به شادی ومبارکی شب یلدا وگرامیداشت این سنت دیر پای ایرانی
«بر سر آنم که گر ز دست برآید/ دست به کاری زنم که غصّه سر آید
خلوت دل نیست جای صحبت اضداد/ دیو چو بیرون رود فرشته درآید
صحبت حکّام ظلمت شب یلداست/ نور ز خورشید جوی بو که برآید
یک شعر
دکتر جمشید پیمان
ســـــفـــــره ی یــــــــلدا انــــار ندارد
امسال!
یلدا سیاه نیست امسال
سرخ است با اشک بچهّ های حلب
یلدای امسال خورشید نمی زاید
انسانیت را سِقط می کند،
در انتهای نُه ماهگی اش.
سفره ی یلدا انار ندارد امسال
پکیده های دل مادران حلب
به آذین نشسته اند.
آی محبوبِ من!
مرا به خلوت مهتابی چشمت فرا مخوان
از حافظِ لبت امشب،
غزل باده نمی نوشم .
امشب
مهمان عاطفه های از هم گسیخته ام
در کوچه های گریبان چاکِ حلب!
سرخ است با اشک بچهّ های حلب
یلدای امسال خورشید نمی زاید
انسانیت را سِقط می کند،
در انتهای نُه ماهگی اش.
سفره ی یلدا انار ندارد امسال
پکیده های دل مادران حلب
به آذین نشسته اند.
آی محبوبِ من!
مرا به خلوت مهتابی چشمت فرا مخوان
از حافظِ لبت امشب،
غزل باده نمی نوشم .
امشب
مهمان عاطفه های از هم گسیخته ام
در کوچه های گریبان چاکِ حلب!
شب يلدا، شب اوّل زمستان، تاريكترين و درازترين شب سال است. ايرانيها از زمانهاي كهن تا امروز، اين شب را، از شامگاه تا بردمیدن خورشید، با جشن و شادمانی می گذراندند. آجيل، ميوه هاي خشك و زمستاني و به ويژه هندوانه از شب چَره هايي بود كه بر سفره هاي جشن و سرور اين شب، خودنمایی می کرد.
شب يلدا، مانند جشن مهرگان، ريشه در آيين مهر دارد. ايرانيان كهن روز اول زمستان را روز زايش ميترا (مهر) ميدانستند و آن را جشن ميگرفتند. از روز اول دي غلبۀ دوبارۀ روز بر شب آغاز مي شود. در ايران قديم، سال را به چهار فصل تقسيم می کردند و در گاهشمار (تقویم) آریاییان کهن، روز اوّل دی، نخستین روز سال نو به شمار می رفت.
مهر (ميترا)در فرهنگ ايراني، داستاني بس ديرينه داشت. كهنترين خدايي بود كه آرياييان نخستين او را مي پرستيدند. او خداي جهان، مظهر توانمندي، روشنايي، نيكي و رحمت بود. خورشيد، چشم بيناي خداي مهر، جهان را از گزند اهريمن تاريكي و سرما پاس ميداشت و به ياري آب، خاك، آتش و باد، زمين را بارور مي كرد تا انسان بتواند در آن به آرامش زندگي كند. باور به برادري همۀ مردم، ناپسندبودن بردگي، تك همسري، محدود بودن دارايي و انتخابي بودن پيشوايان دين و دولت (شاه) از پايههاي اعتقادي آيين مهر بود.
در باور اقوام آریایی، از کهن ترین زمان، شب یلدا مظهر ظلمت و تاریکی و خورشید نماد نور و روشنایی بود و مهر (میترا)، در شب یلدا، شب اول زمستان، و درازترین و تاریک ترین شب سال، زاده می شد.
اقوام آریایی از زمانهاي كهن در شب یلدا، از سر شب تا دمیدن خورشید، دور هم جمع می شدند و زیر کرسی یا گِرد سفره یی که بر آن انواع آجیل و خشکبار و قاچهای هندوانه و انار چیده شده بود، می نشستند و با گرمدلی، به کلام راویان و نقّالان افسانه ها، حماسه ها و پهلوانیهای کهن آبایی گوش می سپردند و با چراغ همدلی و دوستکامی، شومیِ این شب را به در می کردند، و سبُک جان و شیفته دل، به انتظار تولّد دوباره خورشید می نشستند.
آیینِ شب یلدا مانند جشن نوروز، همزاد همیشگی اقوام آریایی بود. کسی به درستی نمی داند این آیین از چه زمانی آغاز شد؛ از زمانی که اقوام آریایی در جنوب سیبری می زیستند یا زمانی که در کنارۀ جنوبی دریاچۀ خوارزم (اورال) بارافکندند و آن را زیستگاه خود کردند و قرنها در آن جا ماندند یا زمانی که آریاییان بر فلات ایران چیره شدند و «ایران» پدیدآمد.
در دوران کهن، اقوام آریایی در سراسر این سرزمین پهناور ، خدای مهر (میترا) را می پرستیدند و در شب اوّل زمستان، نکبت تاریکی شب یلدا را در جمع یاران به در می کردند و تا بامداد و زایش دوباره مهر، به انتظار می نشستند.
تا زمان گُشتاسب، پادشاه کیانی، همۀ اقوام آریایی مهرپرست بودند و شب یلدا نیز با رسمهای سنّتی ویژه اش، هر ساله در شب اوّل زمستان برگزار می شد.
در سال سوّم پادشاهی گشتاسب، در حدود سدۀ هفتم پیش از میلاد، زردشت، پیامبر آریایی، در بلخ که تختگاه گشتاسب بود، ظهور کرد و به ترویج آیین خود پرداخت. گشتاسب و پسرش اسفندیار به او گرویدند و برای گسترش آیین او کمر بستند. از این زمان بود که مهرپرستان به تنگنا افتادند و از سرزمینهای تحت فرمان گشتاسب روی به گریز نهادند. آنهایی که در «ایران ویچ» (زیستگاه آریاییان) ماندند، به زیستن در پنهانگاههای کوهها و دخمه ها تن دادند یا به سرزمینهای امن تر کوچندند. انبوهی از مردمان آريايي, كه قرنها در سرزمين «ايران ويچ» (جنوب دریاچۀ خوارزم) يا زابلستان در كنار تيرههاي ديگر اين قوم, بي جنگ و خونريزي, مي زيستند, به ناچار به سوي سرزمينهاي امن تر كوچيدند. مانند آن دسته از اقوام آريايي كه از راه سخت و كوهستاني «تنگۀ خيبر» در كوههاي هندوكُش, در ميانۀ كابل و پيشاور, به سوي هند رفتند و در آن سرزمين ماندگار شدند.
گشتاسب حتّی پسرش اسفندیار را به زابلستان فرستاد تا رستم، از تیره آریایی های سَکایی، را دست بسته به درگاه او آورَد. رستم تن به ننگ تسلیم نداد و در جنگی که پیش آمد، اسفندیار به تیر «گَزینِ» (=تیری از چوب گَز، از درختچه های کویری) رستم کشته شد.
از دوران کهنِ تاریخ ایران (دورۀ پیشدادیان و کیانیان) که بگذریم در دورانهای بعدتر، به ویژه در زمان برخی از شاهان هخامنشی مهرپرستان در زیر ساطور آزارها و کشتارها با ترس و بیم زندگی می کردند. در زمان خشايارشاه، پسر و جانشين داريوش اوّل هخامنشي (484 تا 465 قبل از ميلاد)، پرستيدن مهر ممنوع و پرستشگاههاي آنها ويران شد.
امّا در زمان حکومت اشکانیان (از 250 قبل از میلاد تا 224میلادی)، در حدود پانصد سال آیین مهر، آیین رسمی سرزمینهای اشکانی بود. در این پانصد سال آیینهای شب یلدا، در همان شب اوّل دیماه، اجرا می شد. امّا در زمان پادشاهی ساسانیان کشتار مهرپرستان، بار دیگر، به نحو وحشیانه یی آغاز شد. اردشير بابكان، نخستين پادشاه ساساني، پس از شكست اردوان پنجم، آخرين شاه اشكاني، به بهانه ترويج دين زرتشت، مهرپرستان را از ميان برد و مهرآوه ها (=پرستشگاهها)ي آنها را ويران كرد و چنان ضربۀ كاري بر اين آيين وارد آورد كه هرگز نتوانست در ايران كمر راست كند.
از آن پس پرستش خدای مهر در ایران به کلی ممنوع شد و مهرپرستان در مهرآوه هايي كه در دل كوههاي سنگي مي ساختند يا در خراباتها (خورآبادها) با رعايت سختترين اصول رازداري و پنهانكاري معتقدات خود را حفظ مي كردند و همواره در معرض قتل و آزار قرار داشتند و خورشيد مهر آنها در زير ابرهاي سياه و سهمگين تعصّبهاي ديني پنهان شد.
از زمان نِرسي، نوهٌ اردشير بابكان (282 تا 301ميلادي) كه به ارمنستان، محل گردآمدنهاي مهرپرستان، حمله كرد و تيرداد، پادشاه آن جا، را به زانو درآورد، پرستندگان مهر به رم و سرزمينهاي پيرامون آن شهر پناه بردند.
در اين زمان ديوكلسين قيصر رم بود. او مهرپرستي را در تمام سرزمينهاي زیر فرماندهیش رسمي كرد و اين آيين به سرعتي شگفت در آن سرزمينها جا باز كرد و گسترش يافت و دامنه گسترش آن به آلمان كهن و بريتانيا نيز رسيد.
گالريوس، كه در سال 306ميلادي به حكومت رسيد، راه و رسم ديوكلسين را در پشتيباني از آيين مهر ادامه داد و تا سال311 كه درگذشت، اين آيين در رم همچنان آيين رسمي بود.
پس از اين كه كنستانتين اوّل در سال312 ميلادي بر رم مسلّط شد، آيين مسيحيت را آيين رسمي رم اعلام كرد و به آزار و كشتار مهرپرستان و از ميان بردن پرستشگاههاي آنها ـ مهرآوه هاـ پرداخت.
در سالهای پیش از رسمی شدن آیین مسیحیت در رم، شب یلدا (25دسامبر)، به عنوان شب تولّد مهر در رم برگزار می شد. یلدا شکل سُریانیِ کلمۀ میلاد عربی است، به معنی تولّد و زایش. این کلمه معادل کلمه نوئل است که از ریشه ناتالیس رومی و آن هم به معنی تولّد است.
تا پیش از رسمی شدن دین مسیحیت در رم، جشن تولّد و تعميد مسيح در روز 6 ژانويه برپا مي شد، ولي پس از غلبۀ مسيحيت بر آيين مهر، بيشتر آداب و رسوم اين آيين نيز در دين مسيح جاري شد. از قرن چهارم ميلادي پاپ ژول اوّل تصميم گرفت كه جشن زادروز مسيح در روز 25دسامبر برگزار شود.
درپي آزارها و كشتارها فعاليت آشكار مهرپرستان در رم و سرزمينهاي پيرامون آن از ميان رفت و مهرپرستان براي حفظ آيين خود به دل بيغولهها و غارها پناه بردند و مراسم ديني خود را در پنهان برگزار كردند. مهرآوه هايي كه در یکی دو قرن اخير در اروپا كشف شده، يادگار همان دورانهاي زندگي پنهان طرفداران آيين مهر است.
آيين مهر در ایران نیز با تيغ خونريز تعصّبها و خشك انديشيهاي مذهبي از ميان رفت، امّا جاي پا و آثارش به شكل مهرورزي و عشق، شادورزي و دوري گزيني از غم، راستبازي و يكرنگي در پيكر جشنهاي كهن یلدا، نوروز، مهرگان و سَده باقي ماند.با گرامیداشت این شب شاد وباستانی وسنت خاص ایران وآرزوی پایان یافتن ظلمات ودجالیت آخوندهای دین فروش وضد ایرانی وضد سنت وهزار مبارکباد برای عزیز نگهداشتن وگرامیداشت این شب ورسیدن به روشنایی وبهاران ونوروسپیدی در یک ایران آزاد وبدون آخوند های ضد بشر شب یلدا به همه خوش بگذرد شاد وسلامت باشید
در توئیتر با نام @ bahareazady مطالب مارا دنبال کنید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر