۱۳۹۶ خرداد ۱۳, شنبه

مریم رجوی ورزمندگان اشرفی- خاطراتی از مجاهدان شهر شرف که به مناسبت سومین سالگرد ۱۷ژوئن نوشته شده بود، نـام تـو و داستـان آزادی - سعید


مریم رجوی ورزمندگان اشرفی- خاطراتی از مجاهدان شهر شرف که به مناسبت سومین سالگرد ۱۷ژوئن نوشته شده بود، نـام تـو و داستـان آزادی - سعید



مریم رجوی ورزمندگان اشرفی- خاطراتی از مجاهدان شهر شرف که به مناسبت سومین سالگرد ۱۷ژوئن نوشته شده بود،  نـام تـو و داستـان آزادی - سعید
از روزهایی پرالتهاب در سایه‌ـروشن سه سال پرکشاکش گذشتیم. زمان، شاهد خوبی برای فهم خاطرات و ارزش‌گذاری آنهاست. 
 سه سال از ترسیم تابلویی بر قله تاریخ معاصر ایران گذشت. سه سال، جاپای حادثه‌ها و خاطراتمان را برجاده‌ زمان دیدیم. سه سال از خطیرترین سرفصلهای مقاومت برای آزادی و بزرگترین توطئه بین‌المللی علیه جریانی مستقل که از پیچ و خمهای جنگ آمریکا ـ عراق، با هوشیاری سیاسی، ملی و میهنی بیرون آمده است، گذشت.
دورخیزی که قبل‌از جنگ آمریکا ـ عراق، علیه مقاومت ایران برداشته بودند، در ۱۷ژوئن به‌اوج خود رسید. عهد و پیمانها را بسته بودند تا این مقاومت را در توفان حوادث عراق، تعیین‌تکلیف کنند. 
توانمندی ایدئولوژیکی، سیاسی و انسانی مقاومت نیز درهمین نقطه باید به‌آزمایشی ناگزیر، پاسخ می‌گفت.
آن دورخیز و آن مقدمه‌چینیها وسلسله دامهای بعدی، باحماسه‌های فدا و پایداری و نثار جانهای گران و ایستادن براصول مقاومت و نیز با خروش و همبستگی ملی برای آزادی، درسوم ژوئیه، گل گرفته شد.
در بیست‌وهفت‌سال گذشته، نبردی توقف‌ناپذیر بین آزادی و دیکتاتوری، انقلاب و ارتجاع و آرمانهای انسانی با اندیشه‌های قرون‌وسطایی و ضدبشری ادامه داشته ونقطه اوج آن، سرفصل ۱۷ژوئن تا ۳ژوئیه بود. تاریخی با تمام فرازونشیبهایش در چند روز خلاصه شد. بنابراین شناخت جایگاه ۱۷‌ژوئن و اهمیت عبور از آن رویداد تاریخی، ضرورت ادامه مبارزه است.
۱۷ژوئن، پاسخ به‌ «بودن یا نبودن» بود. آزمایشهای تاریخی نظیر آن، بر سر راه انقلابها و رویدادهای بزرگ، پیش آمده‌اند. تجربه‌های صدسال گذشته، لااقل در میهن خودمان نشان می‌دهندکه پاسخ به‌این ضرورت، ظرفیت و توانی ایدئولوژیک، سیاسی و انسانی می‌طلبد.
۱۷ژوئن یک هشدار و فریاد برای بیداری ملی بود. از آن پس، هردقیقه‌یی باید میلاد حماسه‌یی می‌شد تا آن هشدار و فریاد، پرطنین‌ترشود. اگر‌چه آن روز، روزطلوع هوشیاری ملی، میهنی و آرمانی بود، اما گردابهایی از «چراها، تردیدها، چگونگیها و چه‌بایدکردها» را بر گرداگردمان ایجاد کرد. همه‌ هستی یک مقاومت، از امتداد تاریخی‌اش تا آرمانهای انسانی‌اش در معرض این گرداب بود. آری، آن روزها، پاسخ به‌ «صدسال فریاد برای آزادی» بود. نقطه‌ بلوغ تازه‌یی نسبت به‌واقعیتها و شرایط مقاومت از یک طرف و رژیم قرون‌وسطایی و حامیانش از طرف دیگر بود.
۱۷ژوئن آغاز دو جنگ در درون عناصر مقاومت نیز بود. جنگی تمام‌عیار و بی‌توقف علیه دشمن ضدبشری و حامیان قاتلان قدّیس درعرصه‌های جهانی؛ و جنگی دیگر در درون عناصر مقاومت که آنان را هرلحظه به‌سمت جنگ بیرونی سوق داده و رهنمون می‌شد. آن جنگ درونی، که گاه سخت‌تر از جنگ بیرونی جلوه می‌کرد، پیروزشدن بر عواطف جوشان خویش تا هیچ لحظه‌یی، دشمن بیرونی از نگاه، پنهان نماند. اگر‌چه به‌۱۷ژوئن نباید صرفاً نگرشی عاطفی داشت، اما ضربه‌ عاطفی آن یک واقعیت بود که برای عناصر مقاومت بسابسا سنگین می‌نمود؛ آن‌گونه که اگر به‌آن پرداخته شود، صفحات و آثار درخشانی از انگیزشهای مبارزاتی و تابلویی از عواطف انسانی را می‌توان خلق کرد.
گر به‌تو افتدم نظر، چهره‌به‌چهره روبه‌رو
شرح دهم غم تو را، نکته‌به‌نکته مو‌به‌مو

آن روزها را باید نکته‌به‌نکته و مو به‌مو برای خلقمان، آیندگان و ثبت در وجدان و حافظه‌ جاودان تاریخ، نوشت وشرح داد.
در۱۷ژوئن هرکس باید به‌ «خود» پاسخ می‌داد؛ به ‌خاطراتمان و به ‌نگاهها و چشمهای معصوم شهیدان تاریخ میهنمان که ما را می‌دیدند، باید پاسخ می‌دادیم؛ به ‌شوق بالغ‌نشده در صداهایی که همیشه آزادی را فریاد می‌کردند، باید آری گفته و آنها را می‌شنیدیم؛ به‌ مظلومیت مقاومتی که قریب ۴۰سال ازپیکرش خون ریخت و او همواره عاشقانه خود را نثار یاران و مردمش کرد، باید پاسخ می‌گفتیم.
باید «دربرابر تندر می‌ایستادیم و خانه را روشن می‌کردیم».
نبردهای ۱۷ژوئن تا ۳ژوئیه آن‌قدر عظیم و درعین‌حال، شگفت بودند که از نتایج فرخنده و خجسته‌ آنها، مقاومت سراسری، با پیکری واحد و صیقل‌خورده بیرون آمد و عناصر آن با آرمانهایش پیوندخوردند.
اهل کام و ناز را درکوی رندی راه نیست
رهروی باید، جهانسوزی، نه خامی بی‌غمی

اکنون که پس‌از سه سال می‌نگریمش، شکوهمندی و تحمل آن لحظات سخت، همراه با بردباری و متانت و خاطرات مشترکش، برایمان تداعی همیشگی «می‌توان و باید» هاست و از آن، سرشار آرزومندی برای طی‌کردن راهی مشترک تا مقصد آزادی می‌شویم.
در این مسیر مشترک، آنان که دایره‌ توطئه و صخره‌های محاصره را شکسته و از آن بیرون جستند، «مشعلهای فروزان» راهمان‌بودند. 


صدیقه و ندا، شعله‌هایی بودند که پرده‌های فتنه را سوزاندند؛ چهره‌های فریب و نیرنگ را عیان کردند. با نیروی الهام عشق، دریافته بودند که عزم سترگ مجاهدین و مقاومت سراسری و یکپارچه را برای دفاع از حرمت و ناموس خلقشان به‌نمایش بگذارند. نامشان عجین نگاهبانی از ارزشهای انسانی و حریم آزادی گشت؛ جانشان را با قلب جوشان مقاومت ایران و سرخرگ حیات آن پیوند زدند؛ یاد و خاطرشان را در جان و ضمیر راهیان آزادی و ترانه‌ها و زمزمه‌هایشان تکثیر و جاودانه کردند. آنان با اراده‌ خلل‌ناپذیرشان، چون زوبینی رهاشده از کمان عشقی سرکش و تسلیم‌ناشدنی، شقیقه‌ توطئه مشترک ارتجاع ضدبشری و مماشاتگران را نشانه‌ گرفتند.
میدانهای مختلف نبرد از ۱۷ژوئن تا ۳ژوئیه، در اشرف و تمام اروپا و دیگر نقاط جهان، عرصه‌های پیکار زنان و مردان برای“آزادی مریم و درهم‌شکستن کودتا علیه مقاومت» بود. آنان که خنجر ارتجاع و زدوبند را در قلب و عواطف و هستیشان حس می‌کردند، حتی برای لحظه‌یی، آرامش و نشستن به‌انتظارحوادث را برای خود روا ندانستند. در پیشبرد این‌کاروان سراسری، نقش سردارانی همچون مژگان پارسایی که با بردباری فوق تصور، سایرخواهران وبرادرانشان را به‌ متانت و شکیبایی و انجام وظایفشان رهنمون می‌شدند، حماسه‌یی ماندگار و فراموشی‌ناپذیر است که هرگز وجهی از جوانب ‌آن‌را‌ هم کسی خبردار نشد. آنان خستگی‌ناپذیر، پرانرژی، انگیزاننده و با قاطعیت، گرد وغبارهای ارتجاع و همدستانشان را کناری زده، بر زخمهای پیرامونشان مرهم گذاشته و با یارانشان، بیرقهای مبارزه تا آزادی مریم را دراهتزاز نگه‌داشتند.
از آن روزها و این سه سال پرکشاکش، حماسه‌ها و ایثارها، اشکها ولبخندها، انتظارها و دیدارها، نیایشها و سرودها، شعله‌ها و جانها، هجرانها و وصلها، خاطرات و یادها، صداها و تصویرها، دستاوردها و رازهای شگفت انسانی و گنجینه‌های میهنی به‌جای مانده است که همگی بدل به‌سرمایه‌ها و درسهای بزرگی برای مقاومت سراسری علیه ارتجاع پلید آخوندی شده‌اند. نوشتن آن روزها و شبها و پرداختنی همه‌جانبه به‌تحولات ۱۷ژوئن تا ۳ ژوئیه، وظیفه‌یی ملی و میهنی است که هیچ‌کسی را جز دست‌اندرکاران و عناصر این مقاومت، یارای شرح و بسط و توصیف دقیق لحظات آن نیست.
در توصیف لحظات و کشاکشهای آن روزها، در اشرف، انبوهی خاطرات، یادداشتها، قصه‌ها، گزارشها، شعرها و تصنیفها نوشته شده که همگی، اسناد این برهه از تاریخ ایران هستند. همان‌تاریخی که خمینی سفله با استفاده از خودفروختگان و قلم‌فروشانش، دارد در کتابهای درسی و یا روزنامه‌ها و رادیو ـ تلویزیونش، ‌آن‌را‌ از بیخ و بن تحریف می‌کند تا هیچ نشانی از مقاومت و انقلابیگری در حتی یک سطر و یک تصویر هم یافته، خوانده و دیده نشود. اما در این زمینه هم، همچون تمام زمینه‌های دیگر، تاریخ مبارزه برای آرمان آزادی را نه فقط با خون و رنج و مرارت، بلکه با قلم هم نوشته و نقش خواهیم داد و «حقیقت را ترویج خواهیم کرد». افتخار پایداری و مقاومت حماسی و همبستگی و خروش ملی ـ میهنی از ۱۷ژوئن تا ۳ ژوئیه را در زمره‌ غرور ایران و ایرانی، در صفحات درخشان تاریخ مبارزه برای آزادی ثبت خواهیم کرد.
مطالب مارا  در وبلاک  های انجمن نجات ایران وخط سرخ مقاومت 
و در توئیتر @bahareazadyدنبال کیند با تشکر

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر