من این مرد را با تمام وجود دوست میداشتم و حالا ناچارم او را بکشم! -دوئل انتخابات
ماجرای مناظره های تلویزیونی من را یاد اثر معروف الکساندر دوما نویسنده فرانسوی می اندازد «سه تفنگدار»، ماجرای سه تن از تفنگداران لویی سیزدهم که با هم سر قرار دوئل حاضر میشوند، اما با خیانت…
در سال ۲۰۱۱ با اقتباس از این رمان، فیلمی سهبعدی بهنام سه تفنگدار (The Three Musketeers) ساخته شد. در این فیلم ماجراجویی، سه تفنگدار به ونیز میروند تا نقشه «ماشین جنگ» را بهدست آورند. آنها پس از بهدست آوردن نقشه با خیانت… تا بقیه ماجرا که به دوئل کشیده میشود. حالا دوئل را در این زمان توی مناظره ها با همین منظر نگاه کنید:
روحانی: «… من آمدهام به بداخلاقیها پایان دهم، آمدهام تا به خشونتطلبان و افراطیون پایان دهم. دوران شما تمام شده است، مردم دیدند با آنها چه کردید. شما منطقتان ممنوع کردن است، چیز دیگری ندارید، منطق شما هوچیبازی است… ملت آنهایی که در طول ۳۸ سال فقط اعدام و زندان بلد بودند، را قبول ندارند». ( حسن روحانی در همدان- خبر آنلاین- ۱۸اردیبهشت ۹۶)
رئیسی خطاب به روحانی: تند نرو! مگه نشنیدی به تو چی گفت: «بهخلاف سالهای اول انقلاب، اکنون مقابله با اصل نظام از طریق ”تغییر رفتار“ در دستور کار است و تغییر رفتار هم یعنی… در نهایت، در مسیر مقابل انقلاب حرکت شود». (خامنهای-تسنیم- ۲۰اردیبهشت ۹۶)
رئیسی ادامه میدهد: مگه تو همون نبودی که سالهای اول انقلاب پیشنهاد دادی و به اون افتخار کردی که: «… برای عبرت سایرین، توطئهگرها را در محلی که نماز جمعه برگزار میشود، بدار بکشند». (روحانی- روزنامه اطلاعات- ۲۴تیر ۱۳۵۹)
قالیباف خطاب به رئیسی: تو هم مگه همون نبودی که به دست و پا بریدن افتخار کردی و گفتی: «… حکم قطع دست از افتخارات ما است». (ابراهیم رئیسی- سایت آفتاب- ۴آبان۸۹)
رئیسی خطاب به قالیباف: خب تو هم افتخار میکردی به اینکه بهسر دانشجوها چوب میزدی و خودت گفتی که: «… عکس من الآن روی موتور ۱۰۰۰ با چوب هست. آن جایی که لازم باشد چوب بزنم، جزو چوبزنها هستم. افتخار هم میکنم». (قالیباف-کلمه- ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۲)
روحانی: «من شما را میشناسم. شما روزی در جلسهیی تصمیم گرفتید که در تهران و در پیاده رو دیوار بکشید. شما میخواستید پیاده رو زنانه و مردانه ایجاد کنید، همانطور که در محل کارتان بخشنامه تفکیک جنسیتی را ایجاد کردید». (روحانی- خبر آنلاین- ۱۸اردیبهشت ۹۶)
رئیسی: رفتارت خیلی تغییر کرده. آخه مگه تو نبودی که اول انقلاب سال ۵۸ بخشنامه صادر کردی و توی خاطراتت هست که گفتی: «زنان شروع کردند به غر زدن و شلوغ کردن، ولی من محکم ایستادم و گفتم: ”از فردا صبح دژبان از ورود خانمهای بیحجاب جلوگیری کند“ … زنها خیلی سر و صدا راه انداختند ، اما من قاطعانه گفتم: ”این دستور است“ … دستآخر با بخشنامه، حجاب الزامی شد». (خاطرات روحانی- مشرق- ۶اردیبهشت ۹۳)
روحانی به رئیسی: تو هم مثل اینکه خاطرات سال ۶۷ رو یادت رفته که منتظری بهت گفت: «… اول محرم شد؛ من آقای رئیسی، آقای نیری و… را خواستم و گفتم تاریخ نام شما را بهعنوان ” جنایتکاران تاریخ“ ثبت خواهد کرد». (فایل صوتی حسینعلی منتظری- نوار جلسه مورخ ۲۴ مرداد سال ۱۳۶۷ با ”هیأت مرگ“- منتشر شده در ۱۹ مرداد ۱۳۹۵)
قالیباف به روحانی: تو هم یادت باشه که توی اون هیأت مرگ چه کسی پیش نیری و رئیسی نشسته بود. وزیر دادگستریات! رو میگم: «در صحنههای گذشته… ما با راه مناسب و عکسالعمل بهجا… کشور را از شر منافقین نجات دادیم… آن اعدامها هم اجرای حکم خدا بود و افتخار میکنم که حکم خدا را درباره منافقان اجرا میکنم». (آخوند مصطفی پورمحمدی در واکنش به فایل صوتی منتظری-سایت زیتون- ۸شهریور ۹۵)
آخوند روحانی: «ما ۲۹ اردیبهشت به صندوق میرویم تا شرایط امنیتی به دانشگاه بازنگردد…». (حسن روحانی- خبر آنلاین- ۱۸اردیبهشت ۹۶)
قالیباف به روحانی: خودت به صندوق بری یا رأی تو؟ چون توی صندوق که جا نمیشی! اما از شوخی گذشته مگه کی بود که سال ۷۸ دستور قلع و قمع دانشجوها رو توی دانشگاه داد. نکنه یادت رفته که: «… دستور قاطع صادر شد تا هر گونه حرکت هر کجا که باشد با شدت و با قاطعیت برخورد و سرکوب شود. از امروز نیروی انتظامی، نیروی قهرمان بسیج، با این عناصر فرصتطلب و آشوبگر چهها خواهند کرد… با عناصر خشونت طلب و با این اشرار برخورد قاطع خواهد شد تا برای دیگران درس عبرت باشد…». (روحانی در جمع راهپیمایان ۲۳ تیر-خبرگزاری فارس)
روحانی خطاب به قالیباف: «خیلی تعجب میکنم. درست است باید رقابت کنیم ولی نه اینجوری. آقای قالیباف دلم نمیخواست بگم. آنجا بحث این بود، شما میگفتید دانشجویان بیایند ما برنامهی گازانبری داریم… نمیخواهم بازگو کنم. برنگردید به بحثهای آن زمان، حرف برای گفتن زیاد داریم…
قالیباف: «یک نمونه بگویید پلیس گازانبری عمل کرده باشد». (گفتگو نیوز-۱۹خرداد ۹۲)
رئیسی: «فساد فراجناحی شده». (وطن امروز- ۱۳اردیبهشت ۹۶)
و این قصه سر دراز دارد. داستان سرنوشت هولناک سه تفنگدار نظام است:
« ”پرتوس“، یک نظامی قدرتمند است. زور بازوی او همتا ندارد اما در رفتار، بیپرنسیب و فاقد آداب اجتماعی است. نویسنده رمان در میان سه تفنگداری که خود خلق کرده بود، او را بیش از همه دوست میداشت. یک بار دوستان الکساندر او را در حال نوشتن داستان بهصورت گریان میبینند و علت را از او میپرسند. دوما جواب میدهد: «من این مرد را با تمام وجود دوست میداشتم و حالا ناچارم او را بکشم!…».
مطالب مارا در توئیتر @bahareazadyدنبال کیند متشکریم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر