ولیفقیه ارتجاع كه اين
روزها از فرط پشموپیله ريختگي و هيمنه باختگي بيشتر به مترسك ته جاليز ـ در
روزهاي آخر پاييزـ شباهت دارد تا «مقام معظم رهبري»! به بهانة هفتم تير به ميدان
آمد تا غثيان جنونآمیز خود را از پیروزیهای اخير مقاومت به نمايش بگذارد.
اگر یاوههای ترجيع وار
هميشگي و حرفهاي بادمجان دور قاب او را به كناري گذاشته و سراغ حرف اصلي برويم.
عز و جز او از يك چيز بيش نيست.
«آقا! مجاهدين را دريابيد.
دشمن نه آمريكا، نه اسرائيل، نه شوروي، نه شرق و غرب عالم، نه صدام عفلقي، و نه
داعش كه مجاهدين هستند والله بالله، بهپیر به پيغمبر قسم، سرانجام ريش و ريشة ما
را میخشکانند».
گول «آن جلوه بر محراب كردن»
ها، آسمان به ریسمانبافیها و به قول رژیمیها «حاشیهسازی» هاي او را نبايد
خورد. گريز به كربلاي صدام و «بمباران شيميايي سردشت» و «اسقاط هواپيماي ايرباس بر
روي خلیجفارس» و صحبت از «جنگ نرم» نبايد باعث شود كه فريب بخوريم. در اين اباطيل
دقت كنيد:
«امروز كشور نيازمند عزم
راسخ و شناخت دشمن و آمادگي براي مواجهه با دشمن در عرصة جنگ نرم اعم از عرصههای
فرهنگ، سياست و زندگي اجتماعي است و كساني كه تلاش دارند چهرة هيولايي دشمن خبيث
را با بزك كردن رسانهيي بپوشانند، مخالف مصالح ملت هستند».
اینها را ميگويد تا دل از
دست رفتة دلواپسان اتمي را به دست بياورد و يك قا قا لیلی بچه فريب در دهان آنها
بگذارد. همانطور كه جی کارنی سخنگوی کاخ سفید گفت: «این سخنان مصرف داخلی دارد و
تعجبآور نیست». [يادمان باشد مجاهدين اين ترفند رژيم را رو كرده و سر زبانها
انداختند].
اشاره به كارناوال
استخوان نيز در اين راستاست:
«امروز هم شهدا در حال تقويت
روحيه ملت ایراناند همين چند روز قبل از اين 270 شهيد وارد تهران شدند و شما
ديديد چه حادثهيي درست شد، چه شوري چه هيجاني، نقطه مقابل دلسردیها، نقطه مقابل
ناامیدیها، نقطه مقابل ركود و ركونها، تحرك، آمادگي، شوق، عشق، آرمانگرایی اين
كار شهداست».
مبادا حرف او را جدي بگيريد
و فكر كنيد واقعاً منظور او از عنوان كلي و بیضرر «دشمن»، آمريكا، يعني همان
شيطان بزرگ است:
«دشمن رو بشناسيد، دشمنان
جهاني كه خودشون رو بهوسيله انواع و اقسام و اقلام آرايشي رسانهيي و تبليغاتي
بزك ميكنند و در مقابل چشم قرار میدهند، اینها رو بشناسيم، آمريكا رو بشناسيم».
اگر منظور او«شيطان بزرگ»
است. با شيطان لعنت الله عليه و علي اخلافه اجمعين! كه رقعه پراكني و مغازله نمیکنند
و نامة فدايت شوم ردوبدل نمينمايند. با شيطان كه نميشود «چهره به چهره، رخبهرخ»
پشت يك ميز نشست، در خيابان قدم زد و ساعتهای متمادي، «موبهمو» نکتهها گفت و در
حال غشوریسه رفتن و عكس گرفتن بود و با انواع شامورتیبازیها دريوزگي برداشتن
تحريمها را كرد.
بنابراين دشمن يكي بيش نيست.
همان كه در 30 خرداد و 5 مهر سیلیهای آتشين بر بناگوش دجال نواخت و رژيمش را
بيآينده كرد. همان كه مانند شمشير داموكلس بالاي سر رژيم او ايستاده و مدام تهديد
سرنگوني را به او يادآور ميشود. همان كه خواب آسوده را از چشم جلادان و شكنجهگران
ربوده و به اعتراف آخوند قرائتي آنها را وادار كرده كه از ترس در لوله زندگي
كنند! [چه مشابهتي بين حرف و عمل تمامي ديكتاتورهاي تاريخ وجود دارد! اين حرف آدمي
را بياختيار به ياد واپسين روزهاي رقتبار زندگي قذافي، فرعون نگونسار ليبي
مياندازد كه در لوله زندگي ميكرد و سرانجام او را از لوله بيرون آوردند؛ يعني از
سوراخ موش؛ همانجایی كه او مخالفانش را به خزيدن در آن متهم ميكرد.
«فَاعْتَبِرُوا يَا أُولِي الْأَبْصَارِ».
***
بله، سوزش اصلي خليفة بییال
و دم و اشكم، از آمريكا يا باند روحاني و مذاکرهکنندگان نيست. جلزوولز او از
برگزاري شكوهمند كهكشان و بازتاب جهاني آن است كه بیشازپیش مقاومت ايران را بهعنوان
يگانه هماورد و آلترناتيو اين رژيم بهتمامی دنيا معرفي كرد، حسابوکتابهای
ارتجاعي- استعماري را به هم زد، و به خلق ايران و ساير خلقهای متضرر از تداوم
حيات اين رژيم ننگين، اميدي خورشيد وار به نزديك بودن صبح پيروزي داد.
عليرضا خالوكاكايي
تير94
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر