.سایت سازمان مجاهدین خلق ایران :جنگافروزیهای منطقهیی رژیم، در آستانهٴ تعیین تکلیف
روند تحولات منطقهیی و بینالمللی بهگونهیی است که هر روز بیش از روز پیش عرصه بر رژیم آخوندی و دخالتها و تاخت و تازهای تروریستی و جنگافروزانهش تنگ و تنگتر میشود، آنچنان که اکنون دیگر برخی رسانهها و مهرههای رژیم هم بهتدریج و با صدایی که بهوضوح شنیده میشود، سخن از ضرورت بیرون آمدن از سوریه و عراق و یمن را مطرح میکنند.
در بیرون از رژیم و در صحنه بینالمللی و منطقهیی، این پیام خیلی صریح و بدون هرگونه تعارفات و ملاحظات دیپلوماتیک بهرژیم منتقل میشود. کمااینکه بوریس جانسون وزیر خارجه انگلستان در آستانه سفر به تهران صراحتاً گفت که در سفر به ایران تأمین موشک برای حزبالله لبنان و شلیک موشک به ریاض و «رفتار مخرب و خطرناک» رژیم ایران را به آن گوشزد خواهد کرد.
ژان ایو لودریان، وزیر خارجه فرانسه نیز تصریح کرد فرانسه مخالف هرگونه حضور محوری ایرانی از مدیترانه تا تهران است؛ چرا که نه نیاز و نه تمایلی به حضور رژیم ایران نیست. این موضع وزیر خارجه فرانسه در ادامه موضع رئیسجمهور این کشور است که خواستار توقف دخالتهای رژیم در کشورهای منطقه شده بود. از جمله در گفتگوی رئیسجمهور فرانسه با ترامپ (در روز هفتم آذر) درباره رویارویی با «فعالیتهای بیثبات کننده» رژیم در سوریه توافق شد. این موضعگیری در کمتر از دو هفته قبل هم علیه اقدامات رژیم در گفتگوی این دو رئیسجمهور تکرار شده بود. بنابراین تأکید وزیر خارجه فرانسه و وزیر خارجه آمریکا مبنی بر اجرایی شدن قطعنامه 2254 شورای امنیت مللمتحد حاکی از شکست خط رژیم در سوریه است؛ چرا که قطعنامه 2254مبتنی بر پایان دیکتاتوری اسد است در حالی که رژیم تمام سرمایه و نیروها و مزدوران منطقهییاش را برای حفظ اسد و در واقع برای تثبیت جای پای خودش در این کشور هزینه کرده است.
از همین رو، رژیم از ابتدا با قطعنامه 2254 مخالف بود. و بههمین دلیل نیز در کنفرانس ژنو 1 شرکت نکرد و در برابر آن کنفرانس آستانه را با روسیه و ترکیه دنبال میکرد؛ اما متحد اصلی رژیم یعنی روسیه هم اخیراً تأکید کرد که مسائل سوریه باید از طریق راهحل سازمان ملل یعنی همین قطعنامه 2254 حل و فصل شود که معنی آن، رفتن اسد و اخراج نیروهای رژیم و مزدوران منطقهییاش از سوریه است. اما نشانهها در مورد فرا رسیدن سرفصل تعیین تکلیف سوریه بسا بیش از این است که برخی از آنها از این قرارند:
1 - بارزترین این نشانهها، مواضع رئیسجمهور آمریکا و رئیسجمهور فرانسه است که در بالا بهآن اشاره شد.
2- مواضع وزرای خارجه آمریکا و فرانسه در مورد سوریه (در روز 21آذر) که در سطور بالا بهآن اشاره شد؛ علاوه بر آن، تیلرسون وزیر خارجه آمریکا در همان روز (21آذر) در یک موضعگیری دیگر تأکید کرد رژیم ایران نیروی ثباتزدا در منطقه است و تأکید کرد واشینگتن درصدد ایجاد یک اجماع علیه فعالیتهای رژیم است.
3- اعلام موضع جدید موگرینی هماهنگکننده سیاست خارجی اتحادیه اروپا مبنی بر اینکه این اتحادیه در سیاستهای منطقهیی و موشکی علیه رژیم با آمریکا همنظر است و بههمین دلیل برخی از تحریمها علیه رژیم را حفظ خواهد کرد.
4- موضعگیری آنتونیو گوترز دبیرکل سازمان مللمتحد علیه سفرهای پاسدار قاسم سلیمانی به سوریه و عراق؛ گوترز در گزارش خود به شورای امنیت ملل متحد، سفرها و حضور قاسم سلیمانی را نقض قطعنامههای شورای امنیت و نقض تحریمهای سازمان ملل دانسته و به آن اعتراض کرده است. این مسأله که در جلسه روز 27آذر شورای امنیت مطرح خواهد شد، اگر پیگیریهای شورای امنیت را بهدنبال داشته باشد، رژیم را با عواقب جدی مواجه خواهد کرد.
5- موضعگیری رابرت گیتس وزیر دفاع دولت اوباما علیه رژیم است. وی از آمریکا و متحدانش خواسته مانع شکلگیری اتحادی شوند که رژیم میخواهد با استفاده از دولتهای عراق و سوریه و حزبالله ایجاد کند.
6- اظهارات سفیر آمریکا در عراق (در روز 21آذر) مبنی بر نقض حاکمیت کشورهای همسایه توسط رژیم آخوندی و محکوم کردن آن؛ وی تأکید کرد رژیم تهران عامل آشوب و برهم زدن ثبات در منطقه است و آمریکا عزم کرده به این دخالتها پایان دهد و آمریکا پس از شکست داعش، بهدنبال عقب راندن رژیم ایران از عراق است.
7 ـ سفر ناگهانی پوتین به سوریه در روز دوشنبه (20آذر) برای بازدید از نیروهای روسی؛ پوتین در این سفر، خطاب به نیروهای روسی که در پایگاه حمیمیم تجمع کرده بودند، خروج بخشی از نیروهای روسی از خاک سوریه را اعلام کرد. پوتین، بشار اسد را هم به حمیمیم احضار کرد و او را در جریان تصمیم خود قرار داد که معنی آن قاعدتاً این است که بشار اسد نیز بایستی برای آینده و سرنوشت خود در شرایطی که دیگر نیروهای روسی دفاع از او را بهعهده نخواهند داشت، فکری بکند.
پوتین در مورد کاهش نیروهای روسی، هیچ مشورتی با رژیم نکرد و حتی اطلاعی هم بهرژیم نداد. بهگزارش خبرگزاری روسی اینترفکس، یکی از مشاوران پوتین در پاسخ به سؤالی در این مورد گفت: «وظیفهای نداشتیم تا (رژیم) ایران را در جریان کاهش نیروهای خود در سوریه بگذاریم!».
8- اما نشانه دیگر را بایستی در رسانههای رژیم جستجو کرد. از جمله روزنامه حکومتی بهار (22آذر) وابسته به طیف باند روحانی و شرکا، طی مقالهیی با عنوان «سردرگمی در سوریه» نوشت: «حضور ایران در دو کشور درگیر در بحران تروریسم با هماهنگی دولتهای مستقر در عراق و سوریه بوده است... بهنظر میرسد با توجه به وضعیت سیاسی این روزهای کشورهای عراق و سوریه میتوان به این نتیجه رسید که امکان حضور نظامیان ایران بهخصوص در کشوری همچون عراق دیگر چندان وجود ندارد و برخی از نیروهای سیاسی عراقی نسبت به ادامه یافتن این حضور نظامی موضعی اعتراضی داشته و آن را بهسود عراق نمیدانند». این روزنامه سپس در رد نظر بخشی از رژیم که همچنان بر ادامه حضور در عراق اصرار میورزند، میافزاید: «مبنای این دیدگاه بر اساس نوعی تندروی استوار است که تا بهحال خریدار چندانی نه در جامعه و نه در میان تصمیمگیران نداشته است».
اما مؤلفه مهم و تعیینکنندهیی که ظاهراً ارتباط مستقیمی با بحران سوریه ندارد، فضای جوشان و انفجاری جامعه و فساد فراگیری است که در خود رژیم از آن بهعنوان ابرچالشی که فوق همه چالشهاست و بستر رشد این چالشها را فراهم میکند، نام میبرند. وضعیت انفجاری جامعه، بنبست رژیم در شرایط کنونی منطقه را، بیشازپیش بارز میکند و ضرورت و فوریت پذیرش جامزهر منطقهیی را بیشازپیش برجسته میکند؛ ولی هنوز باید منتظر ماند و دید که رژیم نهایتاً به کدام سمت خواهد رفت؛ سرکشیدن جامهای سهگانه زهر یا پس زدن آنها و ایستادن در برابر جامعه جهانی؟ البته نتیجه هر دو تابلو، چندان تفاوتی با هم ندارند.
در توئیتر با نام @ bahareazady مطالب مارا دنبال کنید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر