مریم رجوی: ریاست جمهوری مجدد روحانی، شقه در رژیم ملایان، تشدید بحران و جنگ قدرت
شکست سنگین خامنهای در مهندسی انتخابات و یکپایه کردن رژیم برای مقابله با بحرانها و خطرات از علائم پایانی است
بحران در رأس فاشیسم دینی سر باز کرده است و تا سرنگونی رژیم ولایتفقیه ادامه مییابد
بحران در رأس فاشیسم دینی سر باز کرده است و تا سرنگونی رژیم ولایتفقیه ادامه مییابد
خانم مریم رجوی رئیسجمهور برگزیده مقاومت ایران، رژیم ملیان را در پایان نمایش انتخابات که به جنگ قدرت گرگها تبدیل شد، رژیمی شقه شده با ضعف مضاعف توصیف کرد. وی افزود: دومین دوره روحانی، نتیجهیی جز افزایش بحران و شدت یافتن جنگ قدرت ندارد. بحران در رأس فاشیسم دینی سر باز کرده و تا سرنگونی رژیم ولایتفقیه ادامه مییابد. شکست مهندسی خامنهای در بیرون کشیدن آخوند رئیسی از صندوق، گواه آشکار شکست «عمود خیمه نظام» در جریان انتخاباتی است که «ایمان قلبی و التزام عملی به ولایتفقیه» شرط اول کاندیداتوری رئیسی و روحانی و سایرین در آن بود.
در شرایط خطیر داخلی و منطقهای و بینالمللی، یکپایه کردن رژیم قرونوسطایی برای مقابله با بحرانها و حفظ تعادل این رژیم، بسیار حیاتی است. از این رو شکست خامنهای در یکپایه کردن رژیم ولایتفقیه، شکستی بسیار سنگین و از علائم پایانی این نظام است.
این بار نمایش انتخابات، از ابتدا تا انتها، با پرونده قتل عام زندانیان سیاسی در سال 1367 گره خورده بود. نفرت و انزجار عمومی از رئیسی و ترس از دادخواهی به حدی بود که بسیاری از آخوندها و حتی مهرههای قدرتمند باند خامنهای حاضر به حمایت از رئیسی نشدند.
همچنین به اعتراف کاندیداهای دستچین شده، ثابت شد که این یک حکومت «4درصدی» است که باندهای گوناگون آن، از جمله باند روحانی و شرکاء، در اختلاس و دزدی و چپاول با هم مسابقه گذاشتهاند.
اینچنین شعار «نه شیاد، نه جلاد، رای من سرنگونی است» فراگیر شد و رژیم را وادار کرد در ترس از گسترش دامنه اختلافات در رأس رژیم و «دوباره قیام» توسط جوانان و تودههای برانگیخته مردم، نمایش را شتابان در مرحله اول به پایان ببرد تا فرصتی برای اعتراضات و قیامها در مرحله دوم باقی نماند.
دور دوم ریاست جمهوری روحانی در حالی است که چهار سال گذشته، چیزی جز افزایش سرکوب و اعدام و فقر و بیعدالتی به ارمغان نیاورده است. درآمدهای ناشی از توافق اتمی نیز در خدمت جنگ در منطقه و افزایش بودجه نظامی و امنیتی رژیم قرار گرفته است. پاسدار دهقان، وزیر دفاع روحانی، دو هفته پیش گفت دوران ریاست جمهوری روحانی «شکوهمندترین دوره در توسعه کمی و کیفی برنامههای موشکی و دفاعی کشور بوده» و تا پایان 1395 «بخش تأمین اعتبارهای دفاعی تا دو و نیم برابر نسبت به دولت قبل افزایش داشته» و «در سال96 به چهار برابر نسبت به دولت قبل میرسد».
روحانی در 19 بهمن 1394 خاطرنشان کرد با اهرم حضور در سوریه و عراق در مذاکرات اتمی امتیاز گرفته است. وی گفت: اگر نیروهای ما «در بغداد و سامرا و فلوجه و رمادی ایستادگی نمیکردند و اگر در دمشق و حلب به دولت سوریه کمک نمیکردند ما امنیتی نداشتیم که بتوانیم به این خوبی مذاکره کنیم».
علاوه بر استمرار اعدام و سرکوب و خفقان، روحانی در دوره دوم همچون گذشته تلاش میکند با فریبکاری و ژستهای میانتهی خود را کلید حل مشکلات معرفی کند اما این تنها به بحران و تنش در درون رژیم دامن میزند و در رویارویی با مطالبات اقشار مختلف مردم، بهسرعت رنگ میبازد. مردم ایران بهخوبی میدانند که در دوره دوم روحانی نیز تضمینهای عظیم اقتصادی و اجتماعی و سرکوب و اختناق سیاسی ادامه دارد. روحانی، نه میخواهد و نه میتواند در بنیادها و ساختار و رفتار این رژیم عقبمانده ضد تاریخی، تغییر جدی ایجاد کند. خامنهای 10 روز قبل از انتخابات هشدار داد “آقایان! توجّه داشته باشید که تغییر رفتار, با تغییر نظام هیچ فرقی ندارد».
روحانی در کشمکشهای انتخاباتی برای از میدان به در کردن رقیب اذعان کرد که هیأت حاکمه «در طول 38 سال فقط اعدام و زندان بلد بودند». اما وقتی خامنهای به صحنه آمد و او را به سیلی خوردن تهدید کرد، بهسرعت واگشت زد و اعلام کرد حاضر است در برخی امور دهها بار دست «رهبر فرهیخته» را ببوسد.
از کسی که در 38 سال گذشته در سرکوب و جنگافروزی در مقامهای درجه اول امنیتی و نظامی همین رژیم خدمت کرده و همچنانکه رقبا یادآوری کردند از همان اوائل خواهان به دار کشیدن توطئهگران در نماز جمعه بوده است، بیش از این نباید انتظار داشت. میانهرو معرفی کردن آخوند شیاد دیگر اثر ندارد. به مدعیان باید گفت اگر میتوانند او را به بازگو کردن آمار و ارقام و جزییات پرونده قتل عام زندانیان سیاسی، به احترام به حقوق بشر، به آزادی بیان، به آزادی احزاب و زندانیان سیاسی و به دست برداشتن رژیم از سوریه و عراق و یمن و لبنان و افغانستان، وادار کنند.
راه حل مسأله ایران، سرنگونی استبداد مذهبی توسط مردم و مقاومت ایران، آزادی و حاکمیت مردم به جای حکومت آخوندهاست.
در شرایط خطیر داخلی و منطقهای و بینالمللی، یکپایه کردن رژیم قرونوسطایی برای مقابله با بحرانها و حفظ تعادل این رژیم، بسیار حیاتی است. از این رو شکست خامنهای در یکپایه کردن رژیم ولایتفقیه، شکستی بسیار سنگین و از علائم پایانی این نظام است.
این بار نمایش انتخابات، از ابتدا تا انتها، با پرونده قتل عام زندانیان سیاسی در سال 1367 گره خورده بود. نفرت و انزجار عمومی از رئیسی و ترس از دادخواهی به حدی بود که بسیاری از آخوندها و حتی مهرههای قدرتمند باند خامنهای حاضر به حمایت از رئیسی نشدند.
همچنین به اعتراف کاندیداهای دستچین شده، ثابت شد که این یک حکومت «4درصدی» است که باندهای گوناگون آن، از جمله باند روحانی و شرکاء، در اختلاس و دزدی و چپاول با هم مسابقه گذاشتهاند.
اینچنین شعار «نه شیاد، نه جلاد، رای من سرنگونی است» فراگیر شد و رژیم را وادار کرد در ترس از گسترش دامنه اختلافات در رأس رژیم و «دوباره قیام» توسط جوانان و تودههای برانگیخته مردم، نمایش را شتابان در مرحله اول به پایان ببرد تا فرصتی برای اعتراضات و قیامها در مرحله دوم باقی نماند.
دور دوم ریاست جمهوری روحانی در حالی است که چهار سال گذشته، چیزی جز افزایش سرکوب و اعدام و فقر و بیعدالتی به ارمغان نیاورده است. درآمدهای ناشی از توافق اتمی نیز در خدمت جنگ در منطقه و افزایش بودجه نظامی و امنیتی رژیم قرار گرفته است. پاسدار دهقان، وزیر دفاع روحانی، دو هفته پیش گفت دوران ریاست جمهوری روحانی «شکوهمندترین دوره در توسعه کمی و کیفی برنامههای موشکی و دفاعی کشور بوده» و تا پایان 1395 «بخش تأمین اعتبارهای دفاعی تا دو و نیم برابر نسبت به دولت قبل افزایش داشته» و «در سال96 به چهار برابر نسبت به دولت قبل میرسد».
روحانی در 19 بهمن 1394 خاطرنشان کرد با اهرم حضور در سوریه و عراق در مذاکرات اتمی امتیاز گرفته است. وی گفت: اگر نیروهای ما «در بغداد و سامرا و فلوجه و رمادی ایستادگی نمیکردند و اگر در دمشق و حلب به دولت سوریه کمک نمیکردند ما امنیتی نداشتیم که بتوانیم به این خوبی مذاکره کنیم».
علاوه بر استمرار اعدام و سرکوب و خفقان، روحانی در دوره دوم همچون گذشته تلاش میکند با فریبکاری و ژستهای میانتهی خود را کلید حل مشکلات معرفی کند اما این تنها به بحران و تنش در درون رژیم دامن میزند و در رویارویی با مطالبات اقشار مختلف مردم، بهسرعت رنگ میبازد. مردم ایران بهخوبی میدانند که در دوره دوم روحانی نیز تضمینهای عظیم اقتصادی و اجتماعی و سرکوب و اختناق سیاسی ادامه دارد. روحانی، نه میخواهد و نه میتواند در بنیادها و ساختار و رفتار این رژیم عقبمانده ضد تاریخی، تغییر جدی ایجاد کند. خامنهای 10 روز قبل از انتخابات هشدار داد “آقایان! توجّه داشته باشید که تغییر رفتار, با تغییر نظام هیچ فرقی ندارد».
روحانی در کشمکشهای انتخاباتی برای از میدان به در کردن رقیب اذعان کرد که هیأت حاکمه «در طول 38 سال فقط اعدام و زندان بلد بودند». اما وقتی خامنهای به صحنه آمد و او را به سیلی خوردن تهدید کرد، بهسرعت واگشت زد و اعلام کرد حاضر است در برخی امور دهها بار دست «رهبر فرهیخته» را ببوسد.
از کسی که در 38 سال گذشته در سرکوب و جنگافروزی در مقامهای درجه اول امنیتی و نظامی همین رژیم خدمت کرده و همچنانکه رقبا یادآوری کردند از همان اوائل خواهان به دار کشیدن توطئهگران در نماز جمعه بوده است، بیش از این نباید انتظار داشت. میانهرو معرفی کردن آخوند شیاد دیگر اثر ندارد. به مدعیان باید گفت اگر میتوانند او را به بازگو کردن آمار و ارقام و جزییات پرونده قتل عام زندانیان سیاسی، به احترام به حقوق بشر، به آزادی بیان، به آزادی احزاب و زندانیان سیاسی و به دست برداشتن رژیم از سوریه و عراق و یمن و لبنان و افغانستان، وادار کنند.
راه حل مسأله ایران، سرنگونی استبداد مذهبی توسط مردم و مقاومت ایران، آزادی و حاکمیت مردم به جای حکومت آخوندهاست.
دبیرخانه شورای ملی مقاومت
30 اردیبهشت1396 (20 مه 2017)
30 اردیبهشت1396 (20 مه 2017)
مطالب مارا در وبلاک های انجمن نجات ایران وخط سرخ مقاومت
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر