خاطره بامسعود رجوی در زندان
در زمستان ۵۲ مجدداً (برای بار دوم) دستگیر شده و پس از محکومیت در اواسط سال ۵۳ به بند ۴ و ۵ زندان قصر منتقل شدم در موقع صبحانه و نهار و شام درب بند ۶ برای آمدن زندانیان دارای محکومیت سنگین برای غذا باز میشد در این موقع مجدداً امکان دیدار مسعود اما این بار از نزدیک برایم فراهم شد، برای همگان از جمله من بخوبی روشن بود که مسعود بعنوان نفر ۱ تشکیلات مجاهدین از فرصت یکساعت وقت نهار و شام برای حل و فصل مسائل سیاسی و تشکیلاتی مجاهدین با بالاترین مسئول مجاهدین در بند ۴ و ۵ استفاده میکرد. نحوه برخورد بچه های داخل مناسبات مجاهدین و صحبتهای آنها این مسئله را گواهی می کرد. اما افسوس که این دیدارها چند ماهی بیشتر طول نکشید و بعلت لو رفتن ارتباطات داخل و خارج زندان مجدداً وی را برای بازجوئی و شکنجه به کمیته مشترک بردند و بعد از مدتی طولانی به اوین منتقل شد. چند سالی او را ندیدم تا سرانجام در سال ۵۶ که خودم به اوین منتقل شدم بعد از یک پروسه چند ماهه برای شناخت جریان اپورتونیستی که سازمان مجاهدین را متلاشی و باعث بروز زودرس جریان راست ارتجاعی به سردمداری آخوندهای همسنگر ساواک گردید
در توئیتر با نام @ bahareazady مطالب مارا دنبال کنید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر