۱۳۹۴ اردیبهشت ۲۹, سه‌شنبه

دلنوشته ای برای کیوان صمیمی‌ به مناسبت آزادیش


شش سال در زندان. این در ذهن و باور من نمی گنجد. با خودم حساب می کنم، یعنی هر بار که من در شش سال گذشته در جای راحت خوابیدم، کتاب خواندم، قدم زدم، فیلم دیدم، رقصیدم، به مسافرت رفتم و خندیدم، با دل راحت زیر دوش آب ایستادم، عشق بازی کردم، لم دادم و هیچ کار نکردم، کار کردم و خستگی در کردم، غذای گرم خوردم، قهوه داغ، شراب، گالری رفتم و کنسرت و تئاتر...همه تمام و کمال از کیوان صمیمی ربوده شده است.

دو هزار و صد و نود روز. هفتاد و دو ماه. شش سال. در 61 سالگی بازداشت شده و حالا در سن 67 سالگی آزاد شده است. شش سال تمام از زندگی یک سردبیر و فعال کهنه کار به جرم اینکه به بازداشت های خودسرانه اعتراض داشته و از حق تحصیل دفاع کرده، به سرقت رفته است.

فشار چنین حبسی برای معترضی که ناراحتی قلبی دارد، مشکل گوارشی دارد، و از آرتروز کمر و گردن و زانو رنج می برد، در مخیله من نمی گنجد.

فشار چنین حبسی برای روزنامه نگاری که پیش از انقلاب هم چهار سال در زندان ساواک شکنجه دیده و حبس کشیده، دو برادرش ساسان و کامران را در اعدام های قبل و بعد از انقلاب از دست داده، و در تمام این سال ها با وجود بازجویی و فشار مداوم به کار مطبوعاتی در مجله نامه و سایت خرابات و انجمن دفاع از آزادی مطبوعات ادامه داده است، از درک من خارج است.

و ناگفته نماند که کیوان صمیمی، با وجود مشکلات جسمی، در زندان هم به اعتراض ادامه داد و به حمایت از همبندی هایش بیش از سه هفته دست به اعتراض غذا زد. بیش از سه هفته را بدون غذا سر کرد تا بگوید زندانبان حق توهین به زندانی را ندارد. حتی هنگامیکه زندانیان اعتصابی دیگر پس از خواهش های مکرر فعالان و خانواده هایشان دست از اعتصاب غذا کشیدند، صمیمی به اعتصاب ادامه داد و شرط کرد تنها زمانی از اعتصاب دست می کشد که تمام پانزده زندانی سیاسی از انفرادی به بند عمومی زندان اوین منتقل شوند.

از تمام آنچه بر او گذشته تنها تکه های پراکنده خبری شدند. روزی به انفرادی منتقل شد و روزی دیگر از تحویل داروهایش به او جلوگیری شد. روزی از اوین به رجایی شهر منتقل شد و روزی دیگر در بیمارستان قلب بستری شد. اینکه هر کدام از این اتفاقها چگونه افتادند، اینکه سلامت اش چقدر وخیم بود که به دارو نیاز پیدا کرد و جلوگیری از دریافت دارو با او چه کرد، اینکه بدنی که سه هفته در اعتصاب باشد از آن چه می ماند، در خبرها نبود. از کیوان صمیمی جز تکه های جسته و گریخته خبری و معدود مطالب همبندی ها و همکارانش، مطلب منتشر شده بسیار کم است. کیوان صمیمی را با وجود رنجی که کشیده نمی شناسیم.

چیزی که از عکس های پس از آزادی اش مشهود است اینست که کیوان صمیمی علیرغم شش سال حبس همچنان لبخند می زند. در مصاحبه اش پس از آزادی می گوید به فعالیت مدنی ادامه خواهد داد. این قدرت و اراده حقیقتا ستودنی است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر