۱۳۹۵ اردیبهشت ۵, یکشنبه

آفتابکاران،24،آوریل،2016 : از درون رژيم: فتواي خميني، فرماندهي رفسنجاني و اطلاعات يك خائن در ترور دكتر كاظم رجوي


خميني فتواي قتل دكتر كاظم رجوي را در سال65 صادر كرده بود
كميتهٌ امور ويژه مركب از خامنه‌اي، رفسنجاني، ولايتي، ريشهري، فلاحيان و پاسدار محسن رضايي طرح ترور را تصويب كرد و بودجهٌ كلاني به آن اختصاص داد
قاضي سوئيسي مسئول تحقيق در سال 1376رسماً «يك مقام بلندپايهٌ دولت ايران» را در پشت اين عمليات تروريستي معرفي كرد.
دوماه بعد‌از ترور، پليس سوئيس در يك گزارش 52صفحه‌يي پيرامون اين جنايت اعلام كرد: «ما عميقاً يقين داريم كه يك يا چند سرويس رسمي ايران مستقيماً در قتل آقاي كاظم رجوي دست داشته‌اند.»
در پي ترور جنايتكارانهٌ دكتر كاظم رجوي، رهبر مقاومت ايران در تلگرامي به رئيس جمهور و مقامات بلندپايهٌ سوئيسي، با استناد به اطلاعاتي كه مقاومت ايران به‌دست آورده بود، بر نقش مستقيم سران رژيم آخوندي و شخص رفسنجاني، رئيس جمهور وقت، در اين جنايت ننگين انگشت گذاشت.
ديكتاتوري تروريستي حاكم كه از بازتاب وسيع افشاگريهاي مقاومت و به‌ويژه افشاي نقش رفسنجاني در اين ترور به وحشت افتاده بود، تلاش كرد با شكايت از يك خبرنگار سوئيسي كه تلگرام افشاگرانه مسئول شوراي ملي مقاومت را منعكس كرده بود، از بازتابهاي هرچه بيشتر اين افشاگريها ممانعت به‌عمل آورد. اما دادگاه ژنو در پي بررسي مبسوط پرونده و استماع شهود و اظهارات طرفين دعوا، خبرنگار را تبرئه و رژيم آخوندي را محكوم نمود
در ارديبهشت68 اكيپ ويژه‌يي از تروريستها به سوئيس آمدند و مرحلهٌ اول شناسايي را انجام دادند. اما به‌دليل مرگ خميني در خرداد همان سال پيگيري اين طرح چندي به تعويق افتاد. چند هفته پس از مرگ خميني طرح ترور دكتر كاظم با جديت بيشتري در دستور كار رژيم قرار گرفت. چرا كه خامنه‌اي و رفسنجاني براي پركردن خلأ خميني نياز به قدرت‌نمايي بيشتري داشتند
رژيم آخوندي و شخص خميني دلايل زيادي براي دشمني و انتقام گرفتن از پروفسور كاظم رجوي شهيد بزرگ حقوق بشر داشت.
قبل از هر چيز كاظم رجوي كسي بود كه با كارزار بي‌سابقهٌ سياسي و تبليغي خود در سطح بين‌المللي، باعث نجات جان مسعود شد و شاه را در اوج اقتدار اهريمني‌اش مجبور كرد تا حكم اعدام او را به حبس ابد تبديل كند. علاوه بر اين مبارزهٌ پيگير و خستگي‌ناپذير دكتر كاظم در زمينهٌ افشاي نقض حقوق بشر توسط رژيم خميني از اولين سالهاي حكومت آخوندها، هم‌چنان آتش خشم و كينهٌ ملايان خونخوار را نسبت به او بيش از پيش شعله‌ور مي‌كرد. كمتر كسي بود كه در سازمان ملل در ژنو و در نيويورك و در ديگر مجامع حقوق بشري در اين سو و آن سوي دنيا، كه كاظم رجوي او را از جنايات رژيم آخوندي مطلع نكرده باشد.
هنوز بعد از نزديك به 12سال پس از شهادت دكتر، وقتي خواهران و برادران ما در ژنو و نيويورك ديكتاتوري تروريستي حاكم كه از بازتاب وسيع افشاگريهاي مقاومت و به‌ويژه افشاي نقش رفسنجاني در اين ترور به وحشت افتاده بود، تلاش كرد با شكايت از يك خبرنگار سوئيسي كه تلگرام افشاگرانهٌ مسئول شوراي ملي مقاومت را منعكس كرده بود، از بازتابهاي هرچه بيشتر اين افشاگريها ممانعت به‌عمل آورد. اما دادگاه ژنو در پي بررسي مبسوط پرونده و استماع شهود و اظهارات طرفين دعوا، خبرنگار را تبرئه و رژيم آخوندي را محكوم نمود. به‌اين ترتيب افشاگريهاي مقاومت ايران در مورد نقش سران رژيم آخوندي در اين جنايت پليد از تأييد قضايي دادگستري سوئيس نيز برخوردار گرديد.

خميني فتواي ترور را صادر مي‌كند
به اين ترتيب بود كه خميني در سال65 فتوا و دستور قتل دكتر كاظم را صادر كرد. تصويب اولين قطعنامهٌ محكوميت نقض حقوق بشر توسط رژيم آخوندي در مجمع عمومي ملل متحد در پاييز64، كه دكتر كاظم نقش تعيين كننده‌يي در آن ايفا كرد، خشم و كين خميني را نسبت به او شعله‌ورتر كرده بود.
از اوايل سال1366 اجراي اين ترور در دستور ارگانهاي تروريستي رژيم قرار گرفت. ابتدا اجراي اين ترور در دستور كار واحد اطلاعات سپاه به رياست پاسدار احمد وحيدي قرار داشت. اما از اواسط سال67 به پيشنهاد ريشهري وزير اطلاعات وقت و موافقت رفسنجاني، اين مسئوليت به وزارت اطلاعات سپرده شد.

تروريستها دست‌چين و آموزش داده مي‌شوند
ريشهري به‌سرعت دست به‌كار شد و گروهي از زبده‌ترين عوامل خود را براي اين جنايت رذيلانه دست‌چين نمود. ريشهري در اسفند سال67 طي نامه‌يي 12نفر از تروريستها را كه جهت اين عمليات جنايتكارانه در نظر گرفته بود، براي تكميل آموزش به "سرهنگ مسعود مزيني‌راد" مربي آموزشي مدرسهٌ ضدجاسوسي واقع در پادگان لويزان معرفي نمود. ريشهري طي اين نامه نوشته بود كه: به آقايان دانش، عراقي، فاضلي، كمالي، سجاديان و… آموزش كامل بدهيد!

آموزش تروريستها در مدرسهٌ ضدجاسوسي در پادگان لويزان و مركز آموزشي آبيك
در مدرسهٌ لويزان آموزش تئوريك اطلاعات و ضداطلاعات توسط سركردگان ارتش به جاسوسان و تروريستها داده مي‌شود. دورهٌ كامل آموزشي جاسوسي ـ تروريستي مدرسهٌ ضدجاسوسي واقع در پادگان لويزان شامل 5قسمت مي‌باشد كه سومين قسمت آن مربوط به كاربُرد دقيق سلاح در عمليات تروريستي است.
اين 12نفر آموزشهاي تئوريك را همراه ساير شاگردان اين مدرسه به‌مدت دو ماه زير نظر مستقيم سرهنگ مسعود مزيني گذراندند. اما مراحل پراتيك را به‌طور مستقل در "مركز آموزش آبيك" واقع در جادهٌ قديم كرج- قزوين، نرسيده به نيروگاه برق رجايي، طي كردند.
در آبيك قزوين پادگاني تأسيس شده كه مانند يك شهر نيمه‌ساخته داراي مغازه، منزل و… مي‌باشد. خانه‌ها و ساختمانهاي اين شهر كاذب‌اند و فقط نماي ظاهري يك شهر در آن پادگان وجود دارد. در اين شهر، مرحلهٌ نهايي انجام يك ترور مانور مي‌شود. در اين مانورها، سوژهٌ مورد‌نظر از اجساد بي‌صاحب انتخاب مي‌شود و شليك به‌طور واقعي روي سوژه انجام مي‌گيرد. در مانور، عيناً صحنهٌ ترور، چندين‌بار به اجرا گذارده مي‌شود. مثلاً اگر شرايط منطقهٌ اصلي ترور، باراني يا يخ‌بندان يا… تشخيص داده ‌شود، مانور نيز در همان شرايط انجام مي‌شود. به اين‌ترتيب تمام مراحل، مانند رفتن به‌داخل منازل و مغازه‌ها، نحوهٌ نزديك شدن به سوژه، فرار و… تماماً مانور مي‌شود.
12نفر معرفي شده به مزيني‌راد در اين مركز براي تمرينات به 3تيم تقسيم شده بودند. در دو هفتهٌ اول تمرينات اين 12نفر با موتور انجام مي‌شد ولي بعداً موتور از ريل تمرينات حذف و به‌جاي آن به‌وسيلهٌ خودرو تمرينات را ادامه دادند. هر كدام از تيمها در يك خودرو سازماندهي شد. اين 3ماشين روزانه 12ساعت به‌طور فشرده با سلاح يوزي در خيابانهاي اين پادگان با آرايش مشخصي حركت كرده و هدف تعيين‌شده‌يي را به رگبار بسته و متواري مي‌شدند. نحوهٌ آرايش بدين شكل بوده كه ابتدا يك ماشين 3نفره از پيِ سوژه مي‌آمد و بعد از رسيدن به سوژه آن‌را به رگبار مي‌بست و عبور مي‌كرد. سپس ماشين دوم با يك تركيب دونفره از كنار سوژه عبور كرده و موفقيت عمل را چك و از انجام موفقيت‌آميز عمل مطمئن مي‌شد و تير خلاص شليك مي‌كرد. با اندكي فاصله، ماشين سوم از اين دو ماشين حركت مي‌كرد و از صحنهٌ عمليات فيلم مي‌گرفت. با توجه به فضاي بارندگي در اروپا تمرينات تروريستها زيرِ باران و بر روي جادهٌ لغزنده انجام مي شد.
تمرينات دوماه به طول انجاميد و در اين مدت 4 جسد به عنوان سوژه، هدف شليك تروريستها قرار گرفت و همهٌ اين اجساد در اثر كثرت شليك كاملاً متلاشي شدند.

شروع طرح
در ارديبهشت68 اكيپ ويژه‌يي از تروريستها به سوئيس آمدند و مرحلهٌ اول شناسايي را انجام دادند. اما به‌دليل مرگ خميني در خرداد همان سال پيگيري اين طرح چندي به تعويق افتاد. چند هفته پس از مرگ خميني طرح ترور دكتر كاظم با جديت بيشتري در دستور كار رژيم قرار گرفت. چرا كه خامنه‌اي و رفسنجاني براي پركردن خلأ خميني نياز به قدرت‌نمايي بيشتري داشتند. ابوالقاسم مصباحي (شاهدC) در اين باره مي‌گويد: «هدف از حذف رجوي اين بود كه در ابتداي رياست جمهوري رفسنجاني، مي‌خواستند ثابت كنند كه قدرتمنديم و همهٌ امكانات را در دست داريم».

سه طرح آلترناتيو
متعاقباً به‌دستور رفسنجاني (كه هنوز در پست رئيس مجلس ارتجاع بود)، جلسه‌يي با تركيب زير براي ارزيابي شناساييها و طرح ترور تشكيل شد:
1) سرتيپ پاسدار احمد وحيدي (معاونت وقت اطلاعات سپاه كه بعد اولين فرمانده سپاه قدس بود و در دور دوم احمدي نژاد وزير دفاع شد.)
2) آخوند فلاحيان (قائم‌مقام وقت ريشهري وزير اطلاعات كه در دوره رياست جمهوري رفسنجاني و انجام اين ترور وزير اطلاعات بود.)
3) محمدمهدي آخوند‌زاده بسطي ديپلومات تروريست (مديركل روابط سياسي و بين‌المللي وقت وزارت خارجه.)
4) سعيد شاهسوندي خائن به‌عنوان مطلع از وضعيت سوژه
5) محمد آزادي از تروريستهاي با تجربه (كه بعداً در طرح ترور بختيار شركت كرد.)
6) محمد دانش (جزو تيم ترور)
7) محمد عراقي (جزو تيم ترور)
8) كاظم دارابي (از عوامل وزارت اطلاعات در آلمان كه بعداً در طرح ترور شرفكندي شركت كرد.)
9) محسن شريفيان از تروريستهاي با سابقهٌ رژيم
10) سرمدي (از مسئولان وزارت اطلاعات و معاونت امنيت وزارت اطلاعات در دورهٌ وزارت دري نجف‌آبادي بود.)
در اين جلسه براساس شناساييهاي اوليه سه طرح اوليه براي ترور پروفسور كاظم رجوي مورد بحث قرار گرفت.
طرح اول: دكتر رجوي را با تمام اعضاي خانواده در خانه قتل‌عام كنند.
طرح دوم: نصب بمب به خودرو دكتر رجوي. اين بمب با بالا‌رفتن سرعت ماشين (در سرعت بيش از 40 كيلومتر) منفجر مي‌شد. طبق اين طرح بمب يا به ترمز و يا به سوييچ ماشين وصل مي‌شد.
طرح سوم: ترور دكتر در حين تردد به خانه و يا از خانه.

تصميم‌گيري نهايي و تخصيص بودجه
پس از برگزاري جلسهٌ فوق، طرحهاي اوليهٌ ترور در كميتهٌ امور ويژه با تركيبي از خامنه‌اي (ولي فقيه)، رفسنجاني (رئيس جمهور)، ولايتي (وزير خارجه) و ريشهري (وزير سابق اطلاعات) و فلاحيان (وزير جديد اطلاعات كه به‌تازگي به اين سمت منصوب شده بود) و محسن رضايي فرمانده سپاه پاسداران مورد بررسي قرار گرفت و تصويب شد.
براي اجراي اين طرح بودجهٌ كلان اختصاص يافت. متعاقباً در 8شهريور سال68 يك اكيپ به‌رياست محمد مهدي آخوندزاده بسطي ديپلومات تروريست با پاسپورت ديپلوماتيك به‌همراه سعيد همتي (يكي از قاتلين پروفسور كاظم) براي بررسي عملي طرح به ژنو رفتند. براساس ارزيابي اين اكيپ طرح دوم منتفي شد و قرار شد روي طرح اول و سوم كار كنند. از اين به بعد طرح ترور وارد مراحل مشخص عملي شد.

اعزام تيمهاي ترور
پس از بازگشت اكيپ آخوندزاده بسطي تا ترور جنايتكارانهٌ دكتر كاظم، جمعاً سه بار تيمهاي تروريستي به ژنو اعزام شدند. كه در دو نوبت اول دست خالي و ناموفق به تهران بازگشتند.
اولين تيم ترور در 26مهر1368 وارد ژنو شد. اين تيم از جمله شامل يدالله صمدي، صادق بابايي، محمود سجاديان و علي كمالي بود. اين تيم قصد اجراي طرح اول يعني قتل‌عام تمام اعضاي خانوادهٌ پروفسور كاظم را داشت، اما اين طرح سوم با سفر دكتر كاظم رجوي به پاريس در روز 30مهر ناكام ماند و تروريستها مجبور شدند به تهران بازگردند.
دومين تيم ترور 11بهمن1368 وارد ژنو شدند و تا 15بهمن در ژنو بودند. اين تيم از جمله شامل صمدي، بابايي، محمود سجاديان، محمدرضا جزايري و هادوي مي‌شد كه با پاسپورت خدمت به ژنو آمده بودند. آنها اقدام به شناسايي و ارزيابي مجدد كردند. اين تيم در قدم اول به ارزيابي پرداخت كه ضريب موفقيت طرح اول يا سوم كدام بيشتر است. بين اعضاي اين تيم اختلاف پيش آمد و دست آخر مجبور شدند قبل از اين‌كه عمل كنند به تهران بازگردند.
سومين تيم ترور روز 21فروردين1369، شش نفر از تروريستها با نامهاي پاسپورتي محمد سعيد رضواني، يدالله صمدي، سعيد همتي، محسن پورشفيعي، عليرضا بياني همداني، ناصر پورميرزايي و سعيد دانش با پرواز تهران - ژنو ايران اير با پاسپورت خدمت وارد ژنو شدند.
محمدعلي هادي نجف‌آبادي سفير ايران در امارات عربي با پاسپورت ديپلوماتيك ايراني شماره006646، در 28فروردين1369 به ژنو رفت و در هتل انتركنتينانتال اتاق625 مستقر شد.
محمدمهدي آخوند‌زاده بسطي 28فروردين 1369 با پرواز ايران اير به ژنو رفت و در همان هتل مستقر شد. آخوندزاده و هادي نجف‌آبادي نظارت بر عمليات را به‌عهده داشتند و در طول اقامتشان در ارتباط مستمر با تهران بودند و چگونگي پيشرفت طرح را مرتباً با تهران در ميان مي‌گذاشتند و مواردي كه نياز به تصميم‌گيري داشت با تهران مشورت مي‌كردند.
هادي نجف‌آبادي بعداز هر بار تماس با تهران با سيروس ناصري (نمايندهٌ وقت رژيم در دفتر نمايندگي سازمان ملل در ژنو) تماس مي‌گرفت.
تروريستهاي ديگري به‌نامهاي دارابي، علي كمالي، محمود سجاديان، علي هادوي، علي مصلحي‌عراقي، محمدرضا جزايري با پروازهاي ديگر وارد ژنو شدند.
بالاخره در روز 4ارديبهشت1369 ساعت11و 50دقيقه پروفسور كاظم رجوي در حالي كه جهت كارهاي بانكي از منزل خارج شده بود مورد تهاجم تروريستها واقع شده و به شهادت مي‌رسد.
عصر همان روز آخوندزاده و هادي نجف‌آبادي و شماري ديگر از تروريستها، با پرواز ايران اير به تهران بازگشتند.
گزارش به رفسنجاني
تروريستها بعداز بازگشت به تهران يك گزارش 40صفحه‌يي از اين جنايت فجيع براي رفسنجاني تهيه كردند. طبق اين گزارش:
فرماندهٌ نظامي عمليات از ابتدا دارابي و معاون او علي مصلحي عراقي بود. ابتدا آنها مي‌خواستند براساس طرح اول يعني تهاجم به خانه عمل كنند. اما در عمل در بين آنها اختلاف بروز كرد و دارابي در نامه‌يي به تهران نوشت: «به‌علت اصولي نبودن طرح و سوختن طرح شخصاً حاضر به انجام كار نمي‌باشم، آقاي عراقي به‌هيچ‌وجه رعايت اصول اطلاعاتي را نمي‌نمايد و با افراد بومي رابطه برقرار مي‌كند…». وي در اين نامه خواهان بازگشت تيم به تهران مي‌شود.
هم‌زمان علي مصلحي به تهران اعلام مي‌كند از نظر او طرح بدون اشكال است و مي‌گويد: «گويا آقاي دارابي فكر مي‌كنند با نبود ايشان كار انجام نمي‌شود». عراقي در گزارشي كه به مسئول برون مرزي وزارت اطلاعات در مورد اشكالي كه دارابي به ارتباطات او با افراد محلي گرفته بود نوشت: «طرح دوستي من با خانم مسئول كرايهٌ وسايل نقليه و خرج كردن 10هزار دلار اجباري بوده است».
به‌دنبال كنسل كردن طرح توسط دارابي، آخوندزاده بسطي با تهران براي تعيين تكليف تماس مي‌گيرد. مسئولين وزارت اطلاعات در تهران تأكيد مي‌كنند كه رفسنجاني خواهان اجراي اين طرح است و روي انجام آن تأكيد مي‌كند. آخوندزاده بسطي، دارابي را از دور عملياتي خارج كرده و مسئوليت ترور را به تيم مصلحي واگذار نمود. وي ضمن بررسي مجدد، طرح اول را (تهاجم به خانهٌ دكتر) با توجه به اشكالاتي كه دارابي گرفته بود منتفي كرده و طرح سوم را به اجرا در مي‌آورد.
از اين پس تروريستها به‌مدت يك‌هفته خانه و ترددات دكتر رجوي را به‌طور فشرده زير نظر گرفته و مقدمات عملي كار را فراهم مي‌كنند. طبق طرح، عمليات ترور توسط 3ماشين طراحي شده بود.
- يك اتومبيل به فرماندهي شخص مصلحي كه فرماندهي كل عمليات را نيز به‌عهده داشت. اين تيم كه از خودرو گلف استفاده مي‌كرد، تيم آتش را تشكيل مي‌داد.
- اتومبيل دوم به فرماندهي سعيد دانش كه تيم پشتيبان را به‌عهده داشت.
- اتومبيل سوم كه قرار بود از صحنه فيلم تهيه كند.
تروريستها در روز 4ارديبشهت از ساعت 9صبح خانهٌ دكتر كاظم را زير نظر گرفتند. در ساعت11.15 دقيقه دكتر براي مراجعه به بانك از خانهٌ خارج مي‌شود ولي از خودرو معمول خودش استفاده نمي‌كند و از اتومبيل ديگري استفاده مي‌كند. مصلحي با ماشين گلف، اين اتومبيل را از خانه تعقيب مي‌كند. وقتي دكتر براي مراجعه به بانك پياده مي‌شود، تروريستها مطمئن مي‌شوند كه سرنشين اين خودرو دكتر رجوي است. مصلحي با بي‌سيم‌ بقيه ماشينها را هماهنگ مي‌كند.
دكتر پس از خروج از بانك در يك مغازه مدتي متوقف مي‌شود، مصلحي تصور مي‌كند كه تعقيب آنها لو رفته و به‌همين خاطر دكتر از مغازه خارج نشده است. به‌طوري‌كه ابتدا تصميم مي‌گيرد عقب‌نشيني كنند، اما در همين حين دكتر كاظم از مغازه خارج مي‌شود و تروريستها به مأموريت شوم خود ادامه مي‌دهند

آرايش خودروهاي تروريستها
در بازگشت دكتر كاظم به خانه، خودرو تيم سعيد دانش در پشت ماشين دكتر قرار مي‌گيرد و دو گلوله به طرف اتومبيل او شليك مي‌كند، گلولهٌ اول به انحراف مي‌رود اما گلولهٌ دوم به خودرو اصابت كرده منحرف مي‌شود، سومين ماشين تروريستها به‌سرعت به خودرو دكتر مي‌كوبد. هم‌زمان خودرو مصلحي و سميعي به سمت دكتر مي‌آيند، دكتر به سمت چپ مي‌پيچد و با يك درخت برخورد مي‌كند، در تمام اين مدت دست دكتر روي بوق ماشين بوده است. سپس دو تروريست از ماشين دانش پياده شده و از دو طرف خودرو دكتر را به رگبار مي‌بندند. با اندكي فاصله ماشين سوم از پشت سوژه آمده و به‌دنبال ماشين اول و دوم به حركت ادامه مي‌دهد. سلاح دشمن يوزي كاليبر9 با صداخفه‌كُن بوده است.


به نقل از مقاله “رژيم آخوندي كانون اصلي صدور ارتجاع و تروريسم (4)“ منتشره در نشريه مجاهد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر