند
که ما دقیقاً بر همین اساس در عراق بودیم. بیش از آنچه که از عراق و امکانات عراق استفاده
کرده باشیم، به عراق ــ چه از نظر مالی چه از هر نظر دیگر ــ پرداخت کردیم. یعنی کاملاً
سر پای خودمان هستیم و این به طریق اولی در مورد قدرتهای بزرگ صدق میکند. عراق یک
قدرت بزرگ نبود، یک قدرت منطقهیی بود. به همین خاطر در تاکتیکهای سیاست خارجی ما
هم که نگاه کنید، این تاکتیکها اساساً روی پایین جامعه، یعنی روی مردم، روی نمایندگان،
روی شهردارها و روی منتخبان مردم ساخته شده است و نه روی دولت، وزارتخارجه و آن چیزی
که بخش اجرایی حاکمیت را تشکیل میدهد. بخشی که معمولاً مصالح و منافع خاص خودشان را
پیش میبرند. به عبارت دیگر این حرف کاملاً درست است که شما اشاره کردید که بسیار سخت
است بدون یک حمایت خارجی، در مقابل یک رژیم وحشی به پیروزی رسید. من اضافهتر از این،
میگویم که در مقابل این رژیم، قانونمند این بود که ما از بین برویم. روز اولی که این
رژیم آمد، ما که تنها گروه جدی اپوزیسیون نبودیم. البته الآن همه میگویند مجاهدین
یا شورای ملی مقاومت تنها گروه جدی اپوزیسیون است. در روز اول که اینطوری نبود. انواع
و اقسام گروههای اپوزیسیون وجود داشت. از جمله دوستان خودمان سازمان چریکهای فدایی
خلق ایران که از زندان شاه و از مبارزه با شاه با هم بودیم را، این رژیم با قدرتش،
با دجّالیتش، با جنایتش و با زد و بند با دیگران، متأسفانه موفق شد خیلی از نیروهای
اپوزیسیونی که نیروهای صدیق و خوبی هم بودند، مثل همین سازمان چریکهای فدایی خلق را
تجزیهشان کند، منشعبشان کند و بخشی از آنها را به خدمت بگیرد. اما خوشبختانه سازمان
مجاهدین، چه بهدلیل همان تابلوی «صدق و فدا» یش، چه بهدلیل تشکیلاتش و قبل از آن
بهخاطر رهبریاش ــ این رهبری پاکبازش ــ و سیاستهای درستش توانست سرپا بایستد؛ و
الّا سازمان مجاهدین باید در مقابل این رژیم از بین میرفت.
من یادم هست برادر مسعود در خیلی از نشستها در اشرف یا در عراق ــ در سالهای دهه
۷۰، بیست سال پیش ــ همان موقع توضیح میداد و میگفت که: «من قدرت خارجی پشتم نیست.
من ناو هواپیمابر ندارم. ناوگان دریایی ندارم. آنچه دارم، انقلاب مریم را دارم. انقلاب
ایدئولوژیک مجاهدین را دارم». یعنی پتانسیل نیرویی را دارم که جای حمایت خارجی را،
جای پشتوانه خارجی و بینالمللی را برای این مقاومت گرفته است. دینامیزمهای درونجوش
این مقاومت است که با انقلاب ایدئولوژیک ــ به یمن انقلاب خواهر مریم ــ بارز و برجسته
شده است. این همان چیزی است که آدم با خارجیها صحبت میکند. با اینکه چندان با فرهنگ
انقلاب ایدئولوژیک و این چیزها آشنا نیستند.
ما در مقابل این بودیم که در حالی که قدرتهای خارجی در کنار این رژیم قرار گرفتند،
آیا با این رژیم چهکار باید کرد؟ تنها راه این بود که به انرژیهای درونی خودمان مراجعه
کنیم. الآن میبینیم این انرژیهای درونی، از جمله انرژی بالنده و رو به جلو و آیندهدار
زنان مجاهد و زنان انقلابی این میهن، بعد از بیست و چند سال در اثر انقلاب ایدئولوژیک
چگونه فوران کرده است. این آن رمز و رازی است که ما، این سازمان مجاهدین، این مقاومت،
بدون حمایت خارجی، بدون پشتوانه یک قدرت خارجی، توانسته سرپا بایستد و قدم به قدم ــ
هر چند سخت، هر چند با درد زیاد، هر چند با شهید زیاد ــ این مسیر را به پیش ببریم.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر