محمد علی توحیدی :مفهوم شکست برجام در چالش سیاسی با فاشیسم دینی (گفتگو با محمدعلی توحیدی)
سوال: بر سر پرونده اتمی رژیم، بحثهای زیادی هم در داخل ایران و هم در سطح بینالمللی مطرح هست. گویا بسیار پیچ در پیچ و بغرنج هم بهنظر میرسد. بهنظر میرسد بیشتر مواضع کشورهای اروپایی و حتی آمريکا هست که موضوعات زیادی را در خود رژیم مطرح کرده است. علت این همه مسائل پیچ و واپیچ در بحثهاچیست؟
محمدعلی توحیدی: بهنظر من علت اصلی این پیچ وواپیچها در بحثهای مربوط به برجام، به گره اصلی سیاسی که در این پرونده هست، برمیگردد. این گره اصلی چیست؟ صورت مسأله و گره اصلی، حاکمیت یک فاشیسم مذهبی در ایران است که تصمیم گرفته از پروژه تهیه بمب اتمی برای تضمین بقای خودش استفاده کند و این را شرط بقا و ادامه موجودیت خودش میداند.
این صورت مسأله بیش از دو دهه است ـ شاید هم از قبل بوده ـ که بهطور رسمی در ادبیات مقاومت ایران به آن پرداخته شده است. از وقتی که مقاومت ایران مراکز مخفی رژیم را در نطنز و اراک افشا کرد، در همان اطلاعیه اولیهیی که کمیسیون تحقیقات استراتژیک شورای ملی مقاومت داد، اصل این صورت مسأله بهصراحت و بهروشنی گفته شده است.
آن موقع رفسنجانی رئيسجمهور بود. خامنهای هم بهاصطلاح رهبر سیستم بود. در استمرار جنگ هشت ساله با عراق که شکست خوردند، بعد از داستان زهر آتشبس، پروژه اتمی را دست گرفته بودند. هدف هم این بود که به بمب اتمی برسند، مخفیانه پیش ببرند و بقای این رژیم را با چنین پتانسیل نیرو و قدرتی تضمین کنند. این، بنیاد موضوع است.
وقتی این بنیاد گم میشود و این صورت مسأله به نوعی شفاف نیست و یا پاک میشود، قضایا پیچ در پیچ میشوند. از هر جا که وارد میشوید، میبینید پیچ و واپیچاست. پیچ و واپیچ عبارت از تاریک کردن این گره اصلی و این صورت مسأله واقعی است. هفته قبل هم در موردپیچها بحث داشتیم؛ ولی بهنظر من جدید نیست. در این پرونده همیشه پیچ و واپیچ بوده است.
سوال: دو سال پیش وقتی به این توافق رسیدند و برجام را امضا کردند، هم کشورهای اروپایی و هم آمریکا به یک اجماعی رسیدند. رژیم هم با وجود هر سنگی که جلو میانداخت و بحثهایی که داشت، بالاخره امضا کرد. الآن بهنظر میرسد همه اینها به هم خورده است. آیا این وضعیت جدیدی است؟
محمدعلی توحیدی: طبعاً وضعیت جدیدی است. هفته آینده هم وضعیت، جدیدتر خواهد بود؛ بهخاطر اینکه یک پروندهیی روی میز است. هم جامعه ایران هست، هم جامعه بینالمللی و هم منطقه. این پرونده بسیار چند جانبه، چند وجهی و تأثیرگذار بر روی خیلی از چیزها است. تحولات هم روزمره اتفاق میافتند. طرفهای درگیر، کار میکنند.
قطعاً وضعیت جدید است؛ همانطور که شما از پیچ وواپیچ و بغرنجی مسأله صحبت میکنید. مذاکرات مربوط به برجام که دو سال و اندی طول کشید، اگر یادتان باشد یک در روز ژنو بود، یک روز در لوزان و یک روز در وین ـ مرکز آژانس بینالمللی ـ مذاکره میشد. در آن حالت میرفتند و میآمدند و چند شب میماندند. پیچ و واپیچبسیار زیاد بود. یعنی پیچ و واپیچ بوده و بوده است. همان موقع هم رژیم هم مذاکره نمیکرد؛ وقتکشی میکرد و کش میداد. همین الآن هم خود رژیمیهامیگویند که «ما فرصت را از دست دادیم؛ زمان را از دست دادیم؛ باید تا اوباما سرکار بود، همان موقع حل و فصل میکردیم».
این داستانها ادامه داشت. بنابراین پیچ و واپیچ همان موقع هم بود. من میتوانم به ضرس قاطع بگویم که تنها طرفی که در این زمینه سیاستش روشن و مشخص بود ـ و به عبارتی پیچ و واپیچی در آن نبود ـ مقاومت ایران بود. باقی، همه دچار گیر و پیچ بودند.
سوال: شما تأکید میکنید که حرف مقاومت روشن بوده است. آیا منظورتان همین توضیح دادن و مشخص کردن هدف اصلی رژیم است؟
محمدعلی توحیدی: این پایه قضیه است. یعنی چه بهدلیل پیچ و واپیچ یا بهدلیل اینکه کسی درک روشنی از صحنه سیاسی داشته باشد. ولی من منظورم در رابطه خود برجام و توافق اتمی است. آن موقع بعد از توافق اتمی و امضای آن، خواهر مریم یک بیانیه و یک اطلاعیه دادند. من منظورم این نکات است. نکات مشخص سیاسی، عطف به یک پرونده و موضوع و توافق مشخص سیاسی، بحث راکوتاهتر میکند.
این اطلاعیه به تاریخ ۲۳تیر ۱۳۹۴برابر با ۱۴ژوئیه ۲۰۱۵یعنی همان روزی است که توافق را در وین نهایی کردند. همه وزرای خارجه قدرتهای بزرگ آنجابودند. اتحادیه اروپا هم بود، ظریف هم بود. تیتر اطلاعیه این است: «دور زدن شش قطعنامه شورای امنیت و یک توافق بدون امضا، راه فریبکاری ملایان و دستیابی به بمب اتمی را نمیبندد». جمله بعد: «اما زهر اتمی و عقبنشینی خامنهای از خط قرمزهایش، هژمونی وی را در هم میشکند و تمامیت رژیم را متزلزل میکند». بعد ادامه میدهد: «اگر کشورهای پنج بهعلاوه یک، قاطعیت به خرج میدادند، رژیم ایران هیچ چارهیی جز عقبنشینی کامل و دست کشیدن دائمی از تلاش برای دستیابی به بمب اتمی و مشخصا، دست برداشتن از هر گونه غنیسازی و تعطیل کامل پروژههای بمبسازی نداشت.
مقاومت ایران با افشاگریهایش، رژیم را به نقطهیی رساند که مجبور شد زانو زده پای مذاکره بیاید. اکنون هم ـ حتی بعد از برجام ـ باید با قاطعیت بر روی عدم دخالت و خلع ید از رژیم در سراسر منطقه خاورمیانه پافشاری کند. یعنیطرفهای مذاکره با رژیم، این ضرورت را بهعنوان یک اصل بنیادین با رژیم وارد هر گونه توافقی بنمایند که بخواهد امضا شود؛ در غيراینصورت هر کشوری در این منطقهٔ پر جنگ و آشوب، حق دارد خواستار امتیازاتی شود که رژیم آخوندی برای خود میخواهد».
شما به صحنه سیاسی همین امروز نگاه کنید. الآن بحث چیست؟ اروپاییها که مدافع حفظ برجام هستند، حرفشان این است که بر سر دخالتهايش و بر سر مذاکره موشکی، تحریم اعمال و به آن تحمیل کنیم. این حرف اروپاییهاست. غيراز آمریکا که شرط گذاشته است اگر اینها وارد برجام نشود، این برجام به هیچ دردی نمیخورد. این حرف را در ۲۳تیر ۹۴رئیسجمهور برگزیده مقاومت ایران در مورد این توافق گفته است و امروز، صورت مسألهٔ همه در مورد این اتفاق است.
نکته دیگری که باز همان اطلاعیه میگوید، عبارت از «پولهای نقدی است که به جیب رژیم ریخته میشود. بر اساس برجام، این پول باید تحت کنترل شدید سازمان ملل متحد، صرف نیازمندیهای مبرم مردم ایران ـ بهویژه حقوق اندک و پرداخت نشدهٔ کارگران و معلمان و پرستاران ـ و تأمین غذا و دارو برای توده مردم شود. در غيراینصورت، خامنهای پولها را کماکان در چارچوب سیاست صدور تروریسم و ارتجاع به عراق و سوریه و یمن و لبنان سرازیر میکند و قبل از همه، جیب پاسداران نظام را پرتر از همیشه میکند».
شما به وقایع دو سال گذشته و به اعتراضات خیابانی، به قیام دیماه و به همین چیزی که در تظاهرات اول ماه مه بود، نگاه کنید؛ الآن میگویند چرا پول کارگران، پرستاران و معلمان را با بشکه به رژیم ایران دادید که خرج تجاوز در کشورهای منطقه برای حفظ خامنهای کند؟ مردم هم که فریاد میزنند دست از این دخالتها بردار! پول ما را بده! پولی که از مردم، دزدی و غارت کردی بده! بنابراین هیچ کنترلی نبوده است. این حرف کی زده شده؟ روزی که برجام امضا شد.
نکته بعدی باز همینطور است. توافقی که حقوقبشر مردم ایران را نادیده بگیرد و بر آن تأکید و تصریح نکند، تنها مشوق سرکوب، اعدامهای بیوقفه، لگدمال کردن حقوق مردم ایران و زیرپا گذاشتن اعلامیه جهانی حقوقبشر و منشور مللمتحد از جانب این رژیم است.
این حرفهای سیاسی، روشن و مشخص و عطف به یک توافق صورت گرفته میباشد که آن موقع زده شده است. این سیاست، روشن بوده است. الآن دارند دنبال همینها میگردند و پیچ میخورند. البته اصل مطلب به همان گره اصلی که گفتم برمیگردد؛ یعنی مقاومت ایران روشنبینی لازم را در شناخت فاشیسم دینی ـ که پشت همهچیز قایم میشد ـ داشته و الآن در اینجا هم بهطور مشخص از نظر سیاسی موضع روشنی داشته است.
حالا با آنکه پیچ و واپیچها ادامه دارد؛ برخلاف شما که میگویید الآن پیچ در پیچتر از همیشه است، بهنظر من این پیچ، مقداری دارد باز میشود.
سوال: وضعیت رژیم و بازیهای سیاسی که میکند بسیار مشخص است؛ اما سؤال مشخص این است که چراطرفهای خارجی ـ و مشخصاً اروپاییها ـ آنطور که صحنه نشان میدهد، درگیر این پیچ و تابها هستند؟ این روزها فشردهترین بحثها مطرح میشود. چرا صحنه بینالمللی با این اشرافی که داده شده، پیچ میخورد؟
محمدعلی توحیدی:این پیچ و تابها که ناشی از یک ناآگاهی ساده نیست. یک کارخانهٔ تولید پیچ، دارد توسط رژیم کار میکند، هزینه میکند، پول خرج میکند و گفتمانسازی راه میاندازد و مبالغ بسیار کلان در سطح بینالمللی برای پیشبرد سیاست مماشات خرج میکند. کاری که هیتلر هم در زمان خودش میکرد. آن، یک فاشیسم دیگر و یک جنس دیگر بود. ولی آن موقع که چمبرلن از هیتلر فریب خورد، به همین سادگی نبود. کلی مانور و بازی توی لندن و توی مطبوعات میکرد. آنجاتحت عنوان صلح و اینکه چرا در ورسای به ما زور گفته شده، زمینهسازی میکرد.
الآن خمینی در فریبکاری و دجالبازی، روی دست آنها بلند شده است. یک قلم این رژیم در سیاست مذاکرات اتمیش در سال ۲۰۰۴، پذیرش خواستهها و کنترل بینالمللی را مشروط کرده بود به اینکه مجاهدین را در لیست نگه دارند! بعد صدای همه درآمد که مذاکرات اتمی چه ربطی به لیستگذاری مجاهدین دارد؟
شما فکر میکنید این حملات و این جنگ سیاسی که دستگاه و عوامل اطلاعات آخوندی علیه مجاهدین راه میاندازند، بهخاطر چیست؟ بهخاطر اینکه پرچم چنین سیاستی دستشان است. اینها باید این کار را بکنند. یعنی این رژیم کار و تبلیغات میکند که مجاهدین را لیستگذاری کند. اینها یک وجه آن است. در خود این کشورها هزینه میکند. آن هم با چه لابیهای بدبختی که دولت جدید آمریکا خیلیها را از کاخ سفید بیرون کرد. رژیم برای این کارهایش هزینه میکند.
آن زمان که چمبرلن بازی و فریب هیتلر را خورده بود، بحث صلح بود. الآن هم ببینید که فاشیسم مذهبی با شعار صلح، چه بازیهای میکند! بنابراین، قضیه یک طرف دیگر غير از رژیم خمینی که وضعش روشن است، دارد. آن طرف هم آنهاییاند که دنبال مماشات هستند، منافع دارند و میخواهند جامعه را فریب دهند. اینها هم فریب میخورند و رژیم هم کار میکند. این یک جنگ جدی است. حتی در خود آمریکا هم هست. همین الآن در مقابل دولت آمریکا، کم بحث وجود ندارد.
این جنگ ادامه دارد. مجاهدین و مقاومت ایران که طرفشان و بحثشان سرنگونی این رژیم است و منافع مردم ایران را تعقیب میکنند، موضوع را میشناسند. مجاهدین دیدند که این رژیم چطور پشت اسلام و پشت بهاصطلاح ایران قایم میشود. رژیم با این دجالبازیهاش، پشت بحث تحریمها هم قایم میشود؛ ولی پول آزاد شده را برمیدارد و میبرد صرف پاسداران خودش میکند؛ چون جنگ ادامه دارد و وضعیت به اینجا رسیده است که عرض کردم الآن پیچ و تابها و پیچ و واپیچها به نظر من تازه دارد باز میشود.
سوال:واقعاً این باز شدن را چطور میبینید؟ ارزیابی شما از این بازشدن چگونه است؟
محمدعلی توحیدی: ارزیابی را بهدلیل قیام میگویم. بهدلیل برآمد سیاست سرنگونی و ورشکستگی تمامی آن سیاستهایی که در داخل، سازش و کنار آمدن با رژیم را تبلیغ میکرد و خاک به چشم تودههای مردم میپاشید و در سطح بینالمللی، ابعاد و پیامدهای دخالتهای منطقهیی رژیم آخوندی را پردهپوشی میکرد.
حالا شاهد یک تغییر دوران نسبت به این سیاست مماشات هستیم. این سیاستِ درست، سیاستِ موازی با قیام، موازی با سرنگونی میباشد که الزامش درافتادن با پروژه بمبسازی رژیم، درافتادن با دخالتها و بنیادگرایی رژیم آخوندی است. این سیاست در حال برآمد و در حال پیشروی است.
الآن خود رژیمیها ـ از این جناح و آن جناح ـ اذعان میکنند که پیام قیام دیماه این بود که هر دو جناح این دستگاه و گفتمانشان را مردم نفی کردند. این تحول بسیار بزرگی است. این سیاست رو به پیش است. جنگی بوده است. البته جنگ ادامه دارد. جنگ بر سر مماشات هم ادامه دارد. بر سر پیشبرد این سیاست هم ادامه دارد. پس چون چنین برآمد سیاسیِ عطف به موضوع سرنگونی در داخل و خارج کشور، پیش آمده، میشود گفت ابرهای بازیگری و مخفی کردن صورت مسأله هم میتواند کنار برود؛ البته با پیکار و تلاش مبارزان واقعی راه آزادی و رهایی مردم ایران. از این بابت است که میگویم پیچ وواپیچ هم میتواند روشنتر بشود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر