۱۳۹۷ مهر ۲۸, شنبه

مریم رجوی از نگاه من - فروغ گلستان



مریم رجوی از نگاه من - فروغ گلستان




سیاستمداران او را نقطه پیوند سیاست با شرافت می‌دانند.
او رهبر ایران آزاد است. کسی که در شرایط غیرممکن قیام می‌کند.(نماینده پارلمان اروپا)
روزی که مریم در ایران باشد روز مهمی برای کل دنیا خواهد بود.(اینگرید بتانکور)
او را می‌شناسیم و می‌ستاییم زن بزرگ و انسان بزرگ در جسارتش، اصولش و عشق و عاطفه عظیمی که نسبت به مردمش دارد. (جولیانی)
او نقطه انگیزش دهها هزار هوادار این مقاومت است.(تونه کلام نماینده پارلمان اروپا)
مریم رجوی صدای نبرد در ایران است، صدای دموکراسی، آزادی و حقوق بشر(زاپاترو نخست‌وزیر پیشین اسپانیا)
مریم رجوی الگویی برای خاورمیانه و ورای خاورمیانه است.(برنارد کوشنر وزیرخارجه پیشین فرانسه)
وکلا و حقوق‌دانان، او را پیشتاز مبارزه برای عدالت و دفاع از آزادی می‌دانند
مردان رسم برابری را از او می‌آموزند.
و زنان او را پیشتاز و جلودار مبارزه علیه هژمونی طلبی استبداد مذهبی می‌دانند.(زهره الجبلاوی، از زنان مبارز سوری در ارتش آزاد سوریه)
اما مجاهدین، به‌سادگی او را خواهر مریم می‌نامند و می‌دانند در مقابل جمع و فرد، آن‌قدر فروتن است که عنوان رئیس جمهور برگزیده مقاومت در زیر نور تواضع و رهایی او رنگ می‌بازد.
و من امروز می‌خواهم به‌عنوان یک مجاهد درباره مریم رجوی بنویسم.
آنچه دیده‌ام، آنچه از او آموخته‌ام و آنچه که هر روز مرا به این یار، مشتاق‌تر و وصل‌تر می‌کند.
در این سالیان که عضو مجاهدین هستم، بسیار او را دیده‌ و شنیده‌ام.
در نشستهای درونی، در گردهماییهای مجاهدین، در جلسات شورای ملی مقاومت، در پروژه‌های بزرگ سیاسی، در دفاع از مجاهدان اشرف و ممکن کردن هجرت بزرگ و نجات تک‌تک مجاهدین و این تشکیلات رزمنده، در رسیدگی به بیماران و مجروحان(آن هنگام که در مقابل مجاهدی که دو پایش را از دست داده بود، تعظیم کرد).
در تماس با گروگانهای آزاد شده، در سوگ شهیدان، در ۱۷ژوئن، در دیدار با هر شخصیت و سیاستمدار. در جمع همسایه‌ها، در مواجهه با خانواده‌ و مادران شهیدان، (آن هنگام که بر دستهای عزیز- مادر رضاییهای شهید - بوسه زد).
در جشن و سرور مجاهدین و هواداران مقاومت و در صحبت و ارتباط با هر مجاهد خلق و در راهنمایی مجاهدین در انقلابشان برای تمام‌عیار مبارز ماندن.
شاید برای یک ناظر بیرونی، توصیفات مجاهدین از مریم و این میزان عشق و عاطفه عجیب بنماید. و شاید به‌دلیل همین فاصله‌ها در درک این موقعیت، کمتر از او و آنچه می‌کند گفته‌ایم که البته بسیار ناپیدا و بی‌ نام و نشان است.
مریم برای من فقط یک رهبر آرمانی و عقیدتی نیست. در عین‌حال صمیمی‌ترین خواهر و دوست و همراهی است که در زندگی‌ام داشته‌ام.
در اتاق کوچک‌ و ساده‌اش دائماً در کار و تلاش و خلق ایده‌های جدید است. زمان و مکان متوقفش نمی‌کند. سکون و توقف در کار نیست. دقایق جان دارند و تیک تیک ساعت برایش معنای تعهد به آزادی است. خودش می‌گوید مرز سرخ زمان، یعنی دقایق هم در مبارزه و نجات مردم از استبداد مهم است. به همین دلیل همواره از دشمن پیشی می‌گیرد.
با این‌که فرسنگها جلوتر از همه راه می‌پیماید. اما طوری با تو همراه می‌شود و درک‌ات می‌کند، که با آرامش و یگانگی از خودت برایش می‌گویی و مشکلات و تضادهایت را با او در میان می‌گذاری. به سخنان و به بیان تو احترام می‌گذارد. تو را سرزنش نمی‌کند، قضاوت نمی‌کند، درک می‌کند و راه را به تو نشان می‌دهد. آنچه برایش ارزشمند است تک‌تک کلمات توست. به همین دلیل هر مجاهد در صحبت با وی اعتماد و اطمینان پیدا می‌کند. و با یقین گام بعدی را برمی‌دارد.
بیش از آنچه تصور کنی تو را و همه را می‌شنود. با تعامل و تحمل گوش می‌کند. هرگز نگاه نمی‌کند تو که هستی، برایش مهم است که چه می‌گویی و بی‌درنگ تو را می‌پذیرد. به تو، به‌نظر تو، بیش از حرف و نظر خودش اهمیت می‌دهد.
در حالیکه مهمترین و دقیق‌ترین ایده‌ها را دارد. هرگز در گفتگو، صحبت تو را قطع نمی‌کند. در مقابل گفته‌های تو نمی‌گوید، این را میدانم، یا خودم می‌فهمم و اشراف دارم، یا من این نکته را قبلاً گفته بودم، من این پیشنهاد را داده‌ام. این جملات برایش ممنوعه است. حرفهایت برایش جدید است. و بر شنیدن آن اصرار دارد.
با خوشرویی و دقت تو را می‌شنود. فقط گوش نمی‌کند. متعهد به انجام است. اجرا می‌کند و رضایت کامل طرف مقابل برایش مهم است.
در نشستها، هیچوقت ابتدا و پیش از جمع به بیان حرفها و ایده‌هایش هر چقدر هم ضروری نمی‌پردازد. حتی در انتهای صحبتها که نظرات و نکاتش را بیان می‌کند، موافقت و تأیید همه را مد نظر دارد. یا کمبودهای آن ایده را می‌خواهد و کمک برای آن تا تکمیل‌ترش کند.
عجله‌ای برای بیان نظراتش ندارد. وقت همیشه و ابتدا به دیگران تعلق دارد. در شنیدن آن‌چنان سعه صدری دارد که به حیرت میافتی.
راضی شدن و قانع شدن حتی در موفق‌ترین کارها و کارزارها با بهترین نتایج برایش مفهومی ندارد. بعد از کار و پروژه می‌پرسد که چه کمبودی بود؟ چه کم کاری‌ای داشتیم؟ و بعد تلاش است برای بهتر و بهتر پیش‌بردن کار.
از بهترین ایده‌هایش به نفع یکدست بودن و وحدت جمع می‌گذرد. از نظراتش تا آنجا که تصور کنید به نفع جمع و حتی فرد کوتاه میاید. و هر تضاد را به سمت وحدت حل می‌کند.
با این‌که می‌داند و اشراف دارد. اما به‌طرز عجیبی برای آموختن تلاش می‌کند. این راه برایش مقصدی ندارد.
در انقلاب ایدئولوژیک یعنی تغییر فرهنگ و مناسبات به سمت هر چه بیشتر انسانی شدن و مبارز ماندن به طرز خستگی‌ناپذیری تلاش می‌کند. یک بار که پرسیدم این امیدواری و خستگی‌ناپذیری چطور امکان دارد؟ لبخند زد و گفت: یک مبارزه فرهنگی و تغییر انسانها کاریست سخت و طولانی. یک شبه نیست. اما وقتی محقق شود همان کار بزرگ است. انسانی که مغلوب هیچ چیز نمی‌شود.
با همین اعتقاد است که هرجا توقفی می‌بیند، به جای این‌که مشکل را در افراد ببیند، به تغییر روشها و شیوه‌های کار و انقلاب مبادرت می‌کند. همواره حرف نو دارد.
نفی، حذف، قضاوت کردن افراد در فرهنگش جایی ندارد. و به‌شدت با آن مخالف است. در مرام او هر چه هست اثبات است و قوتهای افراد و مسئولیت است و مسئول بودن.
زن و مرد، مجاهد و غیرمجاهد، هوادار یا غیرهوادار، شخصیتهای ایرانی یا خارجی همه و همه برای او انسانهایی هستند قابل احترام و تقدیر. چون همیشه آنچه می‌بیند گوهر درخشان وجود انسان است.
ساده و بی‌آلایش است با انعکاس زلالترین و ناب‌ترین ارزشهای انسانی.
هرگز تفاوت را در انسانها نمی‌بیند، در میزان پرداخت خودش می‌بیند. همواره به این فکر می‌کند چه قیمتی باید بپردازد که آن فرد یا افراد را از خودشان بیرون بکشد و موانع را از پیش پایشان بردارد.
من هر بار در دیدن و شنیدن او و رسم انسانی او،‌ این فداکاری، رهایی و نجابت را تحسین می‌کنم.
و او هر بار تکرار می‌کند که هیچ انسان ویژه و بی‌همتایی وجود ندارد. این مسیری است که همه می‌توانند. و شما می‌توانید در آن پا بگذارید. چون توان هر فرد در فداکاری برای دیگران و رها شدن از خود، بی‌نهایت است.
با اعتقاد به یگانگی و همه را خواهر و برادر خود دیدن، نه بالا و پایین، نه جدید و قدیم، نه باسابقه و بی‌سابقه نه پیر و جوان و نه باسواد و بی‌سواد و با کنار زدن هر امتیاز رایج طبقاتی،‌ هر حائل و دیواری را فرو می‌ریزد. زیرا هر انسان به اندازه جمع انسانها برایش ارزشمند و بی‌جایگزین است.
من در برخورد با مریم همواره همان جریان موسی و شبان را می‌بینم. هیچ ترتیب و آدابی نمی‌جویی. یعنی او به تو این را القا نمی‌کند. هیچ تعارف و تعریفی را نمی‌پذیرد.
از انجام هر کاری قدردانی می‌کند. از این‌که تو را منتظر بگذارد،و وقت تو احیانا هدر برود، عذرخواهی می‌کند.
از این‌که ممکن است هر فرد با مشکل جسمی و فیزیکی به انجام مسئولیتش بپردازد، معذب است. در انبوه مسئولیتها و کار و اشتغالات خودش، هیچ کار و مسئولیتی را وظیفه فرد نمی‌داند. وظایف فرد را به حساب ایثار او می‌گذارد.
از این‌که احیانا بداند از فرصتی استفاده می‌کند که تو برای خودت در نظر گرفته‌ای، ناراحت می‌شود. اینهمه در حالیست که همه وقت و کار و زمان و وجودمان برای همین و در خدمت مبارزه است.
وقتی اینهمه تواضع و گذشت را می‌بینی، باورت نمی‌شود که او همان کسی است که با جنگاوری، سخت‌ترین نبردها را پیش برده و تعادل‌قوای عظیم سیاسی را درهم‌شکسته و نبرد با ارتجاع و استعمار در کارزارها علیه لیست تروریستی و نجات اشرف و اشرفیان به پیروزی رسانده است.
این کاملا دقیق است که مبنا همواره انتخاب فرد در هر زمان و هر روز است. اما شرط قوی مثل رهبری در این مبارزه، بسا و بسا تعیین‌کننده بوده و هست.
خواهر مریم گام به گام به ما آموخته که چطور زنجیرهای نمی‌توان و نمی‌شود را از ذهن و دست و پایمان باز کنیم. به ذهنها و ایده هایمان قدرت پرواز بدهیم.
او عبور فرد از موانع سخت ایدئولوژیک و مبارزاتی را با ساده‌ترین کلمات و بکارگیری بهترین شیوه‌ها ممکن می‌کند. رهایی یعنی خروج تدریجی از جبر شرایط. هر چه رهاتر، جبرشکن‌تر، جبرستیز‌تر. او به‌دنبال رهایی تک‌تک کسانی است که سودای آزادی دارند.
کمتر برده بودن، کمتر فرمان شرایط را کورکورانه بردن. این رهایی برای انسان، مفهوم انقلاب مریم است.
می‌گوید بغرنج‌ترین مسائل با فداکاری قابل حل است. به این اعتقاد دارد که برای فداکاری توان همه بی‌نهایت است. و همین فداکاری و پرداخت قیمت است که محدودیتها را درهم می‌شکند.
حرفهایش ساده و قابل فهم است. تکرار می‌کند که همه را و خواهر و برادر مجاهدت را دوست داشته باش. به همه احترام بگذار. از وقت خودت و کار خودت به نفع دیگران بگذر. به خواهر یا برادر بیمار و مجروح‌ات بیش از همه کمک کن و برای این کمک پیشقدم باش و بی‌چشمداشت بپرداز. این مهمترین کار تو و ارزشمند‌ترین است.
و با این کار کرد و آموزشها، یک رابطه فوق انسانی و سالم و دموکراتیک را در کل مناسبات جاری کرده و می‌کند. این همان راز شیفتگی مجاهدین به اوست. و این‌که هر مجاهد روزانه تلاش می‌کند یک قدم به هم‌چون مریم شدن نزدیک شود.
من در نگاه به مجاهدین و رزم آورانی که دست‌پرورده اوست. ادامه داری و ماندگاری جنبش را می‌بینم و مهمتر از این، تضمین آینده‌ای شکوفا به دور از ظلم و اختناق و استثمار برای مردم ایران.
در این سالیان با دیدن او و حضور او در لحظه لحظه‌ این مبارزه سخت اما باشکوه یقین دارم که او امید میهنی است که آسمانش را ابرهای تیره پوشانده است. او یک پایان پیروزمند است بر تکرار و تداوم ظلمها و رنجها.
مطمئنم او با جسارت فوق‌العاده این خلق و میهن را به سمت دگرگونی بزرگ رهنمون می‌شود.
مطمئنم او فضای تازه و احیا کننده‌ای در روابط انسانها ایجاد خواهد کرد.
او معماری برای ساختن انسان و میهن است. زیباترین را خواهد ساخت، زیرا که خدمتگزار خلق است. و همین را به همگان می‌آموزد.
او به رویای خوشبختی کودکان ایران جامه واقعیت خواهد پوشاند. و زنان را به سمت مسئولیت‌پذیری و ایفای نقش حقیقی‌شان و مردان را به سمت یک مناسبات سالم انسانی و برابر سوق خواهد داد.
آرزوی او، آزادی مردم و زنان و جوانان این میهن است. و برای این بی‌وقفه مبارزه می‌کند.
در همه حال مخاطبش نسل جدید ایران‌زمین است. به آنها که حالا در کانونهای شورشی می‌رزمند و با پیامهای برادر مسعود به سمت شورش نهایی و سرنگونی و پیروزی محتوم قدم برمیدارند.
مریم در صحبت با این دختران و پسران با کلماتی جوشان و سرشار کننده و پر از یقین می‌گوید:‌ من به تک‌تک شما ایمان دارم. به باروهایتان و به جرات‌تان.
ایمان داشته باشید که هیچ رویایی، حقیقتی‌تر از رویای شما برای آزادی نیست.
هیچ چیز قویتر از یقین شما به پیروزی نیست.
و هیچ قدرتی، مانع تداوم و خروش دریای عزم شما برای آینده‌ای تابناک نیست.
نیروی شما، امید است. سلاح شما، قیام است. و تکیه‌گاه شما جمع‌تان و سازمان رهبری‌کننده است.
پس پیش بسوی یک جمهوری آزاد و دموکراتیک و بسیار نزدیک و دست یافتنی.


مطالب   مارا در وبلاک انجمن نجات ایران  ودر توئیتربنام @bahareazady   دنبال کنید

پیش بسوی قیام  سراسری ، ما بر اندازیم#   شهرهای ایران   اعتصاب # تظاهرات#

سرنگونی #   اتحادوهمبستگی     مرگ_بر_دیکتاتور   #IranRegimeChange

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر