دولت
فخیمه انگلستان به تازگی پدیدهای در امر تحلیلگری رو کرده است به نام آقای علی
علیزاده.
ایشان ظاهرا از دوستان نزدیک غنچه خانم قوامی و به روایتی نامزدشان هستند که بعد از رای دادن به حسن روحانی در لندن، طی پروسهای که آخرش معلوم نشد دقیقا چگونه بوده، از انگلستان به ایران سفر کرده و بازداشت شدند و بعد هم بی سر و صدا آزاد شدند و به انگلستان بازگشتند؛ و یک شبه تبدیل به فعال حقوق زنان شدند و فریاد وامصیبتای رسانه های اصلاح طلبان حکومتی بلند شد و ایشان را به طرفهالعینی به چهره ای جهانی تبدیل کردند.
بگذریم.
جناب علیزاده که شاید به پشتوانه همین صحنه سازی های اصلاح طلبانِ حکومتی، به عنوان تحلیلگر در بی بی سی و صدای امریکا ظاهر میشود، جوری سنگ رژیم جمهوری اسلامی را به سینه میزند که خود علی خامنه ای هم اینجور سنگ رژیمی که رهبری آن را بر عهده دارد نمیزند؛ و انگشت تحیر البته دست چپ ولایت مطلقه وقیح و نایب بر حق امام زمان و پیشوای مسلمین از نوع شیعه را به صورت شق و رق گزیده بر دهان نگاه داشته اند.
آقای علیزاده اخیرا در برنامه ای از صدای امریکا به نام افق – که تمایلاتِ اصلاح طلبانه آن معرفِ حضور همگان هست – به روی صحنه رفت، و به قدری گزافه گویی و غلو کرد که مجری برنامه هم شرمسارِ این همه دروغ و اراجیف شد و بارها زیرپوستی به جناب علیزاده رساند که «بابا جان دروغ بگو، ولی در حد استانداردهای تلویزیونی که بودجه آن را امریکا میپردازد، نه در حد امام جمعهی علیآباد کتول!»
از این نیز بگذریم.
موضوع برنامه، پیامدهای توافق هسته ای برای منتقدان و مخالفان جمهوری اسلامی است. معرفی میهمانان برنامه با حسن شریعتمداری شروع میشود بعد حسن داعی و بعد پدیده نوظهوری به نام علی علیزاده.
جناب شریعتمداری به مثابه پدر بزرگوارشان که آخوند بودند، همان ابتدای صحبت هایشان جای خودشان را وسط تشک میاندازند که پاهای مبارکشان از هیچ طرفی بیرون نزند. موضع حکیمانه ای میگیرند و دقیقا فرموده های پدر را آویزه گوش میکنند و میگویند من نه اصلاح طلب هستم نه برانداز نه با رژیم هستم و نه چیزی…. این از اولین میهمان.
طبق پیش بینی ها، جناب داعی آسیب ها و جریانات توافق هسته را بررسی میکنند و مخالفت خودشان را با این توافق اعلام میکنند و خود را برانداز کما فی سابق معرفی میکنند و به حق هم بیاناتی را ادا میفرمایند و با مجری برنامه و میهمانان و بیننده ها مطرح میکنند.
نوبت به این پدیده نوین در عالم پژوهش و تحلیلگر مسائل سیاسی جناب علی علیزاده میرسد. ایشان همان ابتدا خط کش خود را دست میگیرند و خط کشی میکنند بین جناح های مختلف همراه با رژیم، و به خصوص جریانات برانداز ضد رژیم. جریانات همراه که از باند ولایت تا میانه تا اصلاح طلبان را شامل میشود را جوری بیان میکنند که الان همه جناح ها زیر پرچم اصلاح طلبان دارند سینه میزنند و باید از این جریان تشکر کرد چرا که «امنیت ملی» را برای ایران به ارمغان آورده اند! جناح اپوزوسیون برانداز هم که اینجور که ایشان فرمودند، جریانی هستند که منافع شخصی دارند و اصلا ملی نیستند و بحثشان هم ایران و مردم ایران نیست بلکه صرفا مشکل شخصی دارند.
بعد ایشان از ائتلافی حرف میزنند که دشمن ایران، دشمن منافع ایران، و از همه مهمتر دشمن مردم ایران بودند که الان با دوستان و همفکران ایشون همسو شدند و ایشان از این بابت آزرده خاطر تشریف دارند، (تا الان فقط یک مشت ادعای بدون هیچ سند و مدرکی و جدا از مبحث برنامه بوده).
از آنجایی که آقای علیزاده حرفی جدی برای گفتن ندارد، به جای حرف زدن از طرز فکر و تجزیه و تحلیل کردنِ مسائل، بلافاصله بحث را شخصی میکنند و دست به مغلطه و داوری و قضاوت آقای داعی میزنند و ایشان را محکوم میکنند که ادعای شما این است که شما از امریکا و روسیه و چین و آلمان و فرانسه و دولت متبوع ایشون یعنی دولت فخیمه انگلستان، بیشتر میفهمید؛ و به مثابه ائمه جمعه طرف مقابل را محکوم به همسو بودن با اسرائیل و …. میکند. اوج تحلیل را ایشان اینجا بیان میفرمایند که بسیار مضحک هم هست: «طبق بند ۲۷ “به خاطر قدمت بیشتر آن هم ۳۰۰ سال” فقط با ایران این توافق نامه و امتیازات را امضا میکنیم و میدهیم” نه عراق و ترکیه و….
بعد میگویند که ایران و امریکا تابو را شکستند و الان رابطه دو کشور گل و بلبل شده و مابقی اراجیفِ دیگر، که تاب و تحمل مجری برنامه را از اینهمه زیاده و گزافه گویی سر میبرد و باز هشدار میدهد که «علیزاده جان! هم خامنه ای و هم اوباما این رابطه که شما جشنش گرفتهای را رد کردند. شما این را از کجا درآوردی داری به خورد بیننده میدهی؟!» بعد مجری میگه «پاشو یک جوری ماله بکش درستش کن بابا، گند زدی!»
جناب علیزاده باز به جای استفاده بهینه از ماله – که وسیله مورد علاقه اصلاح طلبان حکومتی است – شیارکش را انتخاب میکند و اینجا ذهن خوانی میکند از اوباما و خامنه ای، که نه، اوباما اینجوری گفت که جمهوری خواهان نفهمند! بعد ایشان میگویند این تثبیت جمهوری اسلامی است بعد از ۳۷ سال! یعنی ایشان تا الان را قبول دارند که رژیم تثبیت شده نبوده! حالا برای من سوال پیش آمده که جناب علیزاده، یعنی شما از جمهوری خواهان بیشتر میفهمی که اوباما تو را نتوانست گول بزند ولی جمهوری خواهان را توانست؛ بعد بابت همان حسن داعی را محکوم به تیز بودن میکنی؟! در ادامه میخندد و لبخندهای موذیانه و میزند تا نشان بدهد که بله، من به همه امور آگاه هستم و آرامش دارم و….
این شد تحلیل پدیده نوین در عالم پژوهشگری و تحلیلگری سیاسی، جناب علی علیزاده!
باز هم بگذریم.
باز نوبت چرخشی شروع میشود. فرزند آیت الله شریعتمداری دیدگاه های خود را بیان میکنند، و ما هم به احترام سن و سال ایشان یک لبخند میزنیم و تنها به نام ایشان بسنده میکنیم و در وسط همان تشک که در ابتدا جا گرفته بودند خوابی خوش برایشان آرزو میکنیم .
باز هم جناب داعی بحث را ادامه میدهند، که جناب سفیری (مجری برنامه) من اینجا آمدم روشنگری هایی بشود برای مردمی که در سانسور و خفقان هستند و از صحبت های آقای علیزاده هم تا آنجایی که در مورد من گفتند صرف نظر میکنم.
جناب داعی از اینکه یک بسیجیِ لندننشین ظریف الدوله را با محمد مصدق یکی کرده انتقاد میکند و بعد بنا به ادعای جناب علیزاده از شکل گیری اپوزوسیون اصلاح طلبی که در ۱۸ سال پیش موجب شده اپوزوسیون برانداز به محاق برود گلایه میکند و ادامه میدهد که وقتی وضع مردم از ۱۸ سال پیش تا الان هر روز بدتر از دیروزشان است – و به خصوص از شرایط نقض حقوق بشر گلایه میکند – کجای آن ملی و به سود مردم بوده این اپوزوسیون اصلاح طلب؟!
قطع برنامه به دلیل پخش دفاع جان کری از توافق نامه هسته ای در کنگره امریکا!
خب، برمیگردیم به بحث های سخیف و پر از توهم همراه با مغلطه و متهم کردن و مسخره کردن طرف مقابل خود توسط آقای علیزاده، و پیشنهاد به اپوزوسیون برانداز که از امریکا برگردید و این بار از دولت سعودی کمک بخواهید؛ و پاسخی بسیار عالی از جناب حسن داعی با «زبان بدن» که حسن ختام این برنامه است.
شاد و پیروز باشید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر