ظریف گیج و گم در آستانه ضربالاجل برجام یک سیاست به بن بست رسیده جمهوری اسلامی
در خبر رسمی جمهوری اسلامی گفته شده که ظریف به دعوت شورای روابط خارجی آمریکا و نیز برای شرکت در «اجلاس عالیرتبه صلح پایدار در مجمع عمومی سازمان ملل» به نیویورک رفته است. کسی از حرفهای ظریف نمیفهمد که بالاخره موضع ظریف در رابطه با ضربالاجل برجام و سرنوشت آن چیست؟
حرفهاییکه ظریف در مصاحبه با سی.بی.اس گفته، نشان از این دارد که نمیخواهند کوتاه بیایند و شروطی مانند موشکی و خروج از منطقه و غروب برجام را بپذیرند!
خودش هم میداند که نظام بر سر یک دوراهی قرار دارد. یک راه ادامه همین مسیر و کوتاهنیامدن است که حاصلش میشود مرگ برجام. یک مسیر هم پذیرش زهرخوری برای نجات برجام است که حاصلش میشود تنزل بیپایان.
ممکن است حرفهای ظریف نمودی از مسیر کوتاه نیامدن باشد. اما در دنیای سیاست، خیلی وقتها اینگونه مواضع پوششی هستند برای اتخاذ مسیری عکس. مسیری که ۱۸۰درجه با موضع و حرف اعلامشده متفاوت است.
در مثل میگویند: فرد راهنمای چپ میزند ولی به راست میپیچد. در این مسیر جمهوری اسلامی سابقه دارد: از داستان ایرانگیت، که خمینی و تمام مقامات شعار مرگ بر آمریکا و اسراییل میدادند، اما در حال معامله تسلیحاتی با اسراییل بودند.
زمانیکه خمینی میگفت تا آخرین خانه در تهران به جنگ ادامه میدهیم، اما خودتان میدانی
زمانی که خامنهای میگفت یک گام از اتمی کوتاه نمیآییم، اما بعد روشن شد که بهوسیله سلطان قابوس، مذاکرات پنهانی با دولت اوباما برای برجام و زهرخوری اتمی در جریان است.
برای همین، نمیشود با این حرفهای ظریف به سی.بی.اس بهطور قطعی گفت خط کوتاهنیامدن است. اگر واقعاً خط جمهوری اسلامی ایستادن باشد، اعلام این موضع در سطح ظریف و حتی خود روحانی نیست. خود خامنهای باید بیاید و اعلام کند. کمااینکه در مورد زهر اتمی هم، خودش اعلام «نرمش قهرمانانه» کرد.
روز یکشنبه ۲اردیبهشت یکی از رسانههای رژیم هم تیتر کرده بود «ظریف از صدر تا ذیل». بعد توضیح داده بود سال ۹۲ جایگاه ظریف کجا بود و چقدر او را حلوا حلوا میکردند؛ چون خط رژیم زهرخوری اتمی بود و مجری این خط ظریف بود؛ اما اکنون وزارتخارجه و ظریف در این قضیه چندان محلی از اعراب ندارد؛ حتی موضوعات منطقهیی از حیطه وزارتخارجه خارج شده و برای همین در اوج بحران بر سر منطقه، ظریف به سفر آمریکای لاتین میرود.
پس اعلام تصمیم نهایی رژیم در سطح خامنهای است و این هشدارهای ظریف به آمریکا، در عالم سیاست جدی نیست.
اما خامنهای هم ساکت است. بهویژه اینکه اگر تصمیم رژیم ایستادگی باشد، باید زودتر اعلام کند و دستگاهش را بچیند و آمادگی روحی و روانی نیروهایش را هم در نظر بگیرد. نه اینکه ۲۰روز مانده به سرآمد برجام، هنوز هیچ حرفی نزده باشد. یک نکته دیگر هم که میشود از آن واقعیت را فهمید و اینکه چرا هشدارهای ظریف جدی نیست، وضعیت رژیم است.
روز یکشنبه ۲اردیبهشت جهانگیری گفت درگیر چالشهایی هستیم که در هم تنیده شده و روی هم تاثیر متقابل میگذارند. این یعنی بحرانهای نظام همدیگر را بهطور تصاعدی حادتر میکنند. بعد هم تأکید کرد که چالشهای داخلی روی بحرانهای خارجی و بحرانهای خارجی روی چالشهای داخلی تاثیر میگذارند.
راستی اکنون وضعیت داخلی چگونه است؟ اقتصاد به مرز ورشکستگی مطلق رسیده، قیمت ارز تا ۶هزار تومان بالا رفته، هفته پیش یکی از مقامات رژیم گفت ۷۰درصد مراکز تولیدی تعطیل شدهاند.
بحران اجتماعی اوج میگیرد. هر روز اعتراضات ادامهدار در یک گوشهٔ کشورشعله میکشد؛ اصفهان، ورزنه، خوزستان، کردستان، کازرون، تهران و…
از طرفی درون خود نظام هم شاهد تشدید جنگ قدرت هستیم که الآن بین روحانی و سپاه به اوج جدیدی رسیده و دیروز روحانی نوک حملهاش را به طرف خود خامنهای گرفت. بعد هم داستانهای احمدینژاد که در برابر هر دو جناح شاخ شده؛ یعنی تشتت درونی به یک اوج تازهیی رسیده است.
حالا باید دید به گفته جهانگیری، این وضعیت روی مسائل خارجی تاثیر میگذارد. اولین و مهمترین مسأله خارجی رژیم هم الآن بهجز برجام و سرآمد آن مگر چیز دیگری است؟
حال اگر رژیم واقعاً میخواهد به طرف مقابل هشدار بدهد، باید پشتش به وضعیت داخلی و حمایت مردمی گرم باشد. یعنی یک پشتوانه در داخل کشور داشته باشد. اما قضیه معکوس است و تهدید اصلی که حکومت احساس میکند از طرف داخل و مردم ایران است.
بههرحال شرایط بسیار حساس است و بهگفته رسانههای داخلی، نظام در معرض تصمیمات بسیار سخت قرار دارد. به همین جهت هر کدام از دو مسیر متصور است؛ کوتاهنیامدن یا پذیرش زهرخوریهای پیاپی.
چشمانداز هر دو مسیر به گودال سقوط ختم میشود.
چشمانداز هر دو مسیر به گودال سقوط ختم میشود.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر