روحانی و نظام باندی
هرچه به انتخابات! نزدیک میشویم نیاز خامنهای به دعوت از مردم برای آمدن به پای صندوق های رای! بیشتر میشود. نیازمندی خامنه ای، یک روز در وعدههای روحانی بارز و برجسته میشود و روز دیگر در میتینگهای رئیسی. در این ماراتن عدم مشروعیت، هر کدام به نوعی سعی میکنند مخاطب را بفریبند.
به هر میزان که نیاز مذکور ولایت بیشتر خود را نشان میدهد به همان اندازه ضد و نقیضگویی کاندیداها نیز بیشتر میشود. روحانی سخنرانیاش در خرمآباد و اصفهان را با تمرکز روی «جناح منزوی» و «حکومت اقلیت بر اکثریت» پیش برد.
روحانی در خرمآباد در حالی که گویی دارد کودکی را میفریبد با این عبارت شروع کرد: «ما راهی را انتخاب کردهایم به نام اتحاد و وحدت ملت صددرصدی ایران. میخواهیم همه جناحها و همه گروهها، همه اصلاحطلبان، همه اصولگرایان، معتدلان، اقوام و مذاهب همگی در کنار ایران متحد باشیم». روحانی شراکتش با رئیسی در حفظ خامنهای را زیر لفاظی «وحدت ملت صددرصدی ایران» به خورد مخاطبش داد و در ادامه با تکرار ۶ باره «همه»، نیاز مبرم ولایت را بیش از پیش برجستهتر کرد.
به هر میزان که نیاز مذکور ولایت بیشتر خود را نشان میدهد به همان اندازه ضد و نقیضگویی کاندیداها نیز بیشتر میشود. روحانی سخنرانیاش در خرمآباد و اصفهان را با تمرکز روی «جناح منزوی» و «حکومت اقلیت بر اکثریت» پیش برد.
روحانی در خرمآباد در حالی که گویی دارد کودکی را میفریبد با این عبارت شروع کرد: «ما راهی را انتخاب کردهایم به نام اتحاد و وحدت ملت صددرصدی ایران. میخواهیم همه جناحها و همه گروهها، همه اصلاحطلبان، همه اصولگرایان، معتدلان، اقوام و مذاهب همگی در کنار ایران متحد باشیم». روحانی شراکتش با رئیسی در حفظ خامنهای را زیر لفاظی «وحدت ملت صددرصدی ایران» به خورد مخاطبش داد و در ادامه با تکرار ۶ باره «همه»، نیاز مبرم ولایت را بیش از پیش برجستهتر کرد.
حکایت بعد از سخنان خامنهای که گفت: « نیایند حرفی را که بنده به صراحت بیان کردم تحریف کنند و بگویند مراد فلانی این است که حضور مردم دولتی را سر کار میآورد، که آن دولت! نه آقا؛ دولتها تأثیری ندارند» چیست که روحانی اینگونه صحبت از «همه»، میکند در حالی که آشکارا به او تذکر داده شده که «نه آقا؛ دولتها تاثیری ندارند»، روحانی میخواهد پشت نقاب و الفاظ «جناح منزوی» و «حکومت اقلیت بر اکثریت» قایم شود تا مخاطب نفهمد که در عمل بین او و رئیسی و قالیباف در خدمتگزاری به ولایت فقیه هیچ تفاوتی وجود ندارد و روحانی دارد آنها را هم زیر کلمه «همه» مستعمل میکند.
روحانی بار دیگر این ترفند را با به کار بستن «مشارکت عمومی مردم ایران»، «حق بزرگ مردم» به جای «همه» اجرا میکند، روحانی در این نقطه از ترفند به مرحله بالاتری رفته و به «غیب گویی» مشغول میشود، روحانی صحبت از رونق در کشاورزی در لرستان میکند، اما به ناگاه همه نیروهای «فرا زمینی» را به کمک میگیرد تا آنها را هم جزء دستاوردهای خود قلمداد کند، «آیا کشاورزی بهتری را امروز نداریم؟ ما هم به برکت آسمان و هم لطف خدا و هم به برکت باران و هم ایثارگران کشاورزان و هم به خاطر برنامههایی که برای آبیاری مدرن اجرا شد، امروز وضعیتمان بهتر شده است؟» روحانی گویا میخواهد «برنامه آبیاری مدرن» خود را که در ادامه موضوعات دیگر میآورد، موضوعی ماوراء طبیعی جلوه دهد و با استفاده از آن رای جمع کند.
وضعیت روحانی پریشان است و باید از هر دری سخن بگوید تا خود را اثبات کند و اثبات خود یعنی اثبات کل نظام، حتی اگر در بعضی موارد نیاز به زدن لگدی به رقیب باشد، «میگویند چرا حقوق بازنشستگان و کارمندان را افزایش دادهاید؟» روحانی میخواهد با زدن به رقیب به مخاطب القاء کند که «حقوق بازنشستگان و کارمندان را افزایش داده» اما روزگار سیاه بازنشستگان و کارمندان، تجمعات و اعتراضات آنها نقاب از چهره روحانی برمیدارد، حقوق برابر با یک سوم خط فقر معلمان و ...
نقاب دیگری نیز از چهره روحانی به کنار میرود زمانی که او راهکار رسیدن به «بهبود زندگی محرومان» را معرفی میکند. روحانی از شروع تبلیغات انتخاباتیاش! سیاههی بلند بالایی از «رشد و شکوفایی اقتصاد و پیشرفتها» در این زمینه ارائه کرده است، اما به ناگاه در ضمیر فراموشکار خود، واقعیتی را برملا میکند: «باید بتوانیم نفت بیشتری تولید کنیم و بفروشیم. امروز که پول نفت ما یک مقدار بیشتر شده، تصمیم گرفتیم این پول را به محرومان بودیم»، فروش نفت تنها و تنها منبع و مقصد واقعی نه تنها روحانی، بلکه خامنهای برای تداوم سلطه بر کشور است، اما این موضوع همیشه در پشت ادعاهای پرطمطراق، تئوریسینهای نظام، بخوانید کاندیداها، مخفی میماند.
روحانی یک بار دیگر به کلمه «همه» باز میگردد، «مردم عزیز باید همه برای ایران بیایید اگر همه پای صندوقهای رای بیایید آنگاه میتوان راه را ادامه داد»، روحانی میداند که دیگر کسی تماشاچی شعبده انتخابات نیست، لاجرم با عناوین مختلف به مردم التماس میکند.
روحانی برای «مردم» دلسوزی هم میکند و به آنها هشدار هم میدهد که «مردم عدهای میخواهند با دادن پول چند صباحی شما را بفریبند و سپس اجناس را گران کنند»، فریب همواره جزء قاموس روحانی و سران نظام بوده است. روحانی اکنون دارد سهم آن جناح دیگر از فریب را میگوید، و قطعا جناح دیگر هم سهم روحانی را به تمام و کمال خواهند پرداخت.
روحانی با مردم عهد نیز میبندد، عهد و پیمانی جدید و از نوع ولایت، «من با شما مردم عهد می بندم که دولت یازدهم به شما آزادی بیشتری داد»، روحانی دچار آشفتگی ذهن شده است و فریب را با دروغ مخلوط کرده و سعی میکند مخاطب را راضی کند که حرفش را باور کند که آزادیاش بیشتر شده است.
روحانی اصطلاحات دیگری نیز برای جایگزین کردن «همه» بلد است، «روز جمعه تنها به صندوقهای آرا نروید بلکه ۱۱+۱ به پای صندوقهای رای بروید»، تحریم انتخابات! ولایت فقیه از جانب مردم به نقطهای رسیده است که روحانی به تبعیت از خامنهای بارها و بارها و با عناوین مختلف،که مخاطب متوجه نیاز ولایت نشود، به شرکت در انتخابات! فراخوان میدهد.
روحانی در اصفهان از جمهور و رئیس جمهور صحبت به میان میآورد، «آیا ما میخواهیم فردی را به عنوان رئیس جمهور انتخاب کنیم یا به عنوان رئیس و قیم از طرف یک گروه خاص»، روحانی به خوبی میداند که رئیس جمهور! فقط یدکی است برای خدمتگزاری به ولایت فقیه که آشکارا «دولتها» را بی تاثیر میداند، روحانی میخواهد «رئیس و قیم» باشد برای عدهای که رقبایش با عناوین دیگری مانند ۴ درصد از آن نام میبرند.
گفته میشود کلمات جدید در هر زبان، زمانی که به آنها نیاز باشد ابداع میشوند، روحانی یک کلمه جدید که تاکنون در درون نظام برای مخاطب قرار دادن همدیگر استفاده نمیشده را بیان میکند، در این برهه نیاز است تا کلماتی جدیدی خلق شوند تا حکومت را بشود با کمک آنها سرپا نگاه داشت، هرچند در زیر لوای تاختن به همکاران خویش.
این بار کلمه «باند» ابداع میشود، روحانی در حالی که برای چندمین بار روی ضرورت شرکت «همه» در یک «تصمیم مهم» تاکید میکند، خطاب به مخاطبانش میگوید: «جوانان و مردم اصفهان و ایران! میخواهیم رئیس جمهور را به عنوان منتخب و نماینده کل ملت ایران انتخاب کنیم یا به عنوان نماینده یک باند در کشور»، روحانی از کلمه درستی استفاده کرده است، ۳ مناظره! گذشته و رو شدن فسادهای بی شمار در آن، که یکی از آنها به تنهایی میتواند یک دولت را، در یک کشور مبتنی بر دمکراسی به سقوط یا استعفاء بکشاند، نشان داد که حکومتگران تنها و تنها در قالب یک باند میتوانند بدون کوچکترین تنشی ۳۹ سال حکومت خویش را بدون مزاحم ادامه دهند، بی آنکه یک بار یکی از آنها پای میز محاکمه بیاید.
اما این پایان خوش ماجرا برای هیچ دیکتاتوری نبوده و برای ولی فقیه و باندش هم نخواهد بود، مردم قاضی محکمهای خواهند بود که اعضای این باند را محاکمه خواهند کرد و آن روز دیر نیست، این سنت تکامل است.
روحانی بار دیگر این ترفند را با به کار بستن «مشارکت عمومی مردم ایران»، «حق بزرگ مردم» به جای «همه» اجرا میکند، روحانی در این نقطه از ترفند به مرحله بالاتری رفته و به «غیب گویی» مشغول میشود، روحانی صحبت از رونق در کشاورزی در لرستان میکند، اما به ناگاه همه نیروهای «فرا زمینی» را به کمک میگیرد تا آنها را هم جزء دستاوردهای خود قلمداد کند، «آیا کشاورزی بهتری را امروز نداریم؟ ما هم به برکت آسمان و هم لطف خدا و هم به برکت باران و هم ایثارگران کشاورزان و هم به خاطر برنامههایی که برای آبیاری مدرن اجرا شد، امروز وضعیتمان بهتر شده است؟» روحانی گویا میخواهد «برنامه آبیاری مدرن» خود را که در ادامه موضوعات دیگر میآورد، موضوعی ماوراء طبیعی جلوه دهد و با استفاده از آن رای جمع کند.
وضعیت روحانی پریشان است و باید از هر دری سخن بگوید تا خود را اثبات کند و اثبات خود یعنی اثبات کل نظام، حتی اگر در بعضی موارد نیاز به زدن لگدی به رقیب باشد، «میگویند چرا حقوق بازنشستگان و کارمندان را افزایش دادهاید؟» روحانی میخواهد با زدن به رقیب به مخاطب القاء کند که «حقوق بازنشستگان و کارمندان را افزایش داده» اما روزگار سیاه بازنشستگان و کارمندان، تجمعات و اعتراضات آنها نقاب از چهره روحانی برمیدارد، حقوق برابر با یک سوم خط فقر معلمان و ...
نقاب دیگری نیز از چهره روحانی به کنار میرود زمانی که او راهکار رسیدن به «بهبود زندگی محرومان» را معرفی میکند. روحانی از شروع تبلیغات انتخاباتیاش! سیاههی بلند بالایی از «رشد و شکوفایی اقتصاد و پیشرفتها» در این زمینه ارائه کرده است، اما به ناگاه در ضمیر فراموشکار خود، واقعیتی را برملا میکند: «باید بتوانیم نفت بیشتری تولید کنیم و بفروشیم. امروز که پول نفت ما یک مقدار بیشتر شده، تصمیم گرفتیم این پول را به محرومان بودیم»، فروش نفت تنها و تنها منبع و مقصد واقعی نه تنها روحانی، بلکه خامنهای برای تداوم سلطه بر کشور است، اما این موضوع همیشه در پشت ادعاهای پرطمطراق، تئوریسینهای نظام، بخوانید کاندیداها، مخفی میماند.
روحانی یک بار دیگر به کلمه «همه» باز میگردد، «مردم عزیز باید همه برای ایران بیایید اگر همه پای صندوقهای رای بیایید آنگاه میتوان راه را ادامه داد»، روحانی میداند که دیگر کسی تماشاچی شعبده انتخابات نیست، لاجرم با عناوین مختلف به مردم التماس میکند.
روحانی برای «مردم» دلسوزی هم میکند و به آنها هشدار هم میدهد که «مردم عدهای میخواهند با دادن پول چند صباحی شما را بفریبند و سپس اجناس را گران کنند»، فریب همواره جزء قاموس روحانی و سران نظام بوده است. روحانی اکنون دارد سهم آن جناح دیگر از فریب را میگوید، و قطعا جناح دیگر هم سهم روحانی را به تمام و کمال خواهند پرداخت.
روحانی با مردم عهد نیز میبندد، عهد و پیمانی جدید و از نوع ولایت، «من با شما مردم عهد می بندم که دولت یازدهم به شما آزادی بیشتری داد»، روحانی دچار آشفتگی ذهن شده است و فریب را با دروغ مخلوط کرده و سعی میکند مخاطب را راضی کند که حرفش را باور کند که آزادیاش بیشتر شده است.
روحانی اصطلاحات دیگری نیز برای جایگزین کردن «همه» بلد است، «روز جمعه تنها به صندوقهای آرا نروید بلکه ۱۱+۱ به پای صندوقهای رای بروید»، تحریم انتخابات! ولایت فقیه از جانب مردم به نقطهای رسیده است که روحانی به تبعیت از خامنهای بارها و بارها و با عناوین مختلف،که مخاطب متوجه نیاز ولایت نشود، به شرکت در انتخابات! فراخوان میدهد.
روحانی در اصفهان از جمهور و رئیس جمهور صحبت به میان میآورد، «آیا ما میخواهیم فردی را به عنوان رئیس جمهور انتخاب کنیم یا به عنوان رئیس و قیم از طرف یک گروه خاص»، روحانی به خوبی میداند که رئیس جمهور! فقط یدکی است برای خدمتگزاری به ولایت فقیه که آشکارا «دولتها» را بی تاثیر میداند، روحانی میخواهد «رئیس و قیم» باشد برای عدهای که رقبایش با عناوین دیگری مانند ۴ درصد از آن نام میبرند.
گفته میشود کلمات جدید در هر زبان، زمانی که به آنها نیاز باشد ابداع میشوند، روحانی یک کلمه جدید که تاکنون در درون نظام برای مخاطب قرار دادن همدیگر استفاده نمیشده را بیان میکند، در این برهه نیاز است تا کلماتی جدیدی خلق شوند تا حکومت را بشود با کمک آنها سرپا نگاه داشت، هرچند در زیر لوای تاختن به همکاران خویش.
این بار کلمه «باند» ابداع میشود، روحانی در حالی که برای چندمین بار روی ضرورت شرکت «همه» در یک «تصمیم مهم» تاکید میکند، خطاب به مخاطبانش میگوید: «جوانان و مردم اصفهان و ایران! میخواهیم رئیس جمهور را به عنوان منتخب و نماینده کل ملت ایران انتخاب کنیم یا به عنوان نماینده یک باند در کشور»، روحانی از کلمه درستی استفاده کرده است، ۳ مناظره! گذشته و رو شدن فسادهای بی شمار در آن، که یکی از آنها به تنهایی میتواند یک دولت را، در یک کشور مبتنی بر دمکراسی به سقوط یا استعفاء بکشاند، نشان داد که حکومتگران تنها و تنها در قالب یک باند میتوانند بدون کوچکترین تنشی ۳۹ سال حکومت خویش را بدون مزاحم ادامه دهند، بی آنکه یک بار یکی از آنها پای میز محاکمه بیاید.
اما این پایان خوش ماجرا برای هیچ دیکتاتوری نبوده و برای ولی فقیه و باندش هم نخواهد بود، مردم قاضی محکمهای خواهند بود که اعضای این باند را محاکمه خواهند کرد و آن روز دیر نیست، این سنت تکامل است.
مطالب مارا در وبلاک های انجمن نجات ایران وخط سرخ مقاومت همچنین در توئیتر @bahareazadyدنبال کیند متشکریم
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر