۱۳۹۶ خرداد ۱۲, جمعه

اعتراف آشکار به اعتلای جنبش دادخواهی وتشکیلات مجاهدین وتوجهات زبونانه قتل عام ،جنایت علیه بشریت


اعتراف آشکار به اعتلای جنبش دادخواهی وتشکیلات مجاهدین وتوجهات زبونانه قتل عام ،جنایت علیه بشریت




اعتراف آشکار به اعتلای جنبش دادخواهی وتشکیلات مجاهدین وتوجهات زبونانه قتل عام ،جنایت علیه بشریت 
مدتهاست که جنبش دادخواهی در گذر زمان سرانجام موفق شد که مجرم ترین وجنایتکار ترین دژخیمان خونریز ودر نتیجه کلیت نظام ولایت فقیه را که ادامه حیاتش  با یک جنایت علیه بشریت ممکن شد را به کمین انداخته وموجی ایجاد کند که سری ترین پروژ خمینی ونظام خونریزش که قتل عام 30000زندانی سیاسی  در سال 67 بود را در جلو چشم مردم ایران وجهان آشکار نمایند.
این جنبش کاری کرد که یکی از نادرترین فایلهای صوتی آقای منتظری با هیئت مرگ که دژخیم ابراهیم رئیسی وپودمحمدیوزیر دادگستری روحانی شیاد هم در میان آنها بود توسط فرزندش احمد که شرایط مناسبی رابرای انتشارش ایجاد کرد را منتشر کند.
بدین ترتیپ جنبش دادخواهی فراگیر شد وجرقه ای را زد که آتش به دودمان مرتجعان حاکم برتهران وبیت خامنه ای انداخت .
جنبش دادخواهی در ادامه دژخیمانی را که درهیئت مرگ در قتل عام سال 67بودندرا از مخفی گاه سانسور بیرون کشیدند که به زبا اشهد به این قتل عام ونسل کشی سیاسی اعتراف نمایند.
بحث در این زمینه بسیار زیاد است وشقه های زیادی در بدنه وراس نظام چه باند غالب وچه باند مغلوب ایجاد نمود وپرسشهائی را برانگیخت که در این مختصر نمیتوانیم ونمیخواهیم به انها بپردازیم.
در این میان اما محمد جواد هاشمی نژاد که خود یکی از دژخیمان اطلاعات ومرتبط به اطلاعات سپاه است در این زمینه مذبوحانه تلاشهای بی ثمری داشته است وچه با کنگره های ساختگی وچه با ملاقاتهای با سران حکومتی ویا آخوندها ومراجع حکومتی سعی کرد از موج جنبش دادخواهی بگریزد .
محمد جواد هاشمی نژاد علیرغم اینکه موفق نشد وشکستهای پی در پی از مجاهدین ومقاومت ایران دریافت کرد امید بسته بود که کار نیمه تمام دژخیمان درسال 67 را با کشتارمجاهدین در اشرف ولیبرتی کامل وتمام نماید وبارها هم تقریبا اطمینان خاطر داده بود که با حاج قاسم که همان دژخیم قاسم سلیمانی میباشد ومزدوران عراقیوسفارت رژیم در بغدادوبریده مزدوران خائن این پروزه قتل عام کامل مجاهدین را نهائی خواهند نمود که البته با مهاجرت پیروزمند مجاهدین به آلبانی ولایت فقیه وزارت وسفارت وسفلگان تحت امرش در عراق ناکام ماندند .

محمد جواد هاشمی نژاد ووزارت اطلاعات وهراس مرگبار در قبال اعتلای مجاهدین در داخل

محمد جواد هاشمی نژاد وسایت هابیلیان در راستای این تلاش مذبوحانه در خنثی سازی یا از سر رد کردن موج جنبش دادخواهی این بار دست گل جدیدی را به آب دادند که تماما اعتراف به اعتلای تشکیلات مجاهدین واتفاقا همین جنبش فراگیر وبین المللی دادخواهی میباشد .
علی شکوهی کیست ؟
هاشمی نژاد این بارعلی شکوهی را به صحنه آوردند که خود بریده سال 88 است او زمانی در ستاد موسوی همه کاره بوده است با باندهای ولایت فقیه مناظره میگذاشته وخلاصه از موسوی و... دفاع میکرده است .
این فرد اتفاقا به خامنه ای هم نامه نوشته واوضاع خراب رژیم را به او یاد آورنموده بود حالا بریده وموسوی وسبز و...یادش رفته ودر زیر عبای ولایت ووزارت وسپاه وهابیلان قلم میزند .
این فرد علی شکوهی نام دارد که این بار با فاشیستی ترین جناح حاکمیت یعنی با بیت خامنه ای وهابیلان همدست شده تا شاید بتواند در برابر این موج دادخواهی کاری کند واگر نتوانست لااقل توجیه نماید.
 که ما اینجا میخواهیم همین اعترافات وتوجیحات را برملا کنیم ونشان دهیم که تا کجا خامنه ای وسپاه واطلاعات ومحمد جواد هاشمی نژاد وهابیلیان نیازمندند که از دست این جنبش فراگیر واعتلا یافته داخلی وبین المللی دادخواهی خون شهدا وقتل عام شده ها خلاصی یابندکه تلاشی عبث ناکام بوده وخواهد بود.  
طبعا ما به محورهای اساسی این مقاله که "محاکمه ناروای تاریخ دیروز با منطق امروز نام دارد"میپردازیم واز جزئیات واراجیف واکاذیب ولایت ووزارت ساخته کار که ارزش پرداختن هم ندارند،چندان نخواهیم داشت.
1- علی شکوهی اعتراف کرده که سری ترین پروژه خمینی یعنی قتل عام سال67 که تنها قائم مقام خمینی یعنی منتظری میدانست امروز در همه جا وبین مردم عیان وآشکار شده است .
هابیلیان اینجور نوشت 
حوادث سال ٦٧ که این روزها موجب برانگیختن واکنش‌هایی شده است، اکنون از چشم مردم پنهان نیست اما در آن زمان یکی از سری‌ترین تصمیمات نظام تلقی می‌شد و کمتر کسی از آن مطلع بود.
2- علی شکوهی اعتراف کرد که فایل صوتی منتظری اتفاق تازه ای بود ومهر اثبات به حقانیت وصحت جنبش دادخواهی زد.
هابیلیان نوشت که 
 طبعا قائم‌مقام رهبری در آن زمان از جمله کسانی بود که از این ماجرا مطلع شده بود و در جلسه‌ای با مسوولان قضایی و امنیتی، نظر خودش را در مخالفت با این تصمیم بیان کرد که نوار آن جلسه چندی پیش منتشر شد. البته متن آن جلسه یا محتوای کلی آن سال‌ها پیش‌تر در معرض مطالعه همگان قرار گرفته بود اما انتشار نوار صوتی آن جلسه، اتفاق تازه‌ای بود.
 در همین رابطه لینک زیر را بازکنید

موضع ابوالفضل قدیانی در رابطه با قتل عام مجاهدین وفایل صوتی اقای منتظری در تی وی

علی شکوهی به اینجا که میرسد دست پاچه میشود وبه پرت وپلا گوئی پناه میبرد ودست به توجیحات آخوندی پاسداری میزند ومیگوید کارهای دیروز را با شرایط امروز که نباید بررسی کرد وبا رندی خاص میگوید ولش کنیم واولویتهای دیگری داریم وخلاصه گذشته گذشت وفراموشش کنیم
اما جنبش دادخواهی بسیار عالی جوابش را داد ومیدهد که نه میبخشیم ونه فراموش میکنیم واین شیادی ها دیگر اثر ندارد.
حتما این فایل صوتی وتوضیحات آقای سامع را گوش کنید همینجا روی لینک کلیک کنید

چرا "نه می بخشیم و نه فراموش می کنیم"؟

... ما در تحلیل رخدادهای آن روز کشور، از روش جامعه‌شناسی تفهمی یا درون‌فهمانه بهره بگیریم، یعنی خودمان را در همان شرایط قرار بدهیم و وضعیت منافقین را مانند دیگر مسوولان آن زمان درک کنیم و منطق تصمیم‌گیری آن روز آنان را در نظر بگیریم و با سطح اطلاعات امروز و اولویت کنونی مورد نظر خودمان به بررسی تاریخ دیروز کشور ننشینیم.
علی شکوهی میگوید قتل عام درست است وبه منطق آن باید نگاه کنیم که منطق حکم خمینی است که مجاهدان سرموضع را قتل عام کنید نه چیز دیگر . 
علی شکوهی که از اوج گیری واعتلای جنبش دادخواهی وتشکیلات مجاهدین کلافه است ناگزیر دوباره به توجیه حکم ضد بشری خمینی برای قتل عام زندانیان سیاسی ،بیگناه وبی دفاع  میپردازد اما او در عین حال میترسد از حکم ضد بشری خمین دفاع کند وآنرا تصمیم تند مینامد ،تا شاید ضرب جنایت علیه بشریت این حکم خمینی را بگیرد .
3- علی شکوهی اکاذیبی را بهم بافته که وانمود کند مجاهدین جنگ ومبارزه با خمینی را شروع کردند وصغری وکبری میچیند که قتل عام را توجیه نماید .
هابیلیان از قول علی شکوهی این مزخرفات را اینجور نوشت
رهبری سازمان از همان مقطع پیروزی انقلاب اسلامی، یکی از گزینه‌های احتمالی آینده را توسل به خشونت و جنگ چریکی تلقی می‌کرد و ... رودررو قرار دادن اعضا و هواداران سازمان با نظام در یک روند تدریجی و تشدید کینه میان آنان با مسوولان نظام، یکی از تمهیداتی بود که سران سازمان در همان دو سال و نیمی که در کشور بودند، برای آغاز جنگ مسلحانه تدارک دیده بودند.
 علی شکوهی از همان ابتدا ماموریت دارد که یا مسائل را مینیمیزه کند یا تماما مجاهدین را مقصر جلوه دهد ویا اگر نادان نباشد عمدا تاریخ وقایع را جابجا کرده وآغاز وپایان آنرا آنجور که از او خواستند مینویسد
مثلا او میداند که مبارزه مشروع ومسلحانه از فردای 30 خرداد شروع شده است ومهدی خزعلی میگوید که سران حزب جمهوری از بسیارقبل تر از 30 خرداد تصمیم به کشتار مجاهدین گرفته بودند اما علی شکوهی آنرا جعل کرده ومیگوید که مجاهدین از 7تیر مباره مسلحانه را شروع کردند
  1. منافقین جنگ مسلحانه را با انفجارهای حزب جمهوری اسلامی و نخست‌وزیری و ترور ده‌ها تن از مسوولان درجه یک نظام و روحانیون برجسته و ائمه‌جمعه سرشناس آغاز کردند.
  2. علی شکوهی نمیتواند خشم کین خود را از تشکیل ارتش آزادیبخش در جوار میهن را بپوشاند وبا فرهنگ آخوندی پاسداری اش مینویسد
  3. بعد از این مرحله و پس از ضرباتی که به خانه‌های تیمی منافقین وارد شد و سران این تشکیلات کشته و بخشی هم از ایران خارج شدند، . بعدها هم آنان با تشکیل «ارتش آزادیبخش» و ورود مستقیم به جنگ، عملیات مسلحانه علیه جمهوری اسلامی را وارد فاز جدیدی کردند
  4. بیشتر بدانید

    پاسدار عباسي وسوز وگداز ش در رابطه با عمليات فروغ جاويدان وجنبش دادخواهي

  5.  و در چند عملیات مسلحانه و با استفاده از توان ایرانی بودن، رزمندگان ما را فریفتند و چند هزار نفر از آنان را به اسارت بردند. علی شکوهی به قدرت مجاهدین اعتراف میکند واز عملیات سرنگونی فروغ جاویدان نام میبرد اگر چه او دارد پرونده سازی میکند ولی بسیار لو رفته است که بتواند قتل عام سال 67 را به عملیات فروغ جاودان بچسباند اقای منتظری ومهدی خزعلی هردو میکویند که کشتار سال 67 هیچ ربطی به عملیات فروغ جاودان نداشته وکشتار زندانیان از قبل طراحی شده بود

    آقاي منتظري گفت قتل عام و نسل كشي سال67 هيچ ربطي به عمليات فروغ جاودان نداشت

    آقاي منتظري گفت خميني 4سال قبل از عمليات فروغ جاويدان تصميم قتل عام مجاهدين راگرفته بود

    خميني نسل کشي تابستان خونين سال 67 را چگونه شروع كرداز آقاي منتظري ميشنويم

    خميني با قتل عام 67 ، يك چهره سفاك وخونريز در تاريخ ،هشدار آقاي منتظري در حضور هیئت مرگ

    جزئیات حلق آویز کردن سال67 وفضای کشتارگاه های اوین وگوهردشت و...از زبان مهدی حزعلی

    قتل عام - اعتراض آقای منتظری به خمینی بخاطر قتل عام مجاهدین که سبب برکناری او شد  

  6. علی شکوهی با تجاهل خیره کننده ای میکوید بعد از قبول قطعنامه ٥٩٨ از سوی ایران، منافقین در یک طرح مشترک با عراق، از غرب وارد کشور شدند تا از توانی که فراهم کرده بودند، برای سرنگونی جمهوری اسلامی بهره بگیرند. ...عملیات موسوم به فروغ جاویدان (مرصاد) از اقدامات خطرناکی بود که با هماهنگی با تشکیلات مخفی سازمان در داخل کشور انجام شده بود و ما شاهد بودیم که با خیانت برخی نفوذی‌ های سازمان در مسیر حرکت منافقین، دستاورد نظامی آنان مضاعف شد
  7. علی شکوهی برای اینکه سناریوی قتل عام را تکمیل کندشیادانه نوشت که یکی از اقداماتی که منافقین برای پیروزی در این عملیات تدارک دیده بودند، شورش در زندان‌هایی بود که اعضا و هواداران منافقین در آن زندانی بودند. .... این امر در آن شرایط طرحی روی کاغذ نبود و با توجه به سوابق منافقین، باید به صورت جدی با آن برخورد می‌شد؛
علی شکوهی که یک بریده خائن باند رقیب بود این بار هم شیادانه با طرح سئوالاتی میخواهد که این پاسخ را الغا کند که بله مجاهدین باید قتل عام میشدند چون میخواستند ما را سرنگون کند اما نمیگوید اسیری که حکمش تمام شده است ویا کسی که بی جهت در بازداشت بوده وبسیاری دیگر چرا قتل عام شده اند این همکار وهمدست دژخیم محمد جواد هاشمی نژاد وقلم زن هابیلیان فراموش میکند که نوشته خمینی اشاره به زندانیان سر موضع است نه افراد ورزمندگان ارتش آزادیبخش .
هابیلیان نوشته علی شکوهی را اینجور منعکس میکند:
در سال ٦٧ و بعد از خیانت آخر سازمان منافقین در عملیات مرصاد، معلوم شد که طرح شورش‌هایی در برخی از زندان‌های جمهوری اسلامی در دستور کار این تشکیلات قرار داشت و به همین دلیل برخورد جدی‌تر با زندانیانی که همچنان خود را پایبند به تشکیلات منافقین می‌دانستند، مورد پیشنهاد و حمایت بخشی از دستگاه قضایی و امنیتی کشور قرار گرفت. آنان بر این باور بودند که از کنار این خیانت منافقین و نیز وابستگان تشکیلاتی آنان در زندان‌ها نباید آسان گذشت و لذا طرحی را به امام خمینی پیشنهاد کردند که مطابق آن، تکلیف منافقین داخل زندان‌ها باید روشن شود یعنی کسانی که همچنان سرموضع و پایبند به تشکیلات سازمان هستند، اعدام و بقیه هم از زندان آزاد شوند. در استدلال این جریان در دستگاه قضایی و امنیتی که ظاهرا مورد قبول امام خمینی هم قرار گرفت.
علی شکوهی قتل عام مجاهدین را بصورت زیر بالا میآورد واعتراف میکند آنگونه که ترس ووحشت از جملاتش بسیار نمایان است
هابیلیان نوشت 
اول اینکه منافقین یک سازمان و تشکیلات قدرتمند به حساب می‌آید که در حال ضربه زدن به جمهوری اسلامی است و خطر آن را نباید نادیده گرفت. هیچ سازمان و تشکیلاتی در گروه‌های ضدانقلاب نیست که مانند منافقین دارای توان بالای تشکیلاتی و سازماندهی باشد ...  از نظر سازماندهی نیروها و توان تشکیلاتی قدرتمند ظاهر می‌شدند به گونه‌ای که بسیاری معتقد بودند منافقین فقط نان توان تشکیلاتی خود را می‌خورند.
علی شکوهی اما کنترل خود را اینجا از دست میدهد وخشم وکین خود را با فقاهت آخوندی در میامیزد که قتل عام را توجیه کنداین ابله که خود را مسلمان میداند !!فراموش میکند والبته بیشتر خود را به حماقت میزند که علی مولای متقیان در رابطه با اسیر چه گفته وچگونه عمل نموده است (اشاره به به سفارش حضرت علی به حسن وحسین در رابطه دژخیم ابن ملجم مرادی قاتل علی (ع) 
اما ولی فقیه ارتجاع  که زیر فشار جنبش دادخواهی میباشد با قلم علی شکوهی در هابیلیان اینجوری وارونه گوئی کرده وتوجیحات ارتجاعی وضد بشری را بهم میبافدتا قتل عام زندانیان ،جنایت علیه بشریت را توجیه نماید
هابیلیان مینویسد
دوم اینکه از نظر فقه اسلامی ما می‌توانستیم در هنگام دستگیری اعضای سازمان منافقین حکم اعدام را درباره همه آنان اجرا کنیم چرا که همه آنان محارب به حساب می‌آمدند و نظر فقهی همه فقها درباره محارب، اعدام است. در آن زمان بنا به برخی ملاحظات از جمله رعایت رافت اسلامی، این کار صورت نگرفت و تعداد زیادی از اعضای یک گروه تروریستی از اعدام گریختند و به زندان محکوم شدند... شقاوت وکینه توزی این دژخیمان را میبینید که چگونه وتا کجا جنایتکارند ومیخواهند با این توجیه کشتارزندانیان محکوم شده ویا پایان محکومت را توجیه کنند؟.
علی شکوهی اما نمیتواند وفا داری اعضا وهواداران مجاهدین به آرمان آزادی وسازمان مجبوبشان را بپوشاند واعتراف میکند که آنها در هر فرصتی مخفی میشوند وخود را به سازمان میرسانند پس باید آنها را کشت ویا اعتراف میکند که طرحهای لاجوردی وکچوئی وبهشتی وخمینی در رابطه تواب سازی ویا نابودکردن تشکیلات مجاهدین تماما شکست خورد ومجاهدین در زندان هم تشکیلات داشتند پس بخاط همین باید قتل عام شوند
اما این جنایتکار بریده یک جائی متناقض میشود ومیداند که این اراجیف پاسدار وآخوند ودژخیم شاخته است مطرح میکند آیا آنها که حکم کرفتند را میشود محکوم به اعدام کرد که دوباه به فقه ارتجاعی پناه میبرد تا باز هم بکشد وقتل عام را توجیه نماید.
هابیلیان اینجوری نوشته 
نکته محوری این ماجرا همین است که آیا می‌شود در مورد کسانی که محاکمه و محکوم به زندان شدند، مجددا تجدیدنظر و اشد مجازات را در موردشان اجرا کرد. در این زمینه قطعا فقها باید نظر بدهند.
علی شکوهی دوباه خود را در بن بست اراجیف خود ساخته میبیند ودر میابد که از منتظری که فقیه تر نداریم او مخالفت کردودر برابر جنایت ضد بشری خمینی ایستاد که دوباره با دجالیت خمین یگونه دست به توجیحات سخیف میزند
 ولی معلوم است که در این ماجرا میان امام خمینی و آیت‌الله منتظری اختلاف جدی وجود داشت. امام خمینی با توجه به برداشت فقهی خودش و با توجه به نظر بخشی از مقامات قضایی و امنیتی و با توجه به تداوم ارتباط تشکیلاتی و نیز خیانت‌های تازه منافقین، این کار را جایز می‌دانست ولی آیت‌الله منتظری نظری دیگر داشت. از نظر مدافعان این تصمیم، آن احکام زندان حکم اصلی این زندانیان نبود و در ازای توبه و نداشتن رابطه تشکیلاتی با منافقین صادر شده بود و اکنون که آنان بدعهدی کرده‌اند دلیلی وجود ندارد که رافت اسلامی شامل حال آنان شود و بنابراین باید به همان حکم اولیه بازگردیم.

علی شکوهی همکار وقلم به مزد هابیلیان  سعی میکند خمینی را از این جنایت مبرا کند ومیگوید مقصر هیئت سه نفره است او اینجوری در هابیلیان نوشت 
در این ماجرا طبیعی است که نظر امام مبنای عمل شد و البته تعیین مصادیق این حکم بر دوش یک هیات سه‌نفره قرار گرفت که قاضی پرونده یکی از این سه نفر بوده است. بنابراین در تعیین مصادیق حکم امام، این کمیته عمل کرده و هر اشتباه و خطایی هم رخ داده باشد، ربطی به امام خمینی ندارد و دیگران مسوولند. 
علی شکوهی اما ماموریتش تمام نشد او اول سعی کرد قتل عام را مشروع جلوه دهد دوم سعی کرده خمینی را در ببرد وبگوید بقیه مقصرند سوم ولی کارش تمام نشده است او در پایان تمام تلاش خود را معطوف نمود که همه دژخیمان دست اندکار قتل عام وخصوصا هیئت سه نفره مرگ را هم تبرئه کند وکمی بالاتر از آن آنها را رئوف عادل ومهربان هم جلوه دهد 
علی شکوری خائن ومزدور هابیلیان در پایان اینجوری نوشت که 
ظاهرا مطابق اظهاراتی که در همین نوار صوتی وجود دارد، در خیلی از موارد اعضای این کمیته سه‌نفره هم احتیاط کردند و تا هر سه نفر عضو کمیته بر محارب بودن کسی توافق نکردند، حکمی هم اجرا نشد و در مواردی با وجود نظر واحد هر سه نفر، باز هم ملاحظاتی در نظر گرفته شد و با رعایت رافت اسلامی، کسانی از اعدام رستند.
در پایان از فشاری که جنبش دادخواهی بر او وکلیت نظام خونریز ولایت فقیه وارد شده جوری وانمود کرد که ول کنید قتل عام شد که شد خیلی ساله پیش بود شرایط فرق میکرد ولش کنید .
اما علی شکوهی جنایتکار اینجوری حرفهایش را فرموله کرد
آنچه گفته شد، ملاحظه این ماجرا از زاویه‌ای است که مسوولان آن روز نظام به آن می‌نگریستند و طبعا با اولویت‌هایی که ما امروزه مورد نظر داریم، فاصله دارد. باید به شرایط دوران جنگ و رخدادهای آن سال‌ها برگردیم تا از درون آن شرایط به ماجرا نگاه کنیم و اولویت‌های آن روز کشور را مورد توجه قرار دهیم. با منطق امروز می‌توان تاریخ دیروز را نوشت و حتی گذشتگان را محاکمه کرد اما به نظر می‌رسد که این شیوه روا نیست و ما را به نتایج درستی نمی‌رساند.
اما ما مصمم هستیم که همه دستاندکاران این جنایت علیه بشریت را به پای میزعدالت بیاوریم ممکن است دیر شود اما حتما خواهد شد نگاهی به محاکمه فاشیستهای آلمان وصربستان بیندازید این کار حتما توسط جنبش دادخواهی محقق خواهد شد .


مطالب مارا  در وبلاک  های انجمن نجات ایران وخط سرخ مقاومت 
و در توئیتر @bahareazadyدنبال کیند با تشکر

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر