۱۳۹۴ مرداد ۳, شنبه

پرويز خزايي: دریک کلام: بردوباخت برای کی؟

پرويز خزايي: دریک کلام: بردوباخت برای کی؟

 
یادداشت کوتاه هفته
ژوئیه 2015 شماره 2
هموطن عزیزم!
اگر قرار شد که از هر شکافی و موقعیتی برای ریختن به خیابان و رقصیدن و روسری از سر به شانه انداختن و قرکمر ارتجاع شکن و نابودکننده «اسلام عزیز«خمینی دادن- مانند نور و تاریکی و جن و بسم‌الله، استفاده کنی، نوش جانت! از هر شکافی استفاده کن. میدانم که ته دلت واصلا نه در تمامی دل و اشکم و سرو پایت، سرشار از تنفر و اشمئزاز از رژیم ایران سوز ولایت مطلقه و دو خلیفه منحوس و منفور آن هستی. می‌بینم که با استفاده از هر فرصتی، مخصوص در مسابقات و در بیرون استادیم های ورزشی، این کار را می‌کنی. می‌بینم که وقتی می‌بینی یک سری از بچه آخوند را آخوند روحانی برای جشن توافق اتمی به خیابان آورده است- تو هم می‌ریزی توی خیابان و شروع می‌کنی به رقصیدن و جاز و راک خواندن و روسری پس و پایین گردن کشیدن و حتی عرق خانگی نوشیدن و بوق و سوت زدن (بخوانید به هم زدن بساط نهی از منکر ملاهای مادون قرون‌وسطی). بدان که تو به‌ویژه در جریان مسابقات ورزشی، در حقیقت یک تظاهرات ضد رژیم و سیستم ارزشی بی‌ارزشش راه انداخته‌ای. خوب تو ازهر فرصتی استفاده کن! دیدم که شعارهای که اینجاوآنجا می‌دید میمانه به انقلاب و قیام سرنگونی!
یک روز در تهران، پلیس سه نفر، یک زن و دو مرد را به جرم کتک مفصل به یک آخوند زدن و او را لت و پار کردن، به کلانتری می‌برد. آخوند را هم با آمبولانس به بیمارستان. رئیس کلانتری رو به زن می‌گوید: چرا این آقا را می‌زدی؟. خانم پاسخ می‌دهد: سرکار به من شوهردار متلک گفت و گفت ضعیفه صیغه میشی؟ منهم زدمش. کلانتر رو به مرد اول. شما چرا می‌زدی؟ پاسخ دوم: سرکار من شوهر این خانم هستم و از احترام و ناموس خانواده‌ام دفاع کردم. و سرانجام به نفر سوم که لر همشهری من است: شما چرا می‌زدی و لت و پارش کردی: سرکار من دیدم دو نفر یک آخوند را می‌زدند، فکر کردم انقلاب شده و منهم پریدم وسط میدان و زدم!!
از این شوخی گذشته، می‌خواستم در چند جمله و اندک پراگرافی، بیلانی از نتایج عینی و کنکرت توافقنامه وین را، با یک چرتکه ساده خودمانی، برایت روی این سیاهه نامه بیاورم، که بدانی در کجا هستی. میدانی و میدانیم و خواهیم دانست که در این کشور دودسته موجود با خلقتی متفاوت، از پدر سوا و از مادر جدا! زندگی می‌کنند: یک‌طرف هشتاد میلیون نفر مردم مانند تو که از اقوام مختلف این سرزمین هستی ویکی از بنیادگذاران تمدن بشری با کتیبه حاوی اولین اعلامیه جهانی حقوق بشرت. با زردشت و کوروش و مانی و مزدکت، با فردوسی و رومی و حافظ و سعدی و عارف و نیما و فروغ و شاملو ات. با ابن‌سینا و جلال طوسی و دانشمندان بزرگ علمی و فلسفی است، با کاوه و سیاوش وآریو برزن و رستم فرخزاد وستارخان و کوچک خان و مصدق و دکتر فاطمی‌ات...و با بیش از یک صدوبیست هزار شهید جان‌باخته درراه رهایی سرزمینت. و در طرف دیگر دسته دوم باشندگان در ایرانت که عبارتند از چند هزار نفر آخوند و جاهل و دزد و جانی و ضد ایرانی به‌غایت اندر غایت ضد بشر، که در سرزمین اهورایی و باستانی ترا سی‌وچند سال است که خود جا خوش و ترا ناخوش کرده‌اند.
و اما این است سیاهه نامه دریک پاراگراف و کلام کوتاه و ساده و راحت المفهوم، اما نه راحت‌الحلقوم! چون به این زودی‌ها از حلقوم تاریخ این میهن زیبا و سخت مظلوم، پایین نخواهد رفت:
 قرارداد ان پی تی (منع گسترش سلاح‌های اتمی 1968) توسط تقریباً کلیه کشورهای جهان امضاشده است. غیر از هند و پاکستان و اسرائیل و سودان جنوبی، همه عضو آن هستند (کره شمالی هم بود اما در 2003 رسماً خارج شد). طبق این قرارداد همه کشورهای جهان می‌توانند از انرژی هسته‌ای و تکنولوژی آن برای مصارف غیرنظامی (غیر بمب اتمی)، مانند برق و برخی معالجات پزشکی، استفاده کنند. ایران که همان موقع آن را امضا کرده است در 2 فوریه 1970 یعنی تقریباً نیم‌قرن پیش، رسماً به آن پیوسته و به تصویب پارلمان هم رسانده است.
بسیاری کشورهای عضو که اکنون 191 تا هستند، از این تکنولوژی کاملاً استفاده می‌کنند و د ر زمینه غیرنظامی و انرژی پیشرفت‌های بسیاری کرده‌اند. اگرچه دوره این نوع تکنولوژی هسته‌ای، به دلیل خطرات و ضایعات آن- بخصوص بعد از فاجعه چرنوبیل روسیه- گذشته و امروز بسیاری کشورهای پیشرفته جهان تأسیسات آن را تعطیل و یا در دست تعطیل دارند (مانند آلمان). آنان با تعطیل کردن این تکنولوژی از مد افتاده خطرناک و اکنون عقب‌مانده کسب انرژی- سال‌هاست که به دنبال منابع پیشرفته ساخت انرژی و حرارت و سخت درگیر یک انقلاب در تکنولوژی کسب انرژی از ابروباد و مه و خورشید و فلک هستند. الآن جهان پیشرفته علم و دانش درگیر یک آزمایش حیرت‌انگیز دیگر (همانند تونل سرن در مرز فرانسه و سویس که قوانین آفرینش زمین و بیگ بنگ را کشف کرد)، است، که اگر موفق شود- از انرژی بیکران خورشید برای تأمین سوخت و حرارت کلیه کره زمین تا چندین هزار سال دیگر (اگر عمر زمین کفاف دهد) یعنی تا ابد استفاده خواهد شد. کم‌کم دارد دم‌ودستگاه نفت و بنزین و زغال و انرژی‌های فسیلی به‌ویژه غنی‌سازی اورانیوم و پلوتونیوم کاملاً و برای همیشه تعطیل می‌شود. اتومبیل‌های برقی الآن خیابان‌ها و جاده‌ها درمی‌نوردند. قرار است دیگر بجای بنزین در باک‌ها آب و هیدروژن ریخته شود...
حالا ریشش را سفت بگیرید و بگویید آخوند شیاد! بعد از 18 سال قایم کردن کارهایت و دوزوکلکت، که توسط مقاومت ایران سیزده سال پیش افشا شد- و این‌همه تحریم و فشار و بدبختی آفرینی برای ملت ایران- تازه دروغ نگی و همین قرارداد اتمی وین را اجرا کنی- رسیده‌ای به خانه اول و ادامه عضویت در پیمان قدیمی ان پی تی. تازه با نداشتن اجازه بیش از 67،3 درصد غنی کردن اورانیوم، تعطیلی هشتاد درصد چرخه‌های اتمی‌ات و قبول دستور از بین بردن و یا به خارج ایران فرستادن 98 در صد کل مواد و کیک‌های زردی که با غلظت بالاتر غنی‌سازی کرده‌ای. حالا تبریک هم به هم میگویید و بچه آخوند می‌فرستی توی خیابان برای جشن!! ملعون حرام‌لقمه (و بقول هندی‌ها حرام‌خور!) حالا باید جواب و پاداش این‌همه مصیبت آفریده در این دو دهه را پس بدی. تازه طبق همین قرارداد تا 10 سال زیر مهمیز شورای امنیت هستی و تحت کنترل روزمره متخصصین جهان درباره کارهای زیر جلی و زیر عبایی‌ات، آن‌هم برای 20 تا 25 سال دیگر!. تازه طبق ماده 11 و 12 همین قرارداد وین، هر وقت هم تخطی کردی تمام تحریم‌ها اتوماتیک برمی‌گردد و روز از نو روزی از نو...
اگر دماغ هیئت مذاکره‌کننده‌ات مثل بینی پینوکیو- به دلیل دروغ‌گویی- دراز و درازتر نشد این هم لابد بخشی از «حکمت و مصلحت» دیپلماسی آخوندیت بوده است. هی میگی که ما قصد بمب اتم سازی، طبق اصول اسلام نداشته و نداریم و خامنه‌ای- ملا عمر و ابوبکر بغدادی فارسی‌زبان، فتوا صادر کرده است. آخه اگر تنها میخواسته ای آش شله‌زرد درست کنی- و نه کیک زرد اتمی- که لازم نبود هیجده سال آزگار آن را پنهان کنی و آن مناسک را زیرجلی و زیر عبایی انجام بدی!. تازه بعد از شکست برنامه صدور ولایت مطلقه به عراق و منطقه و جهان توسط ارتش آزادی‌بخش ملی و زهر نوشی خمینی خلیفه اول، د رخاطراتهایتان بیرون زد که یکی از دلایل این شکست و عقب‌نشینی را نداشتن بمب اتمی دانستید و از همان موقع، با دستور زیر جلی خمینی، این کارزار منحوس را کلیک زدید.
باری طبق همین قرارداد حی و حاضر وین، حتی تحریم خریدهای سلاح‌های متعارف (غیر اتمی) ات و فعالیت‌های موشکی‌ات هم تا 5 و 8 سال برقرار است. حالا هی به هم تبریک بگید!
هموطن عزیزم!
بیایید توی خیابان و این شاخ شکستگی خلیفه دوم و زهر خورانی و عقب‌نشینی او را (همانند زهر آتش‌بس جنگ جنگ تا فتح قدس از طریق کربلای عراق و تا تشکیل اتحاد جماهیر اسلامی شروع‌شده از عراق توسط خمینی خلیفه اول) را به هم تبریک بگویید و تبریک به شورای ملی مقاومت و سازمان مجاهدینی، که با افشا تأسیسات منحوس بمب اتمی سازی رژیم، درست در سیزده سال پیش، دست و زیر عبا و این برنامه نحسی آور او را افشا کرد. ناله‌های خود خامنه‌ای و بسیاری سران طراز اول رژیم را در اعتراض به فعالیت‌های شورای ملی مقاومت و کشف سایت‌های اتمی توسط آن را که این روزها در رسانه‌های رژیم شنیده و دیدید. امسال هفتادمین سالگرد متلاشی و به ته دریا غرق کردن تأسیسات اتمی برادر تاریخی این دو خلیفه، یعنی ولی امر نازی‌های جهان-برادر آدولف هیتلر بود. تأسیساتی که بقول کرمانشاهی‌ها گشت آن در دره روکین د ر نروژ، توسط رزمندگان ارتش آزادی‌بخش این کشور هم متلاشی و هم با کشتی حامل بقایایش منفجر و درته دریا غرق گردید. جایتان خالی چه مراسم و جشن‌ها و فیلم‌ها و خاطره گویی هایی...!
آقای اوباما هم که بازنده است. چون خیال می‌کند که در این‌یک سال و اندی در آخرین رمق‌های پرزیدنسی، با یکصدوچهل و اندی برگ کاغذ امضا کردن با خامنه‌ای، تمام شر رژیم را از سر دنیا و منطقه کم کرده است. او که دچار بوش گزیدگی است- فکر می‌کند که قبل از ترک کاخ سفید، سه اکت تاریخی دیپلماتیک را در سیاهه نامه هشت سال ریاست جمهوری خود ثبت کند: گشایش و دوستی با کوبا واقای رائول برادر کاسترو (چرا میگویم برادر کاسترو چون ایشان چند سال پیش بالاترین مدال انقلاب کوبا را تقدیم ملا محمد الخاتمی الدو خردادی، کرد!). دوم گشایش با ژنرال‌های پینوشه و سرلشگر زاهدی نشان کشور میانمار (برمه سابق) و سوم هم امضای این موافقت‌نامه اتمی د روین با خامنه‌ای.
باری اگر در این کارزار برنده‌ای است تنها در وجه و منظر مالی آن است، آن‌هم نه برای ملت و کشور ورشکسته بی‌تقصیر ایران، وایضا نه برای صلح و آرامش منطقه وجهان، بل برای جیب گشاد خامنه‌ای و هم برای شرکت‌های صنعتی و تجاری جهان که مانند گوسفند در صف علوفه ایستاده‌اند. بلی قرار است یک‌قلم 150 میلیارد دلار دیگر به‌حساب شخصی نودوچهار میلیاردی سابق خامنه‌ای – که آقازاده مجتبی تنها حق امضا را در آن را دارد- ریخته شود (رجوع شود به افشاگری‌های چند مقام بانگی جهان که در نیویورک‌تایمز همان موقع درباره حساب‌های شخصی خامنه‌ای منتشر شد). از این پول، بدون شک و تردید و بر اساس اعترافات اینجاوآنجای خود رژیم- چندین و چند میلیارد آن می‌رود به‌حساب بشار اسد در سوریه و شیخ نصرالله در لبنان و عبدالرحمان حوثی در یمن و برادران دینی و عقیدتی دیگر در گوشه‌های تاریک دیگر دنیا تا حقوق و مواجب و خرج مسکن و پوشاک و اغذیه و اسلحه جات امت اسلام ولایت فقیهی- داعشی را در حد کمال و کامل تأمین کنند. بقیه صرف سپاه و بسیج و سربازان گمنام و خریدهای هنگفت سلاح به‌طور رسمی و قاچاقی از برادر پوتین و چین و ماچین. چرا! تا قبر...دروغ چرا! بی‌انصافی نشود، ممکن است در سبد اهدایی یارانه‌های احمدی‌نژاد نشان سه کیلو گوشت ودوکیسه آرد و پنج عدد موز هم اضافه گردد. معلمین و پرستاران و کارگران و هشتاد درصد مردم زیر فقر ایران عزیزمان بروند و به آن دنیا و ماکولات و میوه‌های بهشتی فکر کنند. اما تا فرارسیدن آن رحلت سفارش داده‌شده، و فعلاً تا انا لله وانا اليه راجعون، مدتی نظاره‌گر لب‌ولوچه پشمالود ممجواد ظریف، کریه الخنده ترین موجود به دنیا آمده، از پس از ظهور حضرت آدم، باشند!
پرویز خزایی پایان هفته دوم ژوئیه - 2015 اسکاندیناوی

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر