۱۳۹۴ مرداد ۱۵, پنجشنبه

جهان شد به «داد» ش پر از «آفرين»-محسن معصومي



برنامه گل‌ریزان همياري سيماي آزادي بستري پديد آورد که در آن جلوه‌های نويني از ارزش‌های خلق‌شده توسط مقاومت سرفراز مردم ايران در معرض عام قرار گرفت، ظهور و حضور قهرماناني از شوراي مركزي جديد سازمان مجاهدين خلق به‌عنوان ميهمانان اين برنامه، آتش‌فشانی از غرور و افتخار ملي ايجاد كرد. انسان‌هایی والا كه حامل جديدترين ارزش‌های به‌دست‌آمده در بستر يك مبارزه عادلانه و مشروع، عليه يك نظام وحشي و پس‌افتاده بودند. پدیده‌ای نو و بی‌سابقه كه خلق بديعي در حيات بشري است، انسان رها از غل و زنجير «جاه» و «مقام»، كاشفان پادزهر «قدیمی‌ترین آفت تاريخ انسان»، پادزهري كه در طول حيات بشريت در عين اينكه بالاترين آرمان و هدف بوده از قضا دست‌نیافتنی‌ترین و نایاب‌ترین هم لقب گرفته است،
«...كز ديو و دد ملولم و انسانم آرزوست...»
فقدان چنين ارزشي چه جان‌های بی‌شمار در تاريخ گرفته و موتور محرك و انگيزة چه جنگ‌ها، خونریزی‌ها و ستم‌هایی در طول زمان كه نبوده است. كيميايي كه همه پيامبران، مصلحان، فلاسفه و انديشمندان بشري در آرزوي كشف آن بسر برده و دست‌یابی به آن را همواره هدف «كمال مطلوب بشر» تعيين کرده‌اند. رسيدن به چنين نقطة كمال و پرورش نسلي رها در اين راستا، برخلاف آنچه پيشينيان و عارفان وارسته می‌پنداشتند البته امري نبود كه با تهذيب نفس و کناره‌گیری از خلق در دير و خانقاه به دست آيد، اين كشف فقط بر يك بستر مبارزه اجتماعي تمام‌عیار با اين نظام سركوبگر و ارتجاعي ميسر بود، بستر مبارزه ای‌که ايجاب می‌کرد در مقابله با رويكردهاي فاشيستي اعمال شدة حاكميت پليد ولایت‌فقیه كه يك نظام طایفی و سوار شده بر جهالت‌ها و رسوبات عقب ماندة فرهنگي است، هرروز ارزشي نو و بديع در اخلاق و در آرمان آفريده شود و بر بستر اين آفرينش جديد، شادابي و سرزندگي يك مبارزه عميق اجتماعي تأمين گردد. مبارزه ای‌که نه‌فقط سرنگوني سياسي ارتجاع را هدف قرار داده بلكه ریشه‌کنی اين جرثومه خباثت در عمیق‌ترین صور اجتماعي آن و درمان دردهاي بی‌درمان اجتماعي و فرهنگي هم هست. این‌گونه است كه در بطن سركوبي این‌چنین خونين و طولانی‌مدت و در رويارويي با دشمني این‌چنین حیله‌گر و بی‌رحم با قساوتي بی‌نظیر در دنياي معاصر، جنبش مجاهد خلق روزبه‌روز جوان‌تر و پوياتر شد، روزبه‌روز میدان‌های بيشتري را فتح كرد و نه‌تنها از پاي نيفتاد كه با شادابي و سرزندگي افزون‌تر، ازقضا خستگي و فرسودگي را به دشمن ضد بشري حاكم تحميل نمود. به دست آوردن عمیق‌ترین وجوه و ریشه‌های يك مبارزه آرماني در مسير يك مبارزه مادي سياسي و ترسيم ظریف‌ترین خلاقیت‌های بشري در صلب‌ترین زمینه‌ها، مبين حقانيت راه و تعلق آينده به چنين پیش‌آهنگانی در تكامل بشري است، كساني كه حرف نو، منش بديع و خلاق دارند و به همين سبب جذب‌کننده هستند و همين جذب‌کنندگی در جبهه ارتجاع و استعمار هراس ايجاد می‌کند، بی‌جهت نيست كه رژيم ضد بشري با تمام قوا از رسيدن پيام آن، به توده‌های خلق وحشت داشته و ممانعت می‌کند و بيشترين امكاناتش را براي جلوگيري از اين ارتباط به كار می‌گیرد، بی‌جهت نيست كه در يك فضاي دمكراتيك، آنجا كه ذره‌ای عدالت و قانون امكان بروز دارد، آن چنانکه در دو سال نخست پس از پيروزي انقلاب ضد سلطنتي همة مردم به چشم ديدند، برد با اين نيروست. جذابيتي آن‌چنان خیره‌کننده ظهور می‌یابد و به‌سرعت به ايده آلي براي جوانان و فرهیختگان تبديل می‌شود كه سرعت انتشار آن ارتجاع هار را با تمام امكانات حكومتي كه در اختيار دارد به وحشت می‌اندازد و جز با چماق‌داری و توحش قرون‌وسطایی‌اش قادر به مقابله نيست و نهایتاً هم عاجز از مصافي این‌گونه حقير، با اعدام روزانه در ابعاد صدها نفره به مقابله پرداخت.
حالا هم اين سمبل‌ها از گنجينة تاريخي ملت ايران، اين انسان‌های رها، مسئول و پاک‌باز كه ارزش‌های آلودة دنياي استثماري را به دور افکنده‌اند، با سخناني ساده اما آكنده از صميميت و باصفایی زلال و بی‌آلایش، آن‌چنان سخن گفتند كه تپيدن قلب‌ها را می‌شد شنيد و با تک‌تک كلمات، پرتوهايي از پاک‌بازی و ارزش‌های نوين انساني را تلألؤ بخشيدند. ارزش‌هایی كه پيشاپيش نويدي از ايران آزاد، سربلند و مستقل هستند. رایحه‌ای دل‌انگیز از جامعه‌ای برابر، عادلانه و انساني، آینده‌ای كه در آن از درد و رنج‌های كنوني چيزي جز خاطره باقي نخواهند ماند و ديگر سرنوشت مردم نه به دست جلادان و جیره‌خواران بيگانه، نه به دست کنسول فلان دولت استعمارگر و نه به دست عملة يك نظام وحشي، بنيادگرا و ضد بشر، كه به دست حاكميت جمهور مردم ايران تعيين می‌گردد. به‌جای فنا شدن استعدادها در بستر ناداري، زیاده‌طلبی، رقابت و حسادت‌های استثماري، بر بستري از همدلي و همياري انساني شكوفا خواهد گرديد. این‌گونه است كه نبرد در مسير «داد»خواهي و عدالت به شكوفه دادن ارزشهاي والاي انساني مي انجامد و شايستگي هزاران «آفرين» مي‌يابد، تاريخ بشريت در مسير تعالي اين‌سان ورق مي خورد، سعادت ملت ايران در اين نبرد تضمين بقا و جاودانگي پيدا می‌کند و بسا دردهاي لاعلاج اجتماعي در مسير سرنگوني اين نظام منحط و پس‌ازآن راه‌حل ابدي می‌یابد.
محسن معصومي
مرداد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر