۱۳۹۶ بهمن ۴, چهارشنبه

.نامه سرگشاده سید هاشم خواستار نماینده کانون صنفی معلمان ایران به آنتونیو گوترز دبیر کل سازمان ملل متحد





.نامه سرگشاده سید هاشم خواستار نماینده کانون صنفی معلمان ایران  به آنتونیو گوترز دبیر کل سازمان ملل متحد


آقای هاشم خواستار نماینده معلمین مشهد و از فعالین حقوق بشر با یک نامه سرگشاده به دبیر کل ملل متحد آقای آنتونیو گوترز نوشتند:
عالی جناب آقای گوترز، دبیرکل سازمان ملل متحد با احترام
ملت ایران نزدیک ۱۱۲ سال قبل و بعد از مبارزات طولانی در ۱۴ خرداد ۱۲۸۵شمسی با امضا شاه وقت یعنی مظفرالدین شاه قاجار صاحب حکومت مشروطه شد.تنها دو هفته بعد مظفرالدین شاه مرد.بعد از فوت شاه، چهار پادشاه در ایران حکومت کردند، تنها در زمان ضعف شاهان ، ملت ایران هم به مقدار شرایط زمانی آزادی داشتند، اما وقتی حکومت مرکزی قدرت می یافت، شاه کشور بسرعت سمت و سوی دیکتاتوری بخود میگرفت.
قابل توجه است که هر چهار پادشاه یا بوسیله قیام ملت ایران و یا بوسیله رقیب و یا بوسیله متفقین به تبعید فرستاده شدند و در همان تبعید یعنی خارج از ایران دار فانی را وداع گفتند.بدلیل سرکوب احزاب و روشنفکران و نبود آزادی های مشروع و قانونی از جمله آزادی بیان، ملت ایران در نهایت در سال ۱۳۵۷ بپا خاست و آخرین نظام پادشاهی ایران را با انقلاب خود سرنگون و رهبری آن انقلاب شکوهمند را متاسفانه آقای خمینی و روحانیون طرفدار اقای خمینی بدست گرفتند.
آقای خمینی قبل از آمدن به ایران در فرانسه حرف های بسیار مردم پسند و جهان پسندی میزد، اما برنامه ای را ارائه نمیداد و میگفت (ما حکومتی میخواهیم همچون حکومت فرانسه و روحانیون در قدرت شرکت نخواهند داشت ومارکسیست ها ازاد خواهند بود و…) ملت ایران هم به حرفهای آیت الله ۷۶ ساله اعتماد کردند.آقای خمینی بعد از انقلاب فورا در کنار ارتش ایران، یک ارتش ایدئولوژیک بنام سپاه پاسداران بوجود آورد که در حقیقت بازوی قدرتمند و تحت امرش بود . به همان نسبت که سپاه قدرت میگرفت آقای خمینی از وعده هایی که در فرانسه داده بود فاصله میگرفت! تا جاییکه در برابر سئوال خبرنگار ایتالیایی خانم اوریانا فالانچی که میگوید شما قبل از انقلاب حرفهای دیگری میزدید و اکنون حرفهای دیگری ، صراحتا گفت خدعه کردم!
برای قبضه نمودن تمام عیار قدرت و سرکوب نیروهای دمکراتیک و عدالتخواه که در رژیم شاه بیشترین کشته و زندانی را داده بودند، دستور حمله و تسخیر سفارت امریکا را صادر و کارکنان و کارمندان سفارت را بمدت ۴۴۴ روز در گروگان نگه داشت. با این حربه شروع به سرکوب اقوام ایرانی ازجمله مردم بلوچستان و کردستان و عرب های خوزستان و ترکمنها وتهاجم سراسری به سازمان ها و احزاب دمکراتیک از جمله کمونیستها و مجاهدین خلق ایران با شدت تمام در تمام شهر های ایران سازمان داد.(معیار ازادی بیان و سلامت دموکراسی در یک کشور،آزادی احزاب چپ از جمله حزب کمونیست میباشد.) اقای خمینی برای اینکه بتواند قدرت خود را یکدست و استراتژی بنیادگرایی خود را در منطقه پیش ببرد با دخالت در امور داخلی کشور عراق دولت آن کشور را در دام یک جنگ مخرب ۸ ساله گرفتار کرد، در نتیجه آن جنگ ضد ملی ، در ۳۱ شهریور ۵۹ شروع و آقای خمینی آن را نعمت خواند!! اولین رئیس جمهور ایران آقای بنی صدررا بدلیل اختلافات دیدگاهی که با آقای خمینی و حزب جمهوری اسلامی و سپاه پاسداران پیدا کرده بود در ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ با یک کودتا عزل نمود، در روز ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ سازمان مجاهدین خلق ایران در دفاع از انقلاب یک تظاهرات چند صدهزارنفره مسالمت آمیز را در تهران سازمان داده بود که بلافاصله شخص آقای خمینی در یک سخنرانی و بیانیه رادیو تلویزیونی دستور قتل عام تظاهر کنندگان را صادر و از آن پس نیروهای سرکوبگر سپاه و بسیج شروع به تیر اندازی و دستگیری تظاهر کنندگان و هواداران سازمان ها و گروه های سیاسی مخالف نمودند و در زندانهای سراسر کشور هر شب تا صبح کشتار میکردند که تا امروز ان سرکوب ها همچنان با بگیرو ببند ادامه دارد!
عالی جناب
آقای خمینی جنگ ایران و عراق را نعمت خواند و گفت اگر بیست سال هم طول بکشد آنرا ادامه خواهد داد ! و به هیچکدام از قطعنامه های سازمان ملل و میانجیگرانی همچون خانم گاندی و یاسرعرفات و ضیائ الحق و… وقعی نگذاشت.
اما بعد از ۸ سال این نعمت با دو میلیون کشته و معلول فقط طرف ایرانی و با خسارت بیش از ۱۰۰۰ میلیارد دلار۱۰ تومانی آنزمانی و با ته کشیدن سیلوهای گندم و انبارهای مهمات و ارزان شدن نفت و خالی شدن جبهه ها از رزمنده ها ، قطعنامه ۵۹۸ را که یکسال پیشتر صادر شده بود پذیرفت و اعلام کرد که جام زهر را نوشیدم.برای جبران شکست در جنگ در تابستان ۶۷ بیش از سی هزار زندانی سیاسی بیگناه را در زندان های سراسر کشور در کمتر از ۲ ماه قتل عام ،تا بدین وسیله صورت مسئله ی مخالفان سیاسی خود را پاک کند!
در این مورد قبلا برای شما نامه ای نوشته ام و تقاضا ی پیگرد قاتلان و مجازات مسببین آن جنایت ضد بشری را کرده بودم.کمتر از یک سال بعد از پذیرفتن قطعنامه آقای خمینی فوت کرد.
آقای خامنه ای در ۱۴ خرداد ۶۸ به قدرت رسید و برابر فیلمی که از آن سالها از مجلس خبرگان بیرون آمد ، آقای خامنه ای بعنوان رهبر موقت طبق قانون خودشان وطبق فیلم منتشره معرفی شده بود تا برگزاری رفراندوم قانون اساسی جدید رهبر موقت باشد که تا اینجا این رهبری موقت ،بیست و نه سال طول کشیده است!قابل ذکر است آقای خامنه ای نیز همچون آقای خمینی به سرکوب آزادی های مشروع و قانونی مردم پرداخت .یعنی با زندان و اعدام و قتل های زنجیزه ای و ترور و کشتار روشنفکران و سران احزاب سیاسی ، در داخل و خارج کشور که از زمان آقای خمینی شروع شده بود ادامه داد!
متاسفانه در دوران رهبری آقای خامنه ای کشتار روشنفکران و سران احزاب و کلا مخالفان نظام به اوج خود رسید.
ترور دکتر کاظم سامی رهبر حزب جاما و وزیر بهداری دولت موقت انقلاب ایران و آقای داریوش فروهر و همسرش خانم پروانه اسکندری وزیر کار دولت موقت و رهبر حزب ملت ایران و محمد مختاری و جعفر پوینده ومجید شریف و پیروز دوانی و مهندس برازنده و…جملگی در مطب و یا درخانه و یا خارج از خانه ربوده شده و بعد از قتل آنها، جنازه را در مکانی رها کرده و بعضی مثل پیروز دوانی هرگز جنازه اش هم پیدا نشده است، این ترورها در خارج کشور هم ادامه داشت که از جمله میتوان بطور نمونه ترور دکتر شاهپور بختیار و دکترکاظم رجوی، دکتر قاسملو، محمد حسین نقدی ، دکتر شرفکندی و یارانش، خانم زهرا رجبی و فریدون فرخزاد و ده ها نمونه دیگر را ذکر کرد.
بدلیل اینکه ایران تولید کننده سلاح نبود جبرا برای تهیه سلاح از کشورهایی نظیر روسیه سلاح های کهنه و از رده خارج شده را به قیمت بسیار بالا تهیه میکرد، حکومت آقای خامنه ای با میلیاردها دلار از طریق قاچاق وتوسط کشورهایی چون کره شمالی و پاکستان شروع به خرید قطعات تولید کارخانه اورانیوم جهت ساختن بمب اتم در زیر کوه ها و تونل های کشور نمود که با آگاه شدن جامعه جهانی از جمله سازمان ملل متحد حکومت ایران مورد تحریم ها قرار گرفت . در نهایت آقای خامنه ای جام زهر را نوشید و درتاسیسات تولید آب سنگین اراک بتون ریخت که تا اندازه ای تحریم ها رفع شد.
این موضوع برای ملت ایران صدها میلیارد دلار هزینه داشت ،با این دلارها میتوانستند هزاران مدرسه و بیمارستان و کارخانه بسازند تا ملت ایران اندکی در رفاه و آسایش باشد.
با یک تز غلط دیگر که از دوران آقای خمینی شروع شده بود یعنی دخالت در امور کشورهای دیگر که البته این روشها مخصوص همه ی حکومت های دیکتاتوری در طول تاریخ بوده است ، یعنی بحران داخلی را به بیرون مرزها پرتاب کردن و با این حربه مردم خود را هرچه بیشتر سرکوب نمودن!
بدین صورت بود که در سوریه و یمن و غزه و لبنان و عراق و افغانستان دخالت نظامی و یا به شکلی در آن کشورها دخالت نمودند که در نتیجه منجر به شعله ورشدن جنگ داخلی شد و جز کاشت تخم نفرت در خاورمیانه حاصل دیگری نداشت.
حکومت آقای خامنه ای حتی از زندانی کردن معلمان هم دریغ نکرد! معلمانی همچون اسماعیل عبدی و محمود بهشتی لنگرودی ومختار اسدی و عمرانی و … و وکیل افتخاری معلمان آقای عبدالفتاح سلطانی را نیز بزندان انداختند.
روحانیت حاکم، این دنیا را برای خود بهشت و برای مردم ایران جهنم کرده است و از ملت ایران میخواهد که با فقر ساخته تا در عوض در آن دنیا بهشت نصیبشان گردد.
مردم را برای شفای بیماری به امامزاده ها میفرستند و خودشان با اندک بیماری راهی کشورهای غربی برای مداوا میشوند!میلیاردها دلار از سهم کارگران و کودکان کار و کودکان خیابانی و کارتن خواب ها را دزدیده و به فرزندان خود میدهند که در کشورهای اروپایی و امریکایی در بهترین دانشگاه ها تحصیل و خوش گذرانی کنند!در عوض دست و پای آفتابه دزدها را با گیوتین قطع میکنند و میگویند ما حکم دین اسلام را اجرا میکنیم که بطور نمونه آخرینش چند روز پیش در همین شهر مشهد محل زندگی من بخاطر دزدی چند گوسفند دست راست و پای چپ جوانی را با گیوتین قطع کردند!
آقای دبیرکل در ایران تحت حاکمیت آقای خامنه ای اصلا انتخابات آزاد معنی ندارد.
یعنی آقای خامنه ای اعضا ی فقه های شورای نگهبان قانون اساسی را انتخاب میکند و این شورا تنها به طرفداران آقای خامنه ای اجازه میدهد که در زمان انتخابات برای ریاست جمهوری و یا نمایندگی پارلمان و یا مجلس خبرگان رهبری کاندید شوند.به عبارتی دیگر در ایران همه میتوانند رای بدهند اماهمه نمیتوانند کاندید شوند بلکه تنها کسانی میتوانند کاندید شوند که در خط رهبر باشند.
حکومت آقای خامنه ای حتی از برگزاری انتخابات صنفی فرهنگیان ایران نیز بیم دارد!
اگر اینجانب خود را نماینده معلمان ایران میدانم بخاطر اینست که در ۳۱تیر سال ۹۴ که برای آزادی همکاران زندانی ام در جلوی پارلمان قرار تجمع داشتیم ، نه تنها اجازه تجمع ندادند بلکه حدودا ۴۰۰ نفرمان را دستگیر که تنها در پلیس امنیت خیابان وزرای تهران ۱۳۲ نفر بازداشت بودیم و زمانیکه پلیس نام مرا خواند تمام معلمان که از سرتا سر ایران بودند برایم کف زدند ، به همین دلیل و تا برگزاری یک انتخابات صنفی آزاد در سراسر کشورخودم را نماینده و صدای معلمان آزاده کشورم ایران میدانم.
عالیجناب
ملت ایران در زمان حکومت آقای خامنه ای خیزش های بسیاری در شهرهای مختلف از جمله در سال ۷۸و ۸۸ برای رسیدن به آزادی داشته است که متاسفانه تمامی آن جنبش ها سرکوب شده است.
ملت ایران با عبور از آن جنبش ها در هفتم دی ماه ۹۶ خیزشی را آغاز کرد که تمام کشور را فرا گرفت.
در این قیام چون ملت ایران شناخت کاملی از هر ۲ جناح حاکمیت یعنی اصول گرا و اصلاح طلب دارد و هدف هر دو این جناح را حفظ و بقای این نظام میداند، بنابراین هر دو جناح را رد و در حقیقت از کل نظام مذهبی عبور کرده است . به همین دلیل در تظاهراتهای مسالمت آمیز خود با شعار اصلاح طلب اصول گرا دیگه تمامه ماجرا را سر میدهد و خواهان تغییر بنیادین در کل کشور است.
جناب اقای دبیر کل با توجه به مطالب ذکر شده
در قیام دی ماه ۹۶ ملت ایران با شناخت کامل از کل نظام موسوم به جمهوری اسلامی و با شعار مرگ بر دیکتاتور زنده باد آزادی و برای بدست آوردن یک حکومت مردم گرا از شما بعنوان دبیرکل سازمان ملل متحد انتظار دارد:
۱ – از دولت ایران بخواهید که تمام بازداشت شدگان را بدون قید و شرط آزاد کند.
۲ – حداقل تعداد ۳۵ نفر در تظاهرات مسالمت آمیز جانشان را از دست داده اند که حدودا ده نفر در زیر شکنجه زندانبانان حکومت کشته شده اند ، برای کشف حقیقت تقاضا داریم هیاتی را بعنوان هیات حقیقت یاب برای بازدید از زندان اوین، رجائی شهر و سایر زنداندهای شهرهای دیگر و گفتگو با زندانیان سیاسی و زندانیان دو تابعیتی مانند مانند «پروفسور احمد رضا جلالی، نازنین زاغری و دکتر نمازی» که قربانی شکنجه های ممتد در زندانها شده اند به ایران بفرستید.
۳ -تشکیل اجلاس فوق العاده ستاد حقوق بشر سازمان ملل متحد برای رسیدگی به مرگهای ناگهانی در زندان های نظام ناشی از اجبار زندانیان به استفاده از قرصهای مهلک با استناد به «افشاگری خانم نسرین ستوده وکیل دادگستری و محمود صادقی نماینده مجلس»
۴ – همانطور که در سال ۱۳۵۷ ملت ایران با تظاهرات مسالمت آمیز بر رژیم شاه پیروز شد اکنون هم اراده کرده است که با تجمع و اعتراضات مسالمت آمیز به آزادی و دموکراسی برسد.
اسنادی وجود دارد که عوامل حکومت مکان ها و موسسات و ماشین آلاتی را آتش زده اند تا به بهانه امنیت بتوانند مردم معترض را سرکوب کنند!
کاری که بشار اسد هم پیمان آقای خامنه ای در سوریه کرد.
از سازمان ملل متحد و سازمان های حقوق بشری میخواهیم که این عمل زشت حاکمان ایران را محکوم نماید و تقاضای مجازات برای نهادهای سرکوب گر را داریم.
رونوشت :
کمیسیون اروپایی سازمان عفو بین الملل
ستاد حقوق بشر پارلمان اروپا
سازمان عفو بین الملل
ایران، مشهد دوشنبه دوم بهمن ۱۳۹۶ برابر با ۲۲.۱.۲۰۱۸ میلادی
سید هاشم خواستار نماینده ی معلمان ایران
در توئیتر با نام @ bahareazady  مطالب مارا  دنبال کنید

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر