این یکی تو بمیری، از آن تو بمیریها نیست!
این یکی تو بمیری، از آن تو بمیریها نیست!
پاسدار شریعتمداری، قلم به مزد کیهاننشین و کیهاننویس، بعد از به قول رژیمیها «پاستورنشین شدن» دوباره روحانی، تازه تازه یادش افتاده که بله، آخوند حسن روحانی در جریان تبلیغات انتخاباتی، آشکار آشکار، بیحاشیهروی و پردهپوشی، جلوی عالم و آدم گفت:
«اردیبهشت ۹۶ هم یک بار دیگر مردم ایران اعلام میکنند آنهایی را که در طول ۳۸سال فقط اعدام و زندان بلد بودند، قبول ندارند».
آنهایی که مقاله «ناظر امروز قاضی فردا» ی او را خوانده باشند میدانند این پاسدار حوزه فرهنگی نظام، مانند ارشمیدش «اورکا،
اورکا» گویان، با لنگ و قطیفه از خزینه بیرون جسته و سراسیمه و هوارکشان، کشف یک موضوع عجیب و غریب را جار میزند.
آن موضوع چیست؟
داد و قال پیرامون رد شدن مرز سرخ رژیم؛ و به تعبیر پاسداری، «هنجارشکنی و نفی برخی از مبانی نظام و انقلاب!»
» آقای روحانی با اظهارات نسنجیده خود، عمر ۳۸ ساله نظام را به ظلم و جنایت متهم کرده است. این اظهارات برای دشمنان این مرز و بوم یک دستاورد بزرگ! و بادآورده به حساب میآید و جای دهها میلیارد دلار که همه ساله برای مقابله با ایران اسلامی و ارائه چهرهیی وارونه از آن هزینه میکنند را پر میکند».
نتیجه:
نتیجه اینکه از او میخواهد اگر این اظهارات را به سهو و برای بازارگرمکنی نمایش انتخابات به زبان رانده، و به قول معروف همینطوری از دهان پرانده و ناشی از لقلقه زبان بوده، بیاید دهان نجس شده خود را آب بکشد، توبه و انابه کند و بعد با پای برهنه و سرتراشیده، بر سر زنان و تضرع کنان از خامنهای و باندش معذرت بخواهد، اگر حاضر به اینکار شد که فبهاالمراد؛ اگر نه لازم است قبل از همه باند اصلاحطلبان و جماعت دور و بر خودش، از او برائت بجویند و در این زمینه به حفظ نظام که اوجب واجبات است قیام کنند.
«اگر آقای روحانی که آشکارا - و انشاءالله بیآن که بخواهد - به انقلاب تهمتزده است، حاضر به عذرخواهی علنی نباشد، چرا شما آقایان با صراحت اعلام نمیکنید که این بخش از اظهارات و سایر بخشهای هنجارشکنانه ایشان را قبول ندارید. مگر حفظ نظام اوجب واجبات نیست؟
بنابراین، لازم است از آقای روحانی بخواهید که هر چه زودتر اشتباه بزرگ خود را با پوزش از ملت جبران کند و در غیراینصورت شما آقایان موضع خود را به صراحت مطرح کنید».
یارو با زبان پاسداریاش میخواهد به طرفحسابها حالی کند که حرف اقه روحانی، علاوه بر اینکه رد مرزسرخ کت و کلفت رژیم است، زیر سوال بردن تمام باندبندیهای نظام و حتی خود خمینی نیز هست. اگر این ادعا درست است، اگر آخوند روحانی آن را نه برای شیادی و رأیسازی که بر اساس اعتقاد به زبان رانده، صلاحیت خود او در موضع ریاستجمهوری همین نظام را نیز از اعتبار ساقط میکند. چطور میشود کسی ادعا کند این نظام 38سال به زندان، اعدام و جنایت اشتغال داشته، بعد خودش به آن مشروعیت بدهد و رئیسجمهورش هم باشد... این پارادوکسی است که آخوند روحانی، نه میتواند و نه میخواهد به آن پاسخ بدهد؛ زیرا خود از قانونسازان، تئوریپردازان، توجیهکنندگان و بانیان زندان، اعدام و جنایت در این رژیم ضدبشری بوده است.
«آقای روحانی بیآن که بخواهد، اسلام، انقلاب، حضرت امام راحل (ره) و تمامی مسئولان نظام را به جنایت متهم کرده است! و این در حالی است که خود ایشان طی ۳۸ سال گذشته یکی از مسئولان بلندپایه امنیتی کشور بوده است. بنابراین اگر در ادعای خود صادق باشد، بدیهی است که خود ایشان از اتهام جنایت مبرا نیست و تعجبآور است که با وجود این ادعا چگونه میتواند حضور خود در جایگاه ریاستجمهوری کشور را توجیه کرده و توضیح بدهد؟».
***
فارغ از اینکه پاسدار شریعتمداری موفق شود، «پاستورنشین بار دومی» را به پای غلط کردم و کرنش در مقابل «مقام معظم» بکشاند یا نه، آنچه مهم است، این است که شقه و جامزهر نمایش انتخابات، به مدار جدیدی از تنش بین باندهای رژیم بالغ شده است و کار تا آنجا بیخ پیدا کرده که مرزسرخهای رژیم مانند «زندان و اعدام» موضوع مناقشه و بگو مگوی باندهاست؛ حرف از خامنهای و شکستن هیمنه او گذشته و به آن «کفنپاره گوربگور» رسیده است.
...
بله بله، بدون برو برگرد، این از علائم فاز پایانی حکومت جلادان است.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر