زیباکلام؛ مشاطه گر ولایت فقیه
حکومت ولایت فقیه برای مشروعیت بخشیدن به خودش از چهرههای مختلف، استفاده میکند. چهره هایی که کارشان بزک کردن چهره کریه ولایت فقیه در داخل و خارج کشور است. این افراد که غالبا با ظاهر اپوزیسیون به میدان میآیند بخشی از خود حاکمیت هستند که در سرگشتگی و بحران هویت ناشی از دوگانگی نظام ولایت فقیه به ظاهر در قالب هیئت حاکمه نمیگنجند. کار این افراد خاک پاشیدن بر چشم مردم است تا راه را گم کنند. ضرر و زیان این عده برای مصالح مردم و کشور بیشتر از عوامل و مهرههای پیشانی سیاه حکومت است که به دلیل ماهیت و کارکردشان مورد نفرت مردم هستند.
زیباکلام یکی از این افراد است. افرادی مانند زیبا کلام در حالی که چهره اپوزیسیون درون نظام را به خود میگیرد با جنایتکارانی همچون حمید رسایی و حسین الله کرم به اسم مناظره، مغازله میکنند تا نقش خود را در آشفته کردن مرزبندی با اجزاء ولایت فقیه به خوبی ایفا کنند. او اخیرا در جمع دانشجویان دانشگاه اصفهان حاضر شده است تا کلمه «اصلاحات» را تعریف و باز تعریف کند.
زیباکلام در دانشگاه اصفهان «اصلاحات» را بدینگونه تعریف میکند: «اصلاحات یعنی بازگرداندن انقلاب و آرمانهای انقلابی، بعد از انتخابات دوم خرداد سال ۷۶ و پیروزی خاتمی در انتخابات ریاستجمهوری بود که از اوایل سال ۷۷ و پس از آن پدیده اصلاحات و اصلاحطلبی پیش آمد. سیری که از این تاریخ راه افتاده دنبال دموکراسی بوده و هیچ جای دنیا دموکراسی بهآسانی به دست نیامده است. در جمهوری اسلامی هم دموکراسی بهآسانی به دست نخواهد آمد». زیبا کلام ، با عبور و نفی کارنامه ۱۹ ساله این حکومت، حد فاصل سالهای ۵۷ تا ۷۶ که به هیچ وجه برای او هم قابل دفاع نیست، سعی میکند، به مخاطب اینگونه القاء کند، که درباره «اصلاحات»، کارنامه جمهوری اسلامی! به دو بخش تقسیم میشود، قبل و بعد از خاتمی.
ذهن مخاطب در مقابل این تقسیم دوره عمر حکومت ولایت فقیه، مجبور میشود قبول کند که ماهیت ولایت فقیه و کارکرد آن هر چه بوده تا سال ۷۶ بوده و بعد از آن رو به اصلاح گرویده است. بعد از این که زیباکلام این مرحله زمانی را در ذهن مخاطب تیز و برجسته کرد، به ادامه سناریوی خویش میپردازد: «درانتخابات سال ۷۶ رأی کسانی خاتمی را رئیسجمهور ایران کرد که تا یک هفته پیش از انتخابات قرار نبود رأی بدهند». دراینجا نیز دو نتیجهگیری ازحرفهای زیباکلام میتوان گرفت؛ اول این که عده کثیری از مردم برایشان ماهیت ولایت فقیه بارز شده و حاضر به شرکت در فریبی به نام انتخابات! نبودهاند، که البته این سخن درست است و دوم این که ماحصل برآمدن خاتمی چه بوده است؟ نگاهی به پرونده قتلهای زنجیرهای در سال ۷۷ و سرکوب دانشجویان در تیر ۷۸ که خاتمی و روحانی آشکارا دست اندر کار آن بوده و از آن دفاع کردهاند، ما را از توضیح بینیاز میکند.
فیروزآبادی «رئیس سابق ستاد کل نیروهای مسلح حکومت» و عضو «شورای عالی امنیت» در مصاحبهیی که در تاریخ ۲۶مهر۹۵ در شرق منتشر شد به نقش مستقیم خاتمی و روحانی در سرکوب خونین خیزش دانشجویی سال ۷۸ اذعان کرد.
فیروزآبادی گفت: «من اینجا بهعنوان عضو شورای امنیت ملی عرض میکنم که مقابله نیروهای مسلح با شورشهای خیابانی در جریان ١٨ تیر سال ٧٨ با مجوز شورای عالی امنیت ملی و شخص رئیس شورای عالی امنیت ملی که خود آقای خاتمی بود، صورت گرفت...خودشان تصویب کردند، خود شورای عالی امنیت ملی اجازه برخورد را داد ... تصور میشد که سپاه یا نیروهای مسلح مسئول آن بوده، درصورتیکه اینطور نبود، این تصمیم شورای عالی امنیت ملی و تأیید رئیسجمهور بود. آن زمان جلوی خود بنده آقای روحانی با آقای خاتمی تماس گرفتند و گفتند وضع اینگونه و جمعبندی این است و ایشان گفتند دیگر هر تصمیمی که گرفتید انجام دهید».[شرق ۲۶ مهر ۹۵]
خادم ولایت از نوع زیباکلام آن، هیچ گاه به این موضوعات نخواهد پرداخت، چون قصد دارد در ادامه خدمت خود به ولی فقیه، سناریو «اصلاحات» را این بار در قالب «اعتدال»، در انتخابات ۹۶ نیز تکرار کند.
زیباکلام در ادامه، جبهه ولایت را در یک تقسیمبندی درونی به دو قسمت تقسیم کرده و مدعی آمار و ارقامی میشود که زیر علامت سوال است. دریوزگی های خامنه ای و روحانی برای شرکت مردم! در انتخابات با روح ارقامی که زیباکلام آنها را تحت عنوان «اصلاحطلبان و اصولگرایان» مینامد در تعارض است.
زیبا کلام میگوید: «رأی اصلاحطلبان بهطور تقریبی ۱۵ میلیون است و رأی اصولگرایان چیزی در حدود ۵ تا ۱۰ میلیون و جمع این رأیها نیمی از ۵۰ میلیون رأی افراد واجد شرایط در کشور است» «پس نتیجه انتخابات در ایران با رأی افرادی رقم میخورد که تصمیم قطعی برای رأی دادن ندارند» با فرض صحت آمار ۲۵ میلیونی مهندسی شده زیبا کلام، میتوان نتیجه گرفت که جواب نیمی از مردم به خامنهای و حکومتش «نه» است.
زیباکلام به خاطر آنکه مخاطبش حرف او را باور کند، خود را مجاب میکند که نفرت مردم از جناح دیگر حکومت، یعنی رئیسی را بازگو کند تا مخاطب با او همراه شود و در نهایت راضی شود که پای صندوق بیاید. زیبا کلام میگوید: «در این مناظرهها افرادی از روابط جهانی سخن میگویند ولی بدانید اصولگرایی چون آقای رئیسی اگر خداینکرده رئیسجمهور شود از فردای آن روز میگوید انتخابات ما مشت محکمی بر دهان آمریکا بوده است. اگر آمریکاستیزی را از تندروها بگیریم چیزی برای آنها نخواهد ماند.»
زیباکلام «بدترین اتفاق» خامنهای را اینگونه وارونه رو به مردم بازگو میکند: «بدترین اتفاق برای ما این است که ناامید شویم. شیشه عمر آزادی و دموکراسی به دست کسانی است که رأی نمیدهند. اینها دچار ناامیدی شدهاند و گمان میکنند چیزی عوض نمیشود. صندوق رأی تنها پنجره باقیمانده از دموکراسی در ایران است؛ بقیه انتصابی است». سرباز بی مزد خامنهای، فکر میکند در به پای صندوق کشاندن تبحر دارد اما او اشتباه میکند.
زیباکلام در دانشگاه اصفهان «اصلاحات» را بدینگونه تعریف میکند: «اصلاحات یعنی بازگرداندن انقلاب و آرمانهای انقلابی، بعد از انتخابات دوم خرداد سال ۷۶ و پیروزی خاتمی در انتخابات ریاستجمهوری بود که از اوایل سال ۷۷ و پس از آن پدیده اصلاحات و اصلاحطلبی پیش آمد. سیری که از این تاریخ راه افتاده دنبال دموکراسی بوده و هیچ جای دنیا دموکراسی بهآسانی به دست نیامده است. در جمهوری اسلامی هم دموکراسی بهآسانی به دست نخواهد آمد». زیبا کلام ، با عبور و نفی کارنامه ۱۹ ساله این حکومت، حد فاصل سالهای ۵۷ تا ۷۶ که به هیچ وجه برای او هم قابل دفاع نیست، سعی میکند، به مخاطب اینگونه القاء کند، که درباره «اصلاحات»، کارنامه جمهوری اسلامی! به دو بخش تقسیم میشود، قبل و بعد از خاتمی.
ذهن مخاطب در مقابل این تقسیم دوره عمر حکومت ولایت فقیه، مجبور میشود قبول کند که ماهیت ولایت فقیه و کارکرد آن هر چه بوده تا سال ۷۶ بوده و بعد از آن رو به اصلاح گرویده است. بعد از این که زیباکلام این مرحله زمانی را در ذهن مخاطب تیز و برجسته کرد، به ادامه سناریوی خویش میپردازد: «درانتخابات سال ۷۶ رأی کسانی خاتمی را رئیسجمهور ایران کرد که تا یک هفته پیش از انتخابات قرار نبود رأی بدهند». دراینجا نیز دو نتیجهگیری ازحرفهای زیباکلام میتوان گرفت؛ اول این که عده کثیری از مردم برایشان ماهیت ولایت فقیه بارز شده و حاضر به شرکت در فریبی به نام انتخابات! نبودهاند، که البته این سخن درست است و دوم این که ماحصل برآمدن خاتمی چه بوده است؟ نگاهی به پرونده قتلهای زنجیرهای در سال ۷۷ و سرکوب دانشجویان در تیر ۷۸ که خاتمی و روحانی آشکارا دست اندر کار آن بوده و از آن دفاع کردهاند، ما را از توضیح بینیاز میکند.
فیروزآبادی «رئیس سابق ستاد کل نیروهای مسلح حکومت» و عضو «شورای عالی امنیت» در مصاحبهیی که در تاریخ ۲۶مهر۹۵ در شرق منتشر شد به نقش مستقیم خاتمی و روحانی در سرکوب خونین خیزش دانشجویی سال ۷۸ اذعان کرد.
فیروزآبادی گفت: «من اینجا بهعنوان عضو شورای امنیت ملی عرض میکنم که مقابله نیروهای مسلح با شورشهای خیابانی در جریان ١٨ تیر سال ٧٨ با مجوز شورای عالی امنیت ملی و شخص رئیس شورای عالی امنیت ملی که خود آقای خاتمی بود، صورت گرفت...خودشان تصویب کردند، خود شورای عالی امنیت ملی اجازه برخورد را داد ... تصور میشد که سپاه یا نیروهای مسلح مسئول آن بوده، درصورتیکه اینطور نبود، این تصمیم شورای عالی امنیت ملی و تأیید رئیسجمهور بود. آن زمان جلوی خود بنده آقای روحانی با آقای خاتمی تماس گرفتند و گفتند وضع اینگونه و جمعبندی این است و ایشان گفتند دیگر هر تصمیمی که گرفتید انجام دهید».[شرق ۲۶ مهر ۹۵]
خادم ولایت از نوع زیباکلام آن، هیچ گاه به این موضوعات نخواهد پرداخت، چون قصد دارد در ادامه خدمت خود به ولی فقیه، سناریو «اصلاحات» را این بار در قالب «اعتدال»، در انتخابات ۹۶ نیز تکرار کند.
زیباکلام در ادامه، جبهه ولایت را در یک تقسیمبندی درونی به دو قسمت تقسیم کرده و مدعی آمار و ارقامی میشود که زیر علامت سوال است. دریوزگی های خامنه ای و روحانی برای شرکت مردم! در انتخابات با روح ارقامی که زیباکلام آنها را تحت عنوان «اصلاحطلبان و اصولگرایان» مینامد در تعارض است.
زیبا کلام میگوید: «رأی اصلاحطلبان بهطور تقریبی ۱۵ میلیون است و رأی اصولگرایان چیزی در حدود ۵ تا ۱۰ میلیون و جمع این رأیها نیمی از ۵۰ میلیون رأی افراد واجد شرایط در کشور است» «پس نتیجه انتخابات در ایران با رأی افرادی رقم میخورد که تصمیم قطعی برای رأی دادن ندارند» با فرض صحت آمار ۲۵ میلیونی مهندسی شده زیبا کلام، میتوان نتیجه گرفت که جواب نیمی از مردم به خامنهای و حکومتش «نه» است.
زیباکلام به خاطر آنکه مخاطبش حرف او را باور کند، خود را مجاب میکند که نفرت مردم از جناح دیگر حکومت، یعنی رئیسی را بازگو کند تا مخاطب با او همراه شود و در نهایت راضی شود که پای صندوق بیاید. زیبا کلام میگوید: «در این مناظرهها افرادی از روابط جهانی سخن میگویند ولی بدانید اصولگرایی چون آقای رئیسی اگر خداینکرده رئیسجمهور شود از فردای آن روز میگوید انتخابات ما مشت محکمی بر دهان آمریکا بوده است. اگر آمریکاستیزی را از تندروها بگیریم چیزی برای آنها نخواهد ماند.»
زیباکلام «بدترین اتفاق» خامنهای را اینگونه وارونه رو به مردم بازگو میکند: «بدترین اتفاق برای ما این است که ناامید شویم. شیشه عمر آزادی و دموکراسی به دست کسانی است که رأی نمیدهند. اینها دچار ناامیدی شدهاند و گمان میکنند چیزی عوض نمیشود. صندوق رأی تنها پنجره باقیمانده از دموکراسی در ایران است؛ بقیه انتصابی است». سرباز بی مزد خامنهای، فکر میکند در به پای صندوق کشاندن تبحر دارد اما او اشتباه میکند.
زیبا کلام از یک موضوع دیگر که کارنامه تمامیت حکومت از جمله روحانی است سخن به میان میآورد: «بعد از سال ۸۸ گرد مرگ در دانشگاهها پاشیدند». زیباکلام در این جا به سرباز سوخته ولایت! میتازد تا حرف خود را برای مخاطب راحت الهضم تر کند؛ «با شعارهای بیپایه صاحب هاله نور و مرد هزارهسوم برای محمود احمدینژاد ما را به سمت تحریمهای برنامه هستهای بردند. علیرغم شعارهای توخالی تحریم اثر ندارد و باعث نیرومند شدن ما میشود، همه میدانند تحریمها با صنایع و ملت ما چه کرد.»
اما یک حرف در بین حرفهای زیباکلام درست تر از بقیه است آنجا که میگوید: «هیچ جای دنیا دموکراسی بهآسانی به دست نیامده است.»، آری این حرف درست است و مردم ما با تحریم این انتخابات! و بعد از آن حاضرند مشکلات به دست آوردن دمکراسی را به جان بپذیرند و حکومت ولایت فقیه را به زمان واقعی خود بفرستند؛ به قرون وسطی
اما یک حرف در بین حرفهای زیباکلام درست تر از بقیه است آنجا که میگوید: «هیچ جای دنیا دموکراسی بهآسانی به دست نیامده است.»، آری این حرف درست است و مردم ما با تحریم این انتخابات! و بعد از آن حاضرند مشکلات به دست آوردن دمکراسی را به جان بپذیرند و حکومت ولایت فقیه را به زمان واقعی خود بفرستند؛ به قرون وسطی
برگرفته از ایران آزادی
مطالب مارا در وبلاک های انجمن نجات ایران وخط سرخ مقاومت همچنین در توئیتر @bahareazadyدنبال کیند متشکریم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر