۱۳۹۶ آذر ۲۹, چهارشنبه

سابقه ودیرینه شب یلدا بعنوان طولانی ترین شب سال همراه با یک داستان وتصاویر



سابقه ودیرینه شب یلدا بعنوان طولانی ترین شب سال همراه با یک داستان وتصاویر





ایرانی‌ها از قدیم تسلطی خاص به علم نجوم داشته‌اند که شب یلدا برایشان شبی خاص و ویژه بوده است.
اما طولانی‌ترین شب امسال دقیقا چقدر خواهد بود که ایرانی‌ها آن برای لحظاتی بیشتر در کنار هم بودن جشن می‌گیرند؟
به گزارش سرویس دانش و فن آوری نوداد (سکوی اجتماعی خبر) کوتاه و بلند شدن شب‌های سال یکی از اتفاقاتی است که انسان هر روز با آن مواجه می شود و اهمیت مهمی در زندگی روزمره مردم داشته و دارد.
همین مسئله سبب شده نحوه زندگی در کشورهایی که طول شب و ‏روز آنها تنها چندساعت است با کشورهایی که تقریباً طول و شب روز آنها با هم برابر است، تفاوت آشکاری داشته باشد.‏
ایرانی‌ها اما از بسیار قدیم با احاطه به علم نجوم از این تغییر مطلع بوده‌اند و شب یلدا را با سنت‌های ویژه ای در نظر گرفته‌اند.
این در حالی است که شب یلدا گاهی فقط یک دقیقه یا حتی کمتر با شب‌های قبل و بعد خود تفاوت دارد.
 
با پشت سر گذاشتن اول مهر که برابری شب و روز در کل کره زمین اتفاق می افتد، به مرور در نیمکره شمالی به طول شب ها اضافه و از طول روزها کاسته می شود و در نهایت در شب اول زمستان طولانی ترین شب سال یا همان یلدا اتفاق می‌افتد.
 
از لحاظ اوقات شراعی شامگاه روز پنجشنبه ۳۰ آذر ۱۳۹۶، لحظه غروب خورشید ساعت ۱۶:۵۵ دقیقه و طلوع خورشید در بامداد جمعه اول دی ماه، ساعت ۷:۱۰ دقیقه خواهد بود که با این حساب طولانی ترین شب سال با مدت زمان ۱۴ ساعت ۱۵ دقیقه رقم می خورد. از لحاظ نجومی اما گفته می‌شود که طولانی‌ترین شب امسال ۱۴ ساعت و ۱۷ دقیقه خواهد بود.
در پایان طولانی ترین شب سال، روز اول دی ماه کوتاه ترین روز سال در نیمکره شمالی خواهد یود.
شب یلدا یا شب چله از لحاظ نجومی اول زمستان و برابر با انقلاب زمستانی است.
خورشید در حرکت سالیانه خود در اول زمستان در جنوبی ترین نقطه شرق طلوع کرده و در جنوبی ترین نقطه غرب غروب می کند و با کم شدن زاویه حرکتی خورشید در آسمان در این زمان ما شاهد بلندترین شب سال و کوتاه ترین روز سال هستیم چرا که مدار حرکت زمین با دایره البروج ۲۳/۵ درجه اختلاف دارد و در نقطه انقلاب زمستانی زمین به پایین ترین حد خود و بیشترین اختلاف با مدار دایره البروج می رسد که۲۳/۵ – درجه است.
ولی از انقلاب زمستانی و یا شب چله به بعد خورشید از جنوبی ترین نقطه شرق و غرب فاصله گرفته و کم کم به نقطه شرق و غرب نزدیک شده تا به اعتدال بهاری برسد.
ایرانیان باستان به این تقسیمات زمان و تفاوت طول شبانه روز و به صورت طبیعی زوایای بین مدارات اشراف کامل داشته‌اند و آن را در محاسبات خود لحاظ می کردند.
فراموش نکنید که یلدا واژه ای سریانی به معنای تولد است که به زایش مهر تابان پس از شبی طولانی اشاره دارد.


شعری درباره شب یلدا از جمشید پیمان تقدیم شما :
دوباره در دل سردم تو شعله ور گشتی 
دوباره با پر و بالم تو همسفر گشتی
دوباره آمدی و ماه در شبم روئید
و غربتِ دل من را تو چاره گر گشتی

و در اتاق من، آن شب هزار و یک شب بود
و در خیال من ای خوب، مستمَر گشتی

دوباره ناز نگاهت به جان من شورید
دوباره علت توفان به بحر و بَر گشتی

دوباره کوچه پر از عطر گیسوانت شد
دوباره خوبِ من، از هر چه، خوب تر گشتی

تو در خیالِ من آن شب ولی نپائیدی
سحر رسید و تو هم راهیِ سفر گشتی

چه زود آینه هایم تهی شدند از تو
چه زود ای شب یلدای من سحر گشتی


داستان خرید پیرزن فقیر برای شب یلدا

شب سردی بود …. پیرزن بیرون میوه فروشی زل زده بود به مردمی که میوه میخریدن … شاگرد میوه فروش تند تند پاکت های میوه رو توی ماشین مشتری ها میذاشت و انعام میگرفت … پیرزن باخودش فکر میکرد چی میشد اونم میتونست میوه بخره ببره خونه … رفت نزدیک تر …
چشمش افتاد به جعبه چوبی بیرون مغازه که میوه های خراب و گندیده داخلش بود … با خودش گفت چه خوبه سالم ترهاشو ببره خونه … میتونست قسمت های خراب میوه ها رو جدا کنه وبقیه رو بده به بچه هاش … هم اسراف نمیشد هم بچه هاش شاد میشدن … برق خوشحالی توی چشماش دوید ..دیگه سردش نبود !
پیرزن رفت جلو نشست پای جعبه میوه …. تا دستش رو برد داخل جعبه شاگرد میوه فروش گفت : دست نزن نِنه ! وَخه برو دُنبال کارت ! پیرزن زود بلند شد …خجالت کشید ! چند تا از مشتریها نگاهش کردند ! صورتش رو قرص گرفت … دوباره سردش شد ! راهش رو کشید رفت … چند قدم دور شده بود که یه خانمی صداش زد : مادر جان …مادر جان !
پیرزن ایستاد … برگشت و به زن نگاه کرد ! زن مانتویی لبخندی زد و بهش گفت اینارو برای شما گرفتم ! سه تا پلاستیک دستش بود پر از میوه … موز و پرتغال و انار ….پیرزن گفت : دستِت دَرد نِکُنه نِنه….. مُو مُستَحق نیستُم ! زن گفت : اما من مستحقم مادر من … مستحق دعای خیر …اگه اینارو نگیری دلمو شکستی ! جون بچه هات بگیر !
زن منتظر جواب پیرزن نموند … میوه هارو داد دست پیرزن و سریع دور شد … پیرزن هنوز ایستاده بود و رفتن زن رو نگاه میکرد … قطره اشکی که تو چشمش جمع شده بود غلتید روی صورتش … دوباره گرمش شده بود … با صدای لرزانی گفت : پیر شی ننه …. پیر شی ! الهی خیر بیبینی ای شب چله مادر
بله دوستان ، شب یلدا همه دور هم در طولانی ترین شب سال سرگرم خوردن آجیل
و میوه و گرم گفتگوی های خودمون هستیم ، و دوست داریم که این شب تموم نشه !
آیا تا به حال فکر کردید کسانی هستن که توی این سرما بدون خونه و سرپناه با شکم گرسنه
از خدا میخواد این شب سرد هرچه زودتر تموم بشه . . . ؟
به کوری چشم آخوندها ضد بشر وضد سنت وآئین امیدواریم که با سقوط ونابودی آخوند های فاسد وجنایتکار شب طولانی وسرد این ملاها به پایان برسد وایرانی آزاد وآباد وآزاد ودلپذیر  وشاد داشته باشیم وهمه مشکلات وفقر وتابرابری درسایه حکومت مردمی به رهبری مسعود ومریم رجوی  از بین برود خدا نگهدار شما باد



در توئیتر با نام @ bahareazady  مطالب مارا  دنبال کنید

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر