۱۳۹۷ اسفند ۹, پنجشنبه

تظاهرات ژنو؛ ظریف صحنه را خالی کرد





تظاهرات ژنو؛ ظریف صحنه را خالی کرد


ظریف صحنه را خالی کرد، تنها شاید به این دلیل که می‌دانست چه چیزی در ژنو انتظار او را می‌کشد. وزیر خارجه نظام مقدس! قرار بود که روز سه‌شنبه ۷ اسفند در جلسه شورای حقوق بشر در ژنو سخنرانی کند، اما او به‌ناگاه، شب قبل از آن از سمت خود استعفا داد. ظریف نمی‌خواست که به ژنو برود.
وزیرخارجه روحانی، مونیخ را به چشم دیده بود. او می‌دانست همچنان که در مونیخ، ایرانیان با تظاهراتشان علیه حضور او به صحنه آمدند، در ژنو نیز تدارکات لازم برای استقبال! از وزیر خارجه سلطنت ولایت مطلقه فقیه دیده‌اند.
ظریف همچنین گزارش‌هایی که از ورشو دریافت کرده بود را یادآوری می‌کرد. هنگامی که جلسه بیش از ۶۰ کشور علیه نظام ایران با تظاهرات و راهپیمایی گسترده ایرانیان همراه شده بود.
در چنین مختصاتی، وزیر خارجه خامنه‌ای بهترین فرصت را برای فرار از صحنه، جست‌وجو می‌کرد. بهانه را رقبای او و باندش، در درون نظام برایش فراهم کردند. وقتی جلاد دمشق به ملاقات روحانی رفت، کسی وزیر خارجه‌ روحانی را خبر نکرده بود؛ چه بهانه‌ای بهتر از این می‌توانست قهر کردن ظریف را مشروع کند. او به این ترتیب خود را از رفتن به ژنو و رودررو شدن با ایرانیانی که سرنگونی نظام او را می‌خواهند، نجات می‌داد.
نمایندگان سپاه از یک سو از اینکه رقیب خود را در درون نظام تضعیف کرده‌اند و می‌توانند کارنامه‌ی شکست‌های خود را به پای او بنویسند، دست‌افشان شدند اما از سوی دیگر به نوازش ظریف پرداخته و خواستار بازگشتش به خدمت شدند؛ شاید به این دلیل که بهتر بتوانند، آوار رفتنش را بر سرش خراب کنند.
قاسم سلیمانی که هم در جلسه ملاقات بشار اسد با خامنه‌ای، و هم ملاقات جلاد دمشق با روحانی، حاضر بود؛ هم نمایندگی سیاسی و هم نمایندگی نظامی نظام در سوریه را یکجا با هم برعهده گرفت. بودن او و نبودن ظریف در این ملاقات‌ها بیش از هرچیز نشان داد که عصر ظریف به پایان رسیده است. پروژه‌ای که نظام می‌خواست با ظریف به پیش ببرد شکست خورده است.
در این وسط قاسم سلیمانی برای جمع‌وجور کردن محترمانه‌ی موضوع به ظریف پیغام داد، که عدم حضورش در ملاقات روحانی و اسد تنها یک اشکال فنی بوده است. [تسنیم ۸ اسفند ۹۷]
به این ترتیب سپاه بعد از شکست در سوریه، نشان می‌دهد که در درون نظام نقش سیاسی رسمی بر عهده گرفته است. دلجویی از ظریف را نه‌روحانی که قاسم سلیمانی انجام می‌دهد؛ هرچند حذف او و شرکایش را نیز قاسم سلیمانی انجام می‌دهد.
با این همه به‌نظر می‌رسد میدان‌داری پاسداران نه نشانه‌ی قوت خامنه‌ای که حکایت از «تموم» بودن «ماجرا» دارد. سال ۵۷ وقتی شاه تانک‌ها را به خیابان‌ها آورد، صدای زنجیرها در تصادم با آسفالت خیابان و هیبت تانک، دل‌ها را می‌لرزاند، اما واقعیت این بود که شاه آخرین برگ خود را از انبان بیرون کشیده بود و دیگر چیزی در کیسه نداشت. وقتی هیبت تانک فرو ریخت، شاه هم پایان یافت.
با حذف یا عدم حذف ظریف او و عصر او پایان یافته است. با فرو ریختن هر خاک‌ریز به خاک‌ریز بعدی می‌رسیم، سپاه خاک‌ریز آخر، پیش از رسیدن به مرکز لشکر است؛ همانجایی که ایرانیان در پاریس، ورشو، مونیخ، و ژنو نشانی‌اش را داده‌اند؛ همانجایی که هدف قیام ایران و کانون‌های شورشی رسیدن به آنجاست.
به‌هر ظریف صحنه را خالی کرده است؛ اینکه برود یا بماند زیاد مهم نیست؛ او نه‌تنها از رودررویی با ایرانیان در ژنو شانه خالی کرد بلکه شاید تصور می‌کند الان بهترین زمان فرار است.


پیش بسوی قیام   سراسری ، ما بر اندازیم#  کانونهای شورشی در شهرهای ایران #  
اعتصاب واعتراض و تظاهرات#  سرنگونی رژیم  #  اتحادوهمبستگی  
   مرگ_بر_دیکتاتور   #IranRegimeChange  
مطالب ما را در وبلاک انجمن نجات ایران  ودر توئیتر @bahareazady دنبال کنید

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر