صبح نگاهی به آرشيو اخبار 2-3 هفتة گذشته انداختم. به ویژه
اينكه زهر خوردن نظام ولایت، شتاب دگرگونیها را بیشتر کرده و میدانم نباید از
خبرها غافل شد. اما در ميان خبرها، يك مورد شگفت بود! چرا؟ بعد خواهم گفت. اما
لطفاً شما هم نگاهي به اين خبر بكنيد، تا در شگفتي من همراه شويد. خليفة ارتجاع
مدعي است: «... بر خلاف ادعای دروغین (مجاهدین)، نظام ایران هر چه جلوتر آمده
منسجمتر و قویتر شده... اما آلترناتیو مدعی رجوی ... در خط و استراتژی شکست
خورده...». حتما خواهيد گفت، چرا ميگويي خبر شگفت؟ عوامل رژيم، هر روز از اين حرفها
ميزنند! پس موضوع چيست؟
موضوع خيلي روشن است. اگر هنوز متوجه شگفتي آن نشده ايد، يك
نگاه به چند نمونه از خبرهايي بكنيد كه وضعيت نظام ولايت، پس از فستيوال زهرخوران
را نشان ميدهد؛ بفرمایید:
روزي نامة حكومتي کیهان: «... محتوای متن توافق چنان بود که گویا تمام خطوط قرمز رعایت شده و توافقی برد - باخت به نفع نظام شکل گرفته است! اما انتشار متن اصلی نشان داد واقعیتهای موجود چیز دیگریست...»
روزي نامة رسالت: «باید جشن گرفت یا عزا؟»: «اگر مذاکرات به نتیجه برسد و حتی خطوط قرمز نظام در توافقات رعایت شود، که تا کنون هیچکدام از سوی طرف مقابل رعایت نشده، باز هم جشن بیمعناست...».
صادق لاریجانی، آدمخوار نظام: «...خطوط قرمزی که توسط مقام معظم رهبری ترسیم شده باید دقیقاً اجرایی بشود... (اما) هنوز قلم مذاکرات خشک نشده، برخی تفاسیر دیگر میکنند...»
پاسدار شریعتمداری: «... دربارة تولید اورانیوم و آب سنگین محدودیت در نظر گرفته شده در متن فارسی، یک امتیاز به حساب آمده، در حالی که ایران باید از ۱۰ تن اورانیوم ۳.۵ درصدی که در اختیار دارد، ۹۷۰۰ کیلوگرم آن را به کشور ثالثی که مورد تائید حریف باشد، تحویل بدهد. این یک امتیاز برای حریف است و نه برای نظام...».البته اينها فقط چند نمونه از صدها مورديست كه خود ارگانها و مهرههاي رژيم، به گوياترين صورت، سوزش زهر ريخته شده در گلوي نظامشان را، بازتاب ميدهند. اما همين چند نمونه هم، براي نشان دادن وضعيت نظام ولايت در زمينة اتمي، گوياست.
اما پرسش اصلي اينجاست كه چه كسي فتيلة به آتش كشيده شدن ضامن بقاي استراتژيك نظام ولايت، در زمينة اتمي را روشن كرد؟ كسي جز مجاهدين كه از 24 سال پيش دربارة پروژة بمب اتم نظام، نخستين افشاگريها را انجام داد؟ چه كسي بود كه نطنز، اراك، فردو و دهها مركز و پروژة ديگر اتمي نظام ولايت را افشا كرد؟ (1)
حال پس از اين ساليان، آن فتيله كار خودش را كرد و شد، آنچه كه نبايد براي نظام ميشد! (چيز خور شدن نظام!)
اما پای دیگر نظام، یعنی دخالت در منطقه و حفظ «عمق استراتژیکش» هم، که خود داستانها دارد. شکستهای پیاپی نیروهای رژیم در سوریه و یمن و عقب نشینی های جدی آنها، همچنین به گِل نشستن ماشین نظام در عراق و کشته شدن پياپي سرکردگان سپاه، جای شکی برای کسی باقی نگذاشته که این «عمق استراتژیک» نیز، در حال فروپاشیست. به ویژه که اکنون، کشورهای منطقه به رهبری عربستان، دریافتند که به جای چشمِ امید واهی بستن به ابرقدرت بی خاصيت، خودشان باید دست بکار شوند و شدند.
در داخل نیز، وضعیت خراب اقتصادی نظام و جامعه ای انفجاری، مزید بر علت است. جامعه اي انفجاري، كه يكانهاي ارتش آزادي، در آن به كمين نشسته اند تا در فرصت مناسب، آتش قيام را شعله ور كنند.
خب حالا پرسش اين است: اگر از هر طرف، اين مجاهدين هستند كه يكي يكي پايه هاي استراتژيك نظام ولايت را هدف قرارداده اند و تا نيست و نابودش هم نكنند، دست بردار نيستند؛ اگر اين مجاهدين هستند كه هر روز بر طبل قيام و گسستن بند از بند اين رژيم ميكوبند، پس چطور «... در خط و استراتژی شکست خورده اند...»؟!
...
از شما چه پنهان، با ديدن اراجيف وزارت اطلاعات، ياد داستاني افتادم:
«روزی دانشمندی مشهور، که گویا «برتراند راسل» بوده، برای جمعیتی دربارة ستاره شناسی سخنرانی میکرد. او توضیح داد که چگونه زمین به دور خورشید و خورشید به دور مرکز کهکشان میگردد. در پایان سخنرانی، ناگاه پیرزن کوچک اندامی از عقب سالن برخاست و با عصبانیت گفت: «آنچه به ما گفتی چرند است! دنیا در حقیقت، یک ورقِ تخت است که بر روی شاخ یک گاوِ غولآسا نگه داشته شده است!». دانشمند، درحالیکه لبخندی بر لب داشت، با خونسردی پرسید: «پس آن گاوِ غولآسا روی چه چیزی ایستاده است؟!».
پیرزن جا خورد و ابتدا مِن مِن کرد و یکباره با عصبانیت بیشتر فریاد زد: «تو خیلی زیرک هستي! خیلی زیرک! اما بدان که تا پایین، همهاش گاو است!».
شاید بپرسید اين داستان چه ربطی به خزعبلات رژيم آخوندي، مبني بر قويتر شدن روزانه نظام!! و شكست استراتژي دشمن اصلي نظام ولايت، مجاهدين دارد؟ ربط خيلي ساده است:
از يك طرف، مجاهدين بر پايه هاي استراتژيك نظام اينگونه ضربات پي در پي فرود ميآورند، طوري كه مقام ولايت، پس از سالها مجبور به فرو ريختن زهر در گلوي مبارك شده است، اما وزارت اطلاعات با عصبانيت بلند شده و ميگويد: «آنچه شما دشمنان نظام، دربارة زهرخوردن میگویيد غلط است...» و«... آلترناتیو در خط و استراتژی شکست خورده است...».
وارونه گويي و هذيان خليفة ارتجاع در حاليكه ضامن بقايش را از دست داده است، كاملا قابل فهم است. چون چاره اي جز اين ندارد. (داستان فروريختن عمق استراتژيك نظام و وضعيت انفجاري جامعه، بماند!) بیشک وزارت بدنام، برای روحیه دادن به بسیجیهای وارفته از زهرِ خورده، مِن مِن كنان، از زبان عوامل پيدا و پنهانش شيطان بنده، مصداقی، نوریزاده، نایاک، دیدبان و يك دوجين مأمورو مزدور ديگر ... با عصبانیت فریاد خواهد زد: «شما خیلی زیرک هستید! اما بدانید «استراتژي مجاهدين شكست خورده» و تا پایین نظام، هرچه هست، انسجام و قدرت گاوِ شاخدار ولایت، است!!»
روزي نامة حكومتي کیهان: «... محتوای متن توافق چنان بود که گویا تمام خطوط قرمز رعایت شده و توافقی برد - باخت به نفع نظام شکل گرفته است! اما انتشار متن اصلی نشان داد واقعیتهای موجود چیز دیگریست...»
روزي نامة رسالت: «باید جشن گرفت یا عزا؟»: «اگر مذاکرات به نتیجه برسد و حتی خطوط قرمز نظام در توافقات رعایت شود، که تا کنون هیچکدام از سوی طرف مقابل رعایت نشده، باز هم جشن بیمعناست...».
صادق لاریجانی، آدمخوار نظام: «...خطوط قرمزی که توسط مقام معظم رهبری ترسیم شده باید دقیقاً اجرایی بشود... (اما) هنوز قلم مذاکرات خشک نشده، برخی تفاسیر دیگر میکنند...»
پاسدار شریعتمداری: «... دربارة تولید اورانیوم و آب سنگین محدودیت در نظر گرفته شده در متن فارسی، یک امتیاز به حساب آمده، در حالی که ایران باید از ۱۰ تن اورانیوم ۳.۵ درصدی که در اختیار دارد، ۹۷۰۰ کیلوگرم آن را به کشور ثالثی که مورد تائید حریف باشد، تحویل بدهد. این یک امتیاز برای حریف است و نه برای نظام...».البته اينها فقط چند نمونه از صدها مورديست كه خود ارگانها و مهرههاي رژيم، به گوياترين صورت، سوزش زهر ريخته شده در گلوي نظامشان را، بازتاب ميدهند. اما همين چند نمونه هم، براي نشان دادن وضعيت نظام ولايت در زمينة اتمي، گوياست.
اما پرسش اصلي اينجاست كه چه كسي فتيلة به آتش كشيده شدن ضامن بقاي استراتژيك نظام ولايت، در زمينة اتمي را روشن كرد؟ كسي جز مجاهدين كه از 24 سال پيش دربارة پروژة بمب اتم نظام، نخستين افشاگريها را انجام داد؟ چه كسي بود كه نطنز، اراك، فردو و دهها مركز و پروژة ديگر اتمي نظام ولايت را افشا كرد؟ (1)
حال پس از اين ساليان، آن فتيله كار خودش را كرد و شد، آنچه كه نبايد براي نظام ميشد! (چيز خور شدن نظام!)
اما پای دیگر نظام، یعنی دخالت در منطقه و حفظ «عمق استراتژیکش» هم، که خود داستانها دارد. شکستهای پیاپی نیروهای رژیم در سوریه و یمن و عقب نشینی های جدی آنها، همچنین به گِل نشستن ماشین نظام در عراق و کشته شدن پياپي سرکردگان سپاه، جای شکی برای کسی باقی نگذاشته که این «عمق استراتژیک» نیز، در حال فروپاشیست. به ویژه که اکنون، کشورهای منطقه به رهبری عربستان، دریافتند که به جای چشمِ امید واهی بستن به ابرقدرت بی خاصيت، خودشان باید دست بکار شوند و شدند.
در داخل نیز، وضعیت خراب اقتصادی نظام و جامعه ای انفجاری، مزید بر علت است. جامعه اي انفجاري، كه يكانهاي ارتش آزادي، در آن به كمين نشسته اند تا در فرصت مناسب، آتش قيام را شعله ور كنند.
خب حالا پرسش اين است: اگر از هر طرف، اين مجاهدين هستند كه يكي يكي پايه هاي استراتژيك نظام ولايت را هدف قرارداده اند و تا نيست و نابودش هم نكنند، دست بردار نيستند؛ اگر اين مجاهدين هستند كه هر روز بر طبل قيام و گسستن بند از بند اين رژيم ميكوبند، پس چطور «... در خط و استراتژی شکست خورده اند...»؟!
...
از شما چه پنهان، با ديدن اراجيف وزارت اطلاعات، ياد داستاني افتادم:
«روزی دانشمندی مشهور، که گویا «برتراند راسل» بوده، برای جمعیتی دربارة ستاره شناسی سخنرانی میکرد. او توضیح داد که چگونه زمین به دور خورشید و خورشید به دور مرکز کهکشان میگردد. در پایان سخنرانی، ناگاه پیرزن کوچک اندامی از عقب سالن برخاست و با عصبانیت گفت: «آنچه به ما گفتی چرند است! دنیا در حقیقت، یک ورقِ تخت است که بر روی شاخ یک گاوِ غولآسا نگه داشته شده است!». دانشمند، درحالیکه لبخندی بر لب داشت، با خونسردی پرسید: «پس آن گاوِ غولآسا روی چه چیزی ایستاده است؟!».
پیرزن جا خورد و ابتدا مِن مِن کرد و یکباره با عصبانیت بیشتر فریاد زد: «تو خیلی زیرک هستي! خیلی زیرک! اما بدان که تا پایین، همهاش گاو است!».
شاید بپرسید اين داستان چه ربطی به خزعبلات رژيم آخوندي، مبني بر قويتر شدن روزانه نظام!! و شكست استراتژي دشمن اصلي نظام ولايت، مجاهدين دارد؟ ربط خيلي ساده است:
از يك طرف، مجاهدين بر پايه هاي استراتژيك نظام اينگونه ضربات پي در پي فرود ميآورند، طوري كه مقام ولايت، پس از سالها مجبور به فرو ريختن زهر در گلوي مبارك شده است، اما وزارت اطلاعات با عصبانيت بلند شده و ميگويد: «آنچه شما دشمنان نظام، دربارة زهرخوردن میگویيد غلط است...» و«... آلترناتیو در خط و استراتژی شکست خورده است...».
وارونه گويي و هذيان خليفة ارتجاع در حاليكه ضامن بقايش را از دست داده است، كاملا قابل فهم است. چون چاره اي جز اين ندارد. (داستان فروريختن عمق استراتژيك نظام و وضعيت انفجاري جامعه، بماند!) بیشک وزارت بدنام، برای روحیه دادن به بسیجیهای وارفته از زهرِ خورده، مِن مِن كنان، از زبان عوامل پيدا و پنهانش شيطان بنده، مصداقی، نوریزاده، نایاک، دیدبان و يك دوجين مأمورو مزدور ديگر ... با عصبانیت فریاد خواهد زد: «شما خیلی زیرک هستید! اما بدانید «استراتژي مجاهدين شكست خورده» و تا پایین نظام، هرچه هست، انسجام و قدرت گاوِ شاخدار ولایت، است!!»
ميثم ناهيد
مرداد94
مرداد94
پاورقي:
(1) موضوعي كه تا كنون، بارها بالاترين مقامات دولت آمريكا هم آنرا بيان كرده اند. از جمله رئيس جمهور پيشين، جرج دبليو بوش، كاندوليزا رايس وزير امورخارجة وقت آمريكا و ...
(1) موضوعي كه تا كنون، بارها بالاترين مقامات دولت آمريكا هم آنرا بيان كرده اند. از جمله رئيس جمهور پيشين، جرج دبليو بوش، كاندوليزا رايس وزير امورخارجة وقت آمريكا و ...
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر