.احمدینژاد عاصی علیه آملی لاریجانی غاصب و پایان ماجرا...
محمود احمدینژاد در پیام تصویری خود آملی لاریجانی را غاصب توصیف کرده و او را دعوت به استعفا میکند. آیا احمدینژاد در مسیری گام گذاشته است که به مشروعیت زادیی از نظام در درون بدنه آن راه میبرد؟
مشروعیت زدایی
به دنبال انتشار هشدار تصویری احمدینژاد به «رئيس قوه قضاییه» که باید ظرف ۴۸ ساعت اسناد فتنهگر بودن او و دوستانش را منتشر کند، [احمدینژاد و آملی لاریجانی؛ «لات از چشم افتاده» و «قاضی فرمایشی»] رئیس جمهور سابق نظام در یک پیام تصویری دیگر به تاریخ ۲۸ آذر به روند مشروعیتزادیی از نهاد «قوه قضاییه» پرداخت.
زمینه
موضعگیری جدید او علیه آملی لاریجانی در زمینهای از موضعگیری «قوه قضاییه» علیه احمدینژاد و صدور حکم علیه حمید بقایی، معاون سابق او در روزگار ریاست جمهوریاش صورت گرفت.
در جوابیه «دادسرای عمومی و انقلاب تهران» به احمدینژاد از جمله گفته شد: «به نامبرده توصیه میشود به جای تهدید دیگران، به مرجع قضایی پاسخگو باشید.» [انتخاب ۲۸ آذر ۹۶]
در جوابیه «دادسرای عمومی و انقلاب تهران» به احمدینژاد از جمله گفته شد: «به نامبرده توصیه میشود به جای تهدید دیگران، به مرجع قضایی پاسخگو باشید.» [انتخاب ۲۸ آذر ۹۶]
خارج از کنترل!
اما موضوع فراتر از کشمکش و دعوای احمدینژاد با آملی لاریجانی بود، رئیس جمهور سابق ولایت فقیه گام در مسیری گذاشته است که تعیین پیامدهای آن برای نظام میتواند از کنترل همهی صحنهگردانهای قدرت خارج شود.
احمدینژاد در پیام تصویری خود به تاریخ ۲۸ آذر ۹۶ تصریح کرد که «طبق قانون و شرع حق داریم به طریق مقتضی از خود دفاع کنیم». او ندانسته به این امر اذعان کرد که اگر کسی مورد ظلم قرار بگیرد و دادخواهی نیابد میتواند از خود دفاع کند و این امری مشروع و قانونیست، عبارتی که میتوان به وسیلهی آن تمامی تاریخ نظام ولایت فقیه را به چالش کشید...
احمدینژاد در پیام تصویری خود به تاریخ ۲۸ آذر ۹۶ تصریح کرد که «طبق قانون و شرع حق داریم به طریق مقتضی از خود دفاع کنیم». او ندانسته به این امر اذعان کرد که اگر کسی مورد ظلم قرار بگیرد و دادخواهی نیابد میتواند از خود دفاع کند و این امری مشروع و قانونیست، عبارتی که میتوان به وسیلهی آن تمامی تاریخ نظام ولایت فقیه را به چالش کشید...
توجیهگران چپاول
او یادآوری کرد که «انقلاب و جمهوری اسلامی و همه اینها آمدهاند تا آزادی و عدالت و کرامت و رفاه مردم تامین شود و نظر مردم حاکم باشد.» و «فقر و تبعیض و فساد» کنار زده شود «و الّا این ها به خودی خود هیچ ارزشی ندارند.»
رئیس جمهور سابق خامنهای افزود: « مشکل اصلی در ایران و جهان وجود برخی از افراد است که خود را برتر از مردم ، مالک کشور، صاحب امتیازات ویژه و ارباب و دیگران را مملوک و رعیت و برده می پندارند.»
او از کسانی سخن گفت که «پشت دین، مذهب، انقلاب و نظام پنهان شده اند» و «فقر و چپاول را توجیه می کنند و مردم را به هیچ می انگارند.»
رئیس جمهور سابق خامنهای افزود: « مشکل اصلی در ایران و جهان وجود برخی از افراد است که خود را برتر از مردم ، مالک کشور، صاحب امتیازات ویژه و ارباب و دیگران را مملوک و رعیت و برده می پندارند.»
او از کسانی سخن گفت که «پشت دین، مذهب، انقلاب و نظام پنهان شده اند» و «فقر و چپاول را توجیه می کنند و مردم را به هیچ می انگارند.»
مردم له شده
احمدینژاد سپس نتیجه گرفت: «اگر فقر و فساد و تبعیض هست و عده زیادی از مردم له میشوند و فریادشان به جایی نمیرسد، اگر به خواست مردم بی توجهی میشود و اگر اخلاق سیاسی مرده است، همه به خاطر وجود این افراد در مناصب کلیدی است.»
اصل یا میثاق؟!
به زیر سوال کشیدن رقبای سیاسی در درون جناح خامنهای توسط احمدینژاد تنها در توصیف آنها به عنوان افرادی که پشت دین پنهان شدهاند و مردم را له میکنند متوقف نماند، او گام را فراتر گذاشت و به سراغ قانون اساسی نظام مقدس! رفت و «مردم» را «اصل» دانست و «قانون اساسی» را بهعنوان «یک میثاق و تعهد ملی» توصیف کرد «که همه باید به آن پایبند باشند.» گام بعدی این استدلال میتواند به انکار قانون اساسی نظام نیز منتهی شود، یعنی اگر مردم خواهان تغییر آن باشند حق با اصل و مبنا میباشد و نه «میثاق».
آملی لاریجانی غاصب
اما به هر رو، احمدینژاد به سراغ «اصل ۱۵۶ قانون اساسی» میرود و با استناد به آن اصل میگوید: «رئیس قوه قضاییه باید مجتهد عادل، آگاه به امور قضایی و مدیر و مدبر باشد.» و سپس نتیجه میگیرد که آملی لاریجانی به خاطر «هتک آبروی افراد و افترا زدن به انسانهای پاک» «به طور علنی مرتکب» «بزرگترین گناهان» میشود. در نتیجه «معلوم است که ایشان از عدالت ساقط است.»
احمدینژاد میافزاید که آملی لاریجانی، «تقریبا دستگاه نیم بند قضایی را هم متلاشی کرده و از اعتبار انداخته است.»
رئیس جمهور سابق نظام، ضمن «غاصب» توصیف کردن آملی لاریجانی، میگوید: «پیشنهاد اول» این است که استعفا بدهد، «در این صورت شاید مردم از ایشان در گذرند.»
احمدینژاد در پایان پیام تصویریاش تاکید کرد: «پیگیریها برای احقاق حق ادامه خواهد یافت.»
احمدینژاد میافزاید که آملی لاریجانی، «تقریبا دستگاه نیم بند قضایی را هم متلاشی کرده و از اعتبار انداخته است.»
رئیس جمهور سابق نظام، ضمن «غاصب» توصیف کردن آملی لاریجانی، میگوید: «پیشنهاد اول» این است که استعفا بدهد، «در این صورت شاید مردم از ایشان در گذرند.»
احمدینژاد در پایان پیام تصویریاش تاکید کرد: «پیگیریها برای احقاق حق ادامه خواهد یافت.»
پیامدها و اندکی از تاریخچه
به طور طبیعی روند مشروعیت زدایی احمدینژاد در آملی لاریجانی متوقف نخواهد ماند؛ آملی لاریجانی منصوب خامنهایست پس گام بعدی میتواند به چالش کشیدن خود خامنهای باشد.
احمدینژاد در بیانیه تصویری خود توصیفی از نظام ولایت فقیه ارائه میدهد که پیشتر مردم ایران آنرا به چشم دیدهاند؛ از زمان برآمدن خلافت اسلامی! دستگاه قضاییه آن، ابزار قدرت حاکمان بود برای سرکوب و مشروعیت بخشی به سرکوب. نماد این دستگاه قضایی، بهشتی بود که همزمان در رأس «حزب جمهوری اسلامی» و «دیوان عالی کشور» قرار داشت و در دوران او تا پیش از ۳۰ خرداد ۶۰ حداقل از میان مجاهدین خلق بیش از هزار زندانی شکنجه شده و بیش از ۵۰ نفر کشته شده به جرم فعالیتهای مسالمتآمیز وجود داشت بیآنکه هیچکدام از چماقداران حزب جمهوری اسلامی محاکمه شوند.
در ۳۰ خرداد ۶۰ به روی تظاهرات مسالمتآمیز مردم تهران آتش گشوده شد و به دنبال آن اعدامهای گسترده و شکنجههای هولناک در زندانهای سراسر کشور آغاز شد.
در تابستان سال ۶۷ نیز ۳۰ هزار زندانی سیاسی در زندانهای سراسر کشور به جرم پایبندی به مبنا بودن رای مردم و وفاداری به آرمان آزادی اعدام شدند.
احمدینژاد در بیانیه تصویری خود توصیفی از نظام ولایت فقیه ارائه میدهد که پیشتر مردم ایران آنرا به چشم دیدهاند؛ از زمان برآمدن خلافت اسلامی! دستگاه قضاییه آن، ابزار قدرت حاکمان بود برای سرکوب و مشروعیت بخشی به سرکوب. نماد این دستگاه قضایی، بهشتی بود که همزمان در رأس «حزب جمهوری اسلامی» و «دیوان عالی کشور» قرار داشت و در دوران او تا پیش از ۳۰ خرداد ۶۰ حداقل از میان مجاهدین خلق بیش از هزار زندانی شکنجه شده و بیش از ۵۰ نفر کشته شده به جرم فعالیتهای مسالمتآمیز وجود داشت بیآنکه هیچکدام از چماقداران حزب جمهوری اسلامی محاکمه شوند.
در ۳۰ خرداد ۶۰ به روی تظاهرات مسالمتآمیز مردم تهران آتش گشوده شد و به دنبال آن اعدامهای گسترده و شکنجههای هولناک در زندانهای سراسر کشور آغاز شد.
در تابستان سال ۶۷ نیز ۳۰ هزار زندانی سیاسی در زندانهای سراسر کشور به جرم پایبندی به مبنا بودن رای مردم و وفاداری به آرمان آزادی اعدام شدند.
روند مشرعیت زدایی احمدینژاد از «قوه قضاییه» نظام مقدس!، شاید اکنون با هدف کسب هژمونی توسط دارودستهی او در درون جناح خامنهای صورت میگیرد، اما دانسته یا ندانسته او گام در مسیری میگذارد که همهی ایستادگیهای پیشین در برابر نظام ولایت فقیه را تایید میکند، شاید این جبر تاریخ باشد که خود را به این صورت به همه تحمیل میکند از جمله به رئيس جمهور سابق خامنهای و شاید هم ایستادگی مردم ایران برای به زیر کشیدن خلافت اسلامی!ست که آنرا اینگونه در تناقض و نزاع فرو برده است؛ آینده نشان خواهد داد که صحنهگردانهای درون نظام بیش از پیش از مرز سرخهای خلیفه مسلمین عبور خواهند کرد تا نقطهای که اوضاع به طور کامل از کنترلشان خارج خواهد شد.
در توئیتر با نام @ bahareazady مطالب مارا دنبال کنید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر