با درود و سلام به شما دوستان عزیز و با یقین به پیروزی قطعی قیام مردم سراسر ایران علیه رژیم فاسد و ضدبشری آخوندی، موضوع بحث امروز ما بحث روی اصولی است كه باید در مبارزه با دیكتاتوری ولایت فقیه از آنها پیروی كرد.
از زمانی كه قیام مردم ایران شروع شد و جوانان قیام آفرین هیبت ولی فقیه و آخوند شیاد را با شعار «مرگ بر خامنهای روحانی» درهم شكستند در این رابطه سعید حجاریان از پایه گذاران انواع شكنجه و همچنین از پایه گذاران وزارت اطلاعات در زمان خمینی، گفت قیام از روحانی و از كل نظام عبور كرد.
همزمان با اوج گیری قیام، برخی مطالب انحرافی در فضای مجازی كه بطور عمده از طرف رژیم دامن زده میشود مطرح شده است. برای این كه رژیم نتواند روی اختلافات جزیی بین اقشار مختلف مردم مانور كند، باید هر كسی كه با این رژیم مبارزه میكند و در قیام علیه این رژیم شركت میكند، دارای اصولی باشد كه از هر بابت بتواند از آن دفاع كند و رژیم هم نتواند او را به این طرف و آن طرف بكشاند. ما دو اصل داریم:
اصل اول: نه به شاه و نه به شیخ با همه باندهای غالب و مغلوب آن
اصل دوم: وحدت نیروهایی كه به اصل فوق معتقد هستند.
همچنان كه گفتم اصل اول دارای دو قسمت است یكی نه شاه است كه البته خودش موضوعی نیست ولی توسط ارتجاع و استعمار علیه آلترناتیو دمكراتیك و مردمی به نفع رژیم به كار گرفته میشود و به قول برادر مسعود كه در پیام شماره ۴ خود گفتند: «از آنجا كه بهلحاظ تاریخی، بازگشت به سلطنت پیشین، نه در فرانسه و روسیه و نه حتی در عراق و افغانستان، موضوعیت و جدیت ندارد، نتیجه عملی این ترفندها، در هر حال حفظ خلافت آخوندی و سلب حق حاكمیت و رأی جمهور ملت ایران است». قسمت دوم بحث مربوط به باندهای مختلف رژیم است. تمام این باندها در جنایت علیه این مردم و در چپاول مردم ایران و در همه سیاستهای ضدمردمی و ضدمیهنی این رژیم شریك بودند و در نتیجه همه قیام كنندگان و مبارزان با آنها مرز دارند.
اما اصل دوم در مورد وحدت نیروهای مردمی است. در مبارزه علیه ظلم و بیداد و دیكتاتوری باید بدانیم كه حتما باید از موضع سیاسی افراد شروع كنیم یعنی این فرد ضدرژیم دیكتاتوری هست یا نیست؟ تأكید میكنم مطلقا نباید وارد اعتقادات دیگران شد. هرگونه ورود در مورد اعتقادات دیگران، به نفع رژیم است. یكی اعتقاد سنی دارد، یكی لائیك، یكی شیعه و یكی مسیحی و … است. چون به محض این كه كسی وارد این بحث شود، رژیم برایش كف میزند. چون خودش كنار میرود و جنگ و دعوا بین دشمنان رژیم میافتد. بنابراین هركسی از شما سؤال كند آیا مسلمان هستی یا نیستی، دارای مذهبی هستی یا نیستی. باید به او گفت ای برادر یا ای خواهر آیا دشمن دیكتاتوری حاكم هستی یا نیستی؟ اگر هستی با هم در یك جبهه و دوست هستیم و اگر نیستی خدا حافظ شما. الان میرویم به سراغ پاسخ به سؤالات:
از زمانی كه قیام مردم ایران شروع شد و جوانان قیام آفرین هیبت ولی فقیه و آخوند شیاد را با شعار «مرگ بر خامنهای روحانی» درهم شكستند در این رابطه سعید حجاریان از پایه گذاران انواع شكنجه و همچنین از پایه گذاران وزارت اطلاعات در زمان خمینی، گفت قیام از روحانی و از كل نظام عبور كرد.
همزمان با اوج گیری قیام، برخی مطالب انحرافی در فضای مجازی كه بطور عمده از طرف رژیم دامن زده میشود مطرح شده است. برای این كه رژیم نتواند روی اختلافات جزیی بین اقشار مختلف مردم مانور كند، باید هر كسی كه با این رژیم مبارزه میكند و در قیام علیه این رژیم شركت میكند، دارای اصولی باشد كه از هر بابت بتواند از آن دفاع كند و رژیم هم نتواند او را به این طرف و آن طرف بكشاند. ما دو اصل داریم:
اصل اول: نه به شاه و نه به شیخ با همه باندهای غالب و مغلوب آن
اصل دوم: وحدت نیروهایی كه به اصل فوق معتقد هستند.
همچنان كه گفتم اصل اول دارای دو قسمت است یكی نه شاه است كه البته خودش موضوعی نیست ولی توسط ارتجاع و استعمار علیه آلترناتیو دمكراتیك و مردمی به نفع رژیم به كار گرفته میشود و به قول برادر مسعود كه در پیام شماره ۴ خود گفتند: «از آنجا كه بهلحاظ تاریخی، بازگشت به سلطنت پیشین، نه در فرانسه و روسیه و نه حتی در عراق و افغانستان، موضوعیت و جدیت ندارد، نتیجه عملی این ترفندها، در هر حال حفظ خلافت آخوندی و سلب حق حاكمیت و رأی جمهور ملت ایران است». قسمت دوم بحث مربوط به باندهای مختلف رژیم است. تمام این باندها در جنایت علیه این مردم و در چپاول مردم ایران و در همه سیاستهای ضدمردمی و ضدمیهنی این رژیم شریك بودند و در نتیجه همه قیام كنندگان و مبارزان با آنها مرز دارند.
اما اصل دوم در مورد وحدت نیروهای مردمی است. در مبارزه علیه ظلم و بیداد و دیكتاتوری باید بدانیم كه حتما باید از موضع سیاسی افراد شروع كنیم یعنی این فرد ضدرژیم دیكتاتوری هست یا نیست؟ تأكید میكنم مطلقا نباید وارد اعتقادات دیگران شد. هرگونه ورود در مورد اعتقادات دیگران، به نفع رژیم است. یكی اعتقاد سنی دارد، یكی لائیك، یكی شیعه و یكی مسیحی و … است. چون به محض این كه كسی وارد این بحث شود، رژیم برایش كف میزند. چون خودش كنار میرود و جنگ و دعوا بین دشمنان رژیم میافتد. بنابراین هركسی از شما سؤال كند آیا مسلمان هستی یا نیستی، دارای مذهبی هستی یا نیستی. باید به او گفت ای برادر یا ای خواهر آیا دشمن دیكتاتوری حاكم هستی یا نیستی؟ اگر هستی با هم در یك جبهه و دوست هستیم و اگر نیستی خدا حافظ شما. الان میرویم به سراغ پاسخ به سؤالات:
پرسش: ما از وقتی که چشم بازکردیم جز دزدی و چپاول و دروغگویی از این رژیم كه بنام اسلام حكومت میكند چیزی ندیدیم؛ چگونه باید باور کنیم که شما با همین جمهوری اسلامی یکی نیستید؟
عباس داوری: درست است كه ما مجاهدین مسلمان هستیم و اعتقادات خاص خودمان را داریم. اما چرا باید فكر كنیم كه چون مجاهدین هم مسلمان هستند ممكن است مثل این رژیم باشند؟ چرا به عمل ۴دهه ما در مبارزه با این رژیم نگاه نمیكنید؟ اگر ما با این رژیم كمترین وجه مشتركی داشتیم، ۱۲۰هزار شهید و از جمله ۳۰هزار زندانی قتل عام شده نمیدادیم. یك مثال ساده آیت الله طالقانی هم روحانی بود، خمینی هم مدعی مرجعیت بود. آیا میتوان آیت الله طالقانی را كه بسیار دمكرات با اندیشههای بسیار باز كه جان خود را برای ترویج شورا در همه امور از دست داد، یكی گرفت؟ یا آیت الله كاظم خراسانی در زمان مشروطیت كه به محمدعلی شاه نوشت اگر تو و مجتهدان مزدور تو نمیفهمید كه در اسلام عدالت در همه امور شرط است، چیزی نفهمیدهاید اگر كنار نروی، از نجف برای جهاد با تو میآیم. اگر ما طالقانی را با خمینی یا خراسانی را با شیخ فضلالله صرفا به این دلیل كه آنها هم مسلمان بودند، یكی بگیریم، بسیار بسیار دچار اشتباه شدهایم. در اصطلاح فلسفی میگویند نباید این همانی كرد. یعنی طالقانی همان خمینی نیست. خراسانی همان شیخ فضلالله نوری نیست و مجاهدین همان خامنهای نیستند.
پرسش: ما الان با موجی از ضدیت جوانان با اسلام مواجهیم و بیشتر نوعی ایران گرایی در بین جوانها ایجاد شده لطفا در این مورد کمی توضیح دهید؟
عباس داوری: ایران گرایی كه بد نیست چون روی ارزشهای ملی خودش میخواهد باشد. این موضوع هیچ ربطی به این كه به دلیل ظلم و ستمی كه رژیم بنام اسلام كرده و تعدادی از جوانان به همین دلیل نسبت به اسلام زده شدهاند یا دافعه دارند، ندارد. برای این كه جوانان ما خوب بدانند، سازمان مجاهدین خلق ایران در فروردین ۵۸ اعلام كرد كه «امروز تمام جهانیان چشم انتظار تجربهای هستند كه در این میهن بهنام اسلام صورت میپذیرد …بنابراین طبیعی است كه وجدانهای آگاه و انقلابی مسلمان، هرگز سوء استفاده ارتجاعی از نام اسلام را روا نخواهند داشت.» یعنی ما میدانستیم تمامی این سوء استفادههایی كه خمینی از اسلام میكند، تاوان آن را مردم مسلمان ما باید بدهند. به همین دلیل برادر مسعود بارها و بارها گفتهاند از بزرگترین خیانتهای خمینی، خیانت به كلمات و ارزشهای اسلامی است.
به این گونه جوانان باید گفت خمینی و خامنهای را نباید به حساب اسلام گذاشت. اسلام را از قرآن و نهج البلاغه باید شناخت و نه از حرامیان آدمكش. حضرت علی در خطبه ۲۲۴ میگوید: «بخدا سوگند اگر روی خارهای بسیار تیز بخوابم و یا اگر مرا با زنجیر بسته و در زمین بكشانند برایم دوست داشتنیتر است كه روز قیامت خدا و پیامبر او را در حالی دیدار كنم كه به برخی بندگانش ظلم كرده و چیزی را غصب كرده باشم». بنابراین كارهای ضدانسانی آخوندهای فاسد را نباید به حساب اسلام گذاشت.
به این گونه جوانان باید گفت خمینی و خامنهای را نباید به حساب اسلام گذاشت. اسلام را از قرآن و نهج البلاغه باید شناخت و نه از حرامیان آدمكش. حضرت علی در خطبه ۲۲۴ میگوید: «بخدا سوگند اگر روی خارهای بسیار تیز بخوابم و یا اگر مرا با زنجیر بسته و در زمین بكشانند برایم دوست داشتنیتر است كه روز قیامت خدا و پیامبر او را در حالی دیدار كنم كه به برخی بندگانش ظلم كرده و چیزی را غصب كرده باشم». بنابراین كارهای ضدانسانی آخوندهای فاسد را نباید به حساب اسلام گذاشت.
پرسش: مجاهدین مسلمان هستند و به تمام شعائر اسلامی هم معتقد هستند؛ از کجا معلوم که وقتی به قدرت نرسند یک جمهوری اسلامی دیگری جایگزین این یکی نکنند؟
عباس داوری: فكر میكنم پاسخ را در سؤالات قبلی دادم. فقط باید تأكید كنم كه شك كردن خوب است چون باعث میشود كه فرد عمیقتر به موضوعات نگاه كند. اما فراموش نكنید كه شك غیرعلمی نباید كرد. شك غیرعلمی این است كه ما به دادههایی كه در مقابل چشمان خودمان است و اتفاق میافتد و میبینیم و مهمتر این كه میتوانیم تجربه كنیم نباید شك كرد این نوع شك اجازه نمیدهد انسان در میان انتخابهایی كه برای ساختن سرنوشت خودش دارد، راه درستی را انتخاب كند. چون انسان تنها موجودی است كه در ساختن سرنوشت خویش و در ساختن سرنوشت میهن خویش، نقش بسیار مهمی دارد…
پرسش: نظر شما در مورد دخالت دادن دین در حکومت چیست؟
عباس داوری: به نظرم كار بسیار اشتباهی است و درست به این دلیل است كه شورای ملی مقاومت ایران طرح جدایی دین از دولت را تصویب كرده و در منشور آزادیهای ۱۰مادهای خواهر مریم رئیس جمهور برگزیده مقاومت برای دوران انتقال آمده است. از دیدگاه ما آنچه كه تعیین كننده است، آراء مردم ایران است این آراء افكار مردم ایران را نمایندگی میكند و همین آراء اساس مشروعیت هر حكومتی است صرفنظر از این كه مدیران آن دولت دارای چه نوع اعتقادی باشند.
پرسش: من دیدم که شما بسیار علیه بنیادگرایی صحبت کردید و از یک طرف مسلمان هم هستید! چگونه شما هم مسلمان هستید و هم ضد بنیادگرایی؟ این رو لطفا توضیح دهید ؟
عباس داوری: برای پاسخ ابتدا باید بنیانگذار بنیادگرایی در ایران و منطقه را لعنت كرد كه گویا اسلام یعنی بنیادگرایی. وقتی ما این دوتا را با هم یكی میگیریم، این ظلم بسیار بزرگی به عقیده مردم خودمان كه اكثر آنها مسلمان هستند، میباشد. من نه برای دفاع از اسلام بلكه برای این كه بگوش دوستان ما بخورد میگویم كه شما وقتی به قرآن مراجعه میكنید، چیزهایی میبینید كه تماما ضد حرفهای خمینی و خامنهای است. مثلا در آیه ۵۳ زمر می گوید: «بگو به آن بندگانم كه در مورد خودشان زیاده روی كردهاند [یعنی لغزشهایی داشته اند] از رحمت و مهربانی خدا نا امید نگردند زیرا كه خدا تمامی گناهان را میبخشد زیرا كه او بخشنده و مهربان است» یا در آیه ۱۱ و ۱۲ سوره حجرات میگوید: «از گمان زنی در مورد این و آن پرهیز كنید زیرا برخی از گمانه زنیها گناه است به جاسوسگری در مورد دیگران نپردازید پشت سر دیگران دروغبافی نكنید این كار آنقدر زشت است كه گویا انسان گوشت برادر مرده اش را میخورد…» یا شما در نامه حضرت علی به مالك اشتر كه او را به عنوان حاكم مصر به آنجا میفرستاد خواهید دید كه به او مینویسد: «مردم یا برادر دینی تو هستند یا در خلقت مثل تو انسان هستند مبادا مانند درندگان موقعیت خودت را برای از هم دریدن آنها غنیمت بشماری… مردم دارای سنتهایی هستند كه با آن سنتها مسائل خودشان را حل میكنند مبادا سنتهای آنها را بهنام اسلام از بین ببری…. از مردم گناهانی سرمیزند تو باید آن لغزشها را ببخشی همچنان كه دوست داری لغزشهای تو را بالاتر از تو ببخشد…»
پرسش: چه تفاوتی بین اسلامی که شما میگویید با اسلام آخوندا وجود داره؟ چرا شما در تبلیغات بیرونی آنقدر از اسلام دفاع میکنید در حالی که بسیاری از مردم از اسلام زده شدند؟
عباس داوری: سؤال شما دوقسمت دارد. در رابطه با قسمت اول سؤال شما یعنی چه تفاوتی بین اسلام آخوندها و اسلامی كه ما معتقد هستیم وجود دارد، من خواهش می كنم كه به سخنرانی بردار مسعود در این مورد كه در روز عید فطر سال ۷۶ بود، مراجعه كنید این سخنرانی به صورت كتاب هم تنظیم شده تحت نام دو اسلام سراپا متضاد. به این کتاب مراجعه كنید.
طبعا هركسی حق دارد كه عقیده خودش را بگوید و ترویج كند اما هرگز حق ندارد كه آن را به كسی تحمیل كند. عقاید را مردم باید بشنوند و خودشان انتخاب كنند. البته مطابق اصلی كه ابتدا بحث كردیم، برای ما اصل وحدت نیروهای ضد شاه و شیخ است. هیچ كاری نباید به این اصل خدشهای وارد كند…
طبعا هركسی حق دارد كه عقیده خودش را بگوید و ترویج كند اما هرگز حق ندارد كه آن را به كسی تحمیل كند. عقاید را مردم باید بشنوند و خودشان انتخاب كنند. البته مطابق اصلی كه ابتدا بحث كردیم، برای ما اصل وحدت نیروهای ضد شاه و شیخ است. هیچ كاری نباید به این اصل خدشهای وارد كند…
مطالب مارا درتو ئیتر بنام @ bahareazady ووبلاک انجمن نجات ایران دنبال کنید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر