انصراف قالیباف؛ ادامه مهندسی خامنهای
بعد از ظهر دو شنبه خامنهای ۲برگ دیگر از مهندسی انتخاباتی خود را رو کرد، برگ اول اینکه قالیباف را از کاندیداتوری انصرافاند، تا میدان را برای رئیسی باز کند و یک بار دیگر در تنور انتخابات، برای کشاندن مردم به پای صندوق بدمد و برگ دیگر اینکه این موضوع اولین بار توسط خبرگزاری فرانسه بر روی آنتن رفت تا خامنهای با آن بتواند آب و تابی به شعبده انتخابات خود در خارج از کشور بدهد و از خبرگزاری فرانسه بازتاب گرفته و موضوع را مهم جلوه دهد، حال آنکه از ابتدا به وضوح روشن بود که قالیباف نهایتا به نفع رئیسی کنار خواهد رفت.
ساعتی بعد قالیباف به میدان آمد و بیانیهای صادر کرد و ادامه کار را در نقشی که خامنهای برای او در نظر گرفته بود، پیش برد، قالیباف که سیاهی لشگری خود در موضوع کاندیدا شدن را زیر عناوینی چون «علی رغم مصالح شخصی» و «مبارزه با ۴درصدی ها» پنهان میکرد، مدعی شد «مبارزه با فرصت طلبان انقلابی نما بسیار پرهزینه شده است». قالیباف جناح مقابل را «فرصت طلبان انقلابی نما» نامید تا کمرنگ بودن نقشی که خامنهای به او داده بود را پنهان کند و حضور و خروج خودش از صحنه را مهم جلوه دهد.
ساعتی بعد قالیباف به میدان آمد و بیانیهای صادر کرد و ادامه کار را در نقشی که خامنهای برای او در نظر گرفته بود، پیش برد، قالیباف که سیاهی لشگری خود در موضوع کاندیدا شدن را زیر عناوینی چون «علی رغم مصالح شخصی» و «مبارزه با ۴درصدی ها» پنهان میکرد، مدعی شد «مبارزه با فرصت طلبان انقلابی نما بسیار پرهزینه شده است». قالیباف جناح مقابل را «فرصت طلبان انقلابی نما» نامید تا کمرنگ بودن نقشی که خامنهای به او داده بود را پنهان کند و حضور و خروج خودش از صحنه را مهم جلوه دهد.
قالیباف که گویا نقش خود را در برخی موارد جدی گرفته و خود هم فریفته نقشی شده بود که خامنهای برای او تدارک دیده بود، سخن از «تغییر وضع موجود» به میان آورده و خود را مجبور دانسته که در راستای «رسیدن به آرمان»، « مبارزه ای واقعی و نه شعاری با اشرافی گری و فرصت طلبی» را با دیگر دوستانش که آنها هم مورد تایید خامنهای هستند آغاز کند، اما سوالی که باقی میماند این است که چرا قالیباف در این نقطه انصرافانده شد با این که از ابتدا مشخص بود که کاندیدای نمایشی و فرمایشی است؟
جواب این سوال را باید در معادله بین کسی که قالیباف به نفع او کنار رفت و روحانی جستجو کرد.
در بین ۶ نفری که از فیلتر «تایید صلاحیت» رد شدند، میر سلیم و هاشمی طبا اساسا آش دهان سوزی نبودند، اما آنها هم توسط خامنهای طوری انتخاب شدند که یکی متمایل به روحانی باشد و دیگری متمایل به رئیسی. جهانگیری و قالیباف وزنه سنگینتری بودند و توسط خامنهای به میدان آورده شدند تا معادله پیچیده بین روحانی و رئیسی با آنها حل شود. اگر جهانگیری و قالیباف در ابتدای کار به صحنه نمیآمدند، در سبک وزنی هاشمی طبا و میر سلیم، دعوای اصلی از همان ابتدا بین روحانی و رئیسی برجسته میشد و این برای خامنهای بسیار خطرناک بود.
رئیسی دارای هیچ مقام اجرایی در کشور نبوده و کار او کشتار انسانها بوده است، سیاهترین نقطه در پرونده او قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ بوده است. از طرفی روحانی همیشه در مناصب اجرایی بوده و در ۴ سال گذشته هم به عنوان رئیس جمهور! ولایت کار کرده است. دست رئیسی در تاختن به روحانی پر بود، او چنان که خامنهای گفته بود میتوانست در پهنه اقتصاد بی مهابا به روحانی بتازد. خامنهای در سخنرانی نوروزی اش در مشهد و در سخنرانی اخیرش در دانشگاه امام حسین سپاه، گفتمان اقتصادی را به کاندیداهایش تکلیف کرد.
دست روحانی برای به چالش کشیدن اقتصادی رئیسی بسته تر از او بود. مالیات ندادن آستان قدس که رئیسی بر کرسی آن تکیه زده، جبهه اول حمله روحانی میشد، اما این موضوع بلافاصله پایان میپذیرفت و روحانی برای ادامه تاختن به رئیسی مجبور بود پرونده قضایی او را در مناظرهها روی دایره بریزد که در آن صورت تکرار صحنههای ۸۸ حتمی بود.
خامنهای برای اینکه این موضوع را مهندسی کند و نگذارد دعوای روحانی و رئیسی در همان ابتدای کار بدینجا بکشد، جهانگیری و قالیباف را تایید صلاحیت کرد تا نگذارد روحانی و رئیسی مستقیم به هم بتازند و این جنگ به نیابت و توسط دو کاندیدای پوششی پیش برود. به عبارت دیگر مناظرهها از دوقطبی شدن در بیاید و جبهه گسترش پیدا کند تا موضوع اصلی گم شود و هر کدام از کاندیداها با ۵ رقیب مواجه باشند. اضافه بر آنکه قرار بود ناتوانی رئیسی در مناظره با مهره های امنیتی و اجرایی نظام یعنی روحانی و جهانگیری، توسط پاسداری به نام قالیباف پر شود که تجربه نظامی گری، غارت گری اقتصادی و اجرایی را در اختیار دارد.
این بعد از مهندسی خامنهای کاملا مطلوب پیش نرفت، روحانی در همدان اشارهای به پرونده رئیسی، همان چیزی که خامنهای نمیخواست، کرد که بلافاصله از جانب خامنهای، سیلی خورد و به عقب نشست. بعد از این که مناظرهها به عنوان یک تهدید تمام شد و خامنهای مطمئن شد که مهندسیاش با موفقیت در این مرحله به پایان رسیده، نوبت آن فرا رسید که مهندسی دیگری کند. این موضوع با انصرافاندن قالیباف انجام شد و قالیباف بفرموده به نفع رئیسی کنار کشید.
قالیباف در قدم آخر اما یک بار دیگر شعار «۴درصدی» خودش را تکرار کرد، اما از آنجا میتوان به پوچ بودن این شعار و نفس کاندیداتوری او پی برد که این شعار فقط برای تاختن به روحانی بود، قالیباف هیچ گاه و هیچ اشارهای ولو اندک به سپاه پاسداران که مانند اختاپوس بر اقتصاد کشور چنگ انداخته است و قسمت اصلی ۴ درصد است، نکرد، چون در آن صورت باز قواعد بازی عوض میشد و این در برنامه خامنهای نبود.
در بیانیه قالیباف اما، یک نکته کاملا درست وجود داشت، آنجا که قالیباف گفت: «مبارزه تازه آغاز شده است و تا ریشه کنی کامل فساد و ناکارآمدی، باید جان و ... خود را نیز بی چشمداشت فدا کرد.» این سخن قالیباف نیست بلکه سخن مردم ایران است که خطاب به خامنهای، رئیسی، روحانی و سایر سران حکومت ولایت فقیه میگویند: تا ریشه کنی کامل فساد و تمامیت جمهوری اسلامی، ادامه میدهیم و بی چشمداشت جان خود را نیز فدا میکنیم.
جواب این سوال را باید در معادله بین کسی که قالیباف به نفع او کنار رفت و روحانی جستجو کرد.
در بین ۶ نفری که از فیلتر «تایید صلاحیت» رد شدند، میر سلیم و هاشمی طبا اساسا آش دهان سوزی نبودند، اما آنها هم توسط خامنهای طوری انتخاب شدند که یکی متمایل به روحانی باشد و دیگری متمایل به رئیسی. جهانگیری و قالیباف وزنه سنگینتری بودند و توسط خامنهای به میدان آورده شدند تا معادله پیچیده بین روحانی و رئیسی با آنها حل شود. اگر جهانگیری و قالیباف در ابتدای کار به صحنه نمیآمدند، در سبک وزنی هاشمی طبا و میر سلیم، دعوای اصلی از همان ابتدا بین روحانی و رئیسی برجسته میشد و این برای خامنهای بسیار خطرناک بود.
رئیسی دارای هیچ مقام اجرایی در کشور نبوده و کار او کشتار انسانها بوده است، سیاهترین نقطه در پرونده او قتل عام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ بوده است. از طرفی روحانی همیشه در مناصب اجرایی بوده و در ۴ سال گذشته هم به عنوان رئیس جمهور! ولایت کار کرده است. دست رئیسی در تاختن به روحانی پر بود، او چنان که خامنهای گفته بود میتوانست در پهنه اقتصاد بی مهابا به روحانی بتازد. خامنهای در سخنرانی نوروزی اش در مشهد و در سخنرانی اخیرش در دانشگاه امام حسین سپاه، گفتمان اقتصادی را به کاندیداهایش تکلیف کرد.
دست روحانی برای به چالش کشیدن اقتصادی رئیسی بسته تر از او بود. مالیات ندادن آستان قدس که رئیسی بر کرسی آن تکیه زده، جبهه اول حمله روحانی میشد، اما این موضوع بلافاصله پایان میپذیرفت و روحانی برای ادامه تاختن به رئیسی مجبور بود پرونده قضایی او را در مناظرهها روی دایره بریزد که در آن صورت تکرار صحنههای ۸۸ حتمی بود.
خامنهای برای اینکه این موضوع را مهندسی کند و نگذارد دعوای روحانی و رئیسی در همان ابتدای کار بدینجا بکشد، جهانگیری و قالیباف را تایید صلاحیت کرد تا نگذارد روحانی و رئیسی مستقیم به هم بتازند و این جنگ به نیابت و توسط دو کاندیدای پوششی پیش برود. به عبارت دیگر مناظرهها از دوقطبی شدن در بیاید و جبهه گسترش پیدا کند تا موضوع اصلی گم شود و هر کدام از کاندیداها با ۵ رقیب مواجه باشند. اضافه بر آنکه قرار بود ناتوانی رئیسی در مناظره با مهره های امنیتی و اجرایی نظام یعنی روحانی و جهانگیری، توسط پاسداری به نام قالیباف پر شود که تجربه نظامی گری، غارت گری اقتصادی و اجرایی را در اختیار دارد.
این بعد از مهندسی خامنهای کاملا مطلوب پیش نرفت، روحانی در همدان اشارهای به پرونده رئیسی، همان چیزی که خامنهای نمیخواست، کرد که بلافاصله از جانب خامنهای، سیلی خورد و به عقب نشست. بعد از این که مناظرهها به عنوان یک تهدید تمام شد و خامنهای مطمئن شد که مهندسیاش با موفقیت در این مرحله به پایان رسیده، نوبت آن فرا رسید که مهندسی دیگری کند. این موضوع با انصرافاندن قالیباف انجام شد و قالیباف بفرموده به نفع رئیسی کنار کشید.
قالیباف در قدم آخر اما یک بار دیگر شعار «۴درصدی» خودش را تکرار کرد، اما از آنجا میتوان به پوچ بودن این شعار و نفس کاندیداتوری او پی برد که این شعار فقط برای تاختن به روحانی بود، قالیباف هیچ گاه و هیچ اشارهای ولو اندک به سپاه پاسداران که مانند اختاپوس بر اقتصاد کشور چنگ انداخته است و قسمت اصلی ۴ درصد است، نکرد، چون در آن صورت باز قواعد بازی عوض میشد و این در برنامه خامنهای نبود.
در بیانیه قالیباف اما، یک نکته کاملا درست وجود داشت، آنجا که قالیباف گفت: «مبارزه تازه آغاز شده است و تا ریشه کنی کامل فساد و ناکارآمدی، باید جان و ... خود را نیز بی چشمداشت فدا کرد.» این سخن قالیباف نیست بلکه سخن مردم ایران است که خطاب به خامنهای، رئیسی، روحانی و سایر سران حکومت ولایت فقیه میگویند: تا ریشه کنی کامل فساد و تمامیت جمهوری اسلامی، ادامه میدهیم و بی چشمداشت جان خود را نیز فدا میکنیم.
مطالب مارا در وبلاک های انجمن نجات ایران وخط سرخ مقاومت
همچنین در توئیتر @bahareazadyدنبال کیند متشکریم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر