افزایش طلاق، کودک همسری و تحقیر زنان در نظام ولایت فقیه
افزایش طلاق، کودکهمسری و تحقیر زنان، از اندیشه قرون وسطایی نظام آخوندی نشات میگیرد و تا این نظام با تمامی ارگانهای سرکوبگرش واژگون نشود این ناهنجاریها افزاییش مییابد.
امید کوهنورد
هشت ساعت مثل یک جنایت کار، سارق و یا هرزه با من برخورد و تحقیرم کردند
من، شاعر و روزنامهنگاری هستم که برای امرار معاش مسافرکشی میکنم و مسافر امروز، دختری به نام حنانه است. حنانه دانشجوی رشته هنر است اما گمان میکند دانشگاه وقتش را میگیرد و آن گونه که باید، در دانشکده هنر نمیتواند دانش و تجربه کسب کند.
حنانه میگوید:
نیمههاى شب با پُستى در صفحه دانشگاه آزاد تهران مركز مواجه شدم كه خبر از حمله وحشیانه مأموران گشت ارشاد به دانشجوها میداد. دانشجوها را می زدند و یك نفر را هم داشتند با ماشین زیر میگرفتند. یكى از دوستانم که خودش شاهد قضیه بوده، میگفت ٢٠ نفرى را گرفتند. گویا خانوادهها ساعتها از وضعیت بچهها بىخبر بودهاند.
همه دختران ساكن ایران حداقل یک بار گیر گشت ارشاد افتادهاند یا دستِکم، ترسش را دارند. برایتان یک خاطره میگویم:
وقتى ۱۲ساله بودم، با خالهام و بچه كوچكش در ماشین بودیم كه من برای خرید کارت شارژ موبایلم لحظهاى از ماشین پیاده شدم. همان لحظه «ون» گشت ارشاد را دیدم كه در حال عبور بود. مأمور مرد مرا كه دید، اشاره كرد كه بزنند كنار. از ماشین پیاده شد و سنم را پرسید. به من گفت به نظرت پوشش تو مناسب است؟ جوابى ندادم. بعد مأمور زن پیاده شد و گفت باید بریم «وُزرا». نفسم بند آمده بود و از ترس قلبم تندتند میزد. از پلیس میترسیدم و اصلا نمیدانستم باید گریه کنم یا جیغ بزنم. هرچه قدر خالهام التماس كرد و گفت كه بچه كوچكم در ماشین است، این دختر خواهر زادهام است، مادر و پدرش نگران میشوند، دست من امانت است و…، قبول نكردند و مرا بردند. از همان لحظه که من را سوار کردند، احساس کردم به بلوغ رسیدم؛ بلوغی زودرس. احساس کردم کودکی و تمام رویاهایش یک هو با من خداحافظی کرد. بغض داشتم. ترسیده بودم و تمام بدنم از خشم میلرزید اما نمی خواستم گریه كنم.
هشت ساعت مثل یک جنایت کار، سارق و یا هرزه با من برخورد و تحقیرم کردند. نه آرایشى داشتم و نه لباس نامناسبى. وقتى پدرم دنبالم آمد و در آغوشم گرفت، بغضم ناخواسته سر باز كرد.
از آن موقع به بعد، از خانه كه بیرون مىآیم، مثل مجرمها اطرافم را از ترس چك میكنم و اگر یکی از آن ونها را ببینم، تن و بدنم به رعشه می افتد.
واقعاً سخت است كه همیشه مثل یك مجرم در خیابانها راه بروى و از بیم این كه ممكن است هر لحظه به جرم عینكى كه بالاى سرت است یا پیدا بودن مچ دستت، كفشى كه بدون جوراب پوشیدهاى، مو یا لباس رنگى و الخ بازداشتت کنند.
تا آخرعمرم نسبت به پلیس احساس خوبی نخواهم داشت میدانم پلیس برای امنیت من در خیابان نیست. [ایران وایر۱۴ نوامبر۲۰۱۸]
من، شاعر و روزنامهنگاری هستم که برای امرار معاش مسافرکشی میکنم و مسافر امروز، دختری به نام حنانه است. حنانه دانشجوی رشته هنر است اما گمان میکند دانشگاه وقتش را میگیرد و آن گونه که باید، در دانشکده هنر نمیتواند دانش و تجربه کسب کند.
حنانه میگوید:
نیمههاى شب با پُستى در صفحه دانشگاه آزاد تهران مركز مواجه شدم كه خبر از حمله وحشیانه مأموران گشت ارشاد به دانشجوها میداد. دانشجوها را می زدند و یك نفر را هم داشتند با ماشین زیر میگرفتند. یكى از دوستانم که خودش شاهد قضیه بوده، میگفت ٢٠ نفرى را گرفتند. گویا خانوادهها ساعتها از وضعیت بچهها بىخبر بودهاند.
همه دختران ساكن ایران حداقل یک بار گیر گشت ارشاد افتادهاند یا دستِکم، ترسش را دارند. برایتان یک خاطره میگویم:
وقتى ۱۲ساله بودم، با خالهام و بچه كوچكش در ماشین بودیم كه من برای خرید کارت شارژ موبایلم لحظهاى از ماشین پیاده شدم. همان لحظه «ون» گشت ارشاد را دیدم كه در حال عبور بود. مأمور مرد مرا كه دید، اشاره كرد كه بزنند كنار. از ماشین پیاده شد و سنم را پرسید. به من گفت به نظرت پوشش تو مناسب است؟ جوابى ندادم. بعد مأمور زن پیاده شد و گفت باید بریم «وُزرا». نفسم بند آمده بود و از ترس قلبم تندتند میزد. از پلیس میترسیدم و اصلا نمیدانستم باید گریه کنم یا جیغ بزنم. هرچه قدر خالهام التماس كرد و گفت كه بچه كوچكم در ماشین است، این دختر خواهر زادهام است، مادر و پدرش نگران میشوند، دست من امانت است و…، قبول نكردند و مرا بردند. از همان لحظه که من را سوار کردند، احساس کردم به بلوغ رسیدم؛ بلوغی زودرس. احساس کردم کودکی و تمام رویاهایش یک هو با من خداحافظی کرد. بغض داشتم. ترسیده بودم و تمام بدنم از خشم میلرزید اما نمی خواستم گریه كنم.
هشت ساعت مثل یک جنایت کار، سارق و یا هرزه با من برخورد و تحقیرم کردند. نه آرایشى داشتم و نه لباس نامناسبى. وقتى پدرم دنبالم آمد و در آغوشم گرفت، بغضم ناخواسته سر باز كرد.
از آن موقع به بعد، از خانه كه بیرون مىآیم، مثل مجرمها اطرافم را از ترس چك میكنم و اگر یکی از آن ونها را ببینم، تن و بدنم به رعشه می افتد.
واقعاً سخت است كه همیشه مثل یك مجرم در خیابانها راه بروى و از بیم این كه ممكن است هر لحظه به جرم عینكى كه بالاى سرت است یا پیدا بودن مچ دستت، كفشى كه بدون جوراب پوشیدهاى، مو یا لباس رنگى و الخ بازداشتت کنند.
تا آخرعمرم نسبت به پلیس احساس خوبی نخواهم داشت میدانم پلیس برای امنیت من در خیابان نیست. [ایران وایر۱۴ نوامبر۲۰۱۸]
قوانین کنونی به جای کاهش، سبب افزایش طلاق شده
حاجی اسماعیلی: «متأسفانه شاهد فاصله زیاد میان فرهنگ و هنجارهای مدنظر اسلام در زمینه طلاق با نظام انحلال خانواده در ایران هستیم، چرا که پس از ایجاد اختلاف و مراجعه افراد به دادگاه روندها به سمت ریشهیابی علت اختلاف و ایجاد مصالحه نیست.»
مسئله دیگر در این زمینه نبود وجدان کاری و دلسوزی در میان مشاوران دادگاههاست. این مشاورین وجدان، تعهد و دلسوزی لازم را ندارند و طلاق دیگران را «راه درآمد» قرار دادهاند در حالی که مشاوران علاوه بر تحصیلات و تخصص لازم، بایستی دلسوز بوده و وجدان کاری داشته باشد.
حاجی اسماعیلی: «متأسفانه شاهد فاصله زیاد میان فرهنگ و هنجارهای مدنظر اسلام در زمینه طلاق با نظام انحلال خانواده در ایران هستیم، چرا که پس از ایجاد اختلاف و مراجعه افراد به دادگاه روندها به سمت ریشهیابی علت اختلاف و ایجاد مصالحه نیست.»
مسئله دیگر در این زمینه نبود وجدان کاری و دلسوزی در میان مشاوران دادگاههاست. این مشاورین وجدان، تعهد و دلسوزی لازم را ندارند و طلاق دیگران را «راه درآمد» قرار دادهاند در حالی که مشاوران علاوه بر تحصیلات و تخصص لازم، بایستی دلسوز بوده و وجدان کاری داشته باشد.
آسیبهای طلاق
حاجی اسماعیلی: «برای نمونه حضانت فرزندان، بحث مالی و… در طلاق توافقی میگویند ما حضانت فرزندان را به جای مهریه و بدون هیچ پشتوانه مالی میگیریم لذا زن در شغل، درآمد و تربیت فرزندان دچار مشکل میشود. در بهترین حالتی که بخواهد ازدواج مجدد داشته باشد با فرزندان دچار مشکل میشود». [شبکه اجتهاد۲۳آبان۹۷]
حاجی اسماعیلی: «برای نمونه حضانت فرزندان، بحث مالی و… در طلاق توافقی میگویند ما حضانت فرزندان را به جای مهریه و بدون هیچ پشتوانه مالی میگیریم لذا زن در شغل، درآمد و تربیت فرزندان دچار مشکل میشود. در بهترین حالتی که بخواهد ازدواج مجدد داشته باشد با فرزندان دچار مشکل میشود». [شبکه اجتهاد۲۳آبان۹۷]
ازدواج زود هنگام نقض حقوق بشر است
شیرین احمد نیا گفت: «آمارها در حوزه کودک همسری نشان می دهد که رابطه مستقیمی بین توسعه نیافتگی و رواج این پدیده وجود دارد. از طرف دیگر این پدیده رابطه مسقیمی با باور و برداشت های سنتی در جوامع توسعه نیافته دارد.»
وی افزود: «در ایران ۱۷ درصد دختران زیر ۱۸ سال ازدواج می کنند و سه درصد دختران ایرانی هم زیر سن ۱۵ سالگی ازدواج کرده اند.»
این فعال حقوق زنان افزود: در ایران عواملی چون؛ متوسط پایین سواد که علی رغم افزایش تحصیلات تکمیلی اما همچنان جمع کثیری زیر دیپلم هستند، نگاه ابزاری به ازدواج توسط برخی خانواده ها برای بهبود وضعیت اقتصادی به طوری که تصور می شود ازدواج فرزند آنها با مردی پولدار موجب بهبود وضعیت اقتصادی می شود،
نگرانی از عدم ازدواج دختران در صورت تاخیر، چرا که در جوامع سنتی هدف غایی برای دختر ازدواج و سپس نقش مادری است، جلوگیری از تهدیداتی مخصوصا مسائل ناموسی و جنسی، منجر به رواج پدیده کودک همسری در ایران می شوند.
او افزود: «پدیده کودک همسری حق انتخاب را به عنوان یکی از حقوق اساسی هر فردی از او سلب می کند» [حق وحقوق ۲۴ آبان۹۷]
شیرین احمد نیا گفت: «آمارها در حوزه کودک همسری نشان می دهد که رابطه مستقیمی بین توسعه نیافتگی و رواج این پدیده وجود دارد. از طرف دیگر این پدیده رابطه مسقیمی با باور و برداشت های سنتی در جوامع توسعه نیافته دارد.»
وی افزود: «در ایران ۱۷ درصد دختران زیر ۱۸ سال ازدواج می کنند و سه درصد دختران ایرانی هم زیر سن ۱۵ سالگی ازدواج کرده اند.»
این فعال حقوق زنان افزود: در ایران عواملی چون؛ متوسط پایین سواد که علی رغم افزایش تحصیلات تکمیلی اما همچنان جمع کثیری زیر دیپلم هستند، نگاه ابزاری به ازدواج توسط برخی خانواده ها برای بهبود وضعیت اقتصادی به طوری که تصور می شود ازدواج فرزند آنها با مردی پولدار موجب بهبود وضعیت اقتصادی می شود،
نگرانی از عدم ازدواج دختران در صورت تاخیر، چرا که در جوامع سنتی هدف غایی برای دختر ازدواج و سپس نقش مادری است، جلوگیری از تهدیداتی مخصوصا مسائل ناموسی و جنسی، منجر به رواج پدیده کودک همسری در ایران می شوند.
او افزود: «پدیده کودک همسری حق انتخاب را به عنوان یکی از حقوق اساسی هر فردی از او سلب می کند» [حق وحقوق ۲۴ آبان۹۷]
از همین نویسنده:
خیابان آمدن کارگران و اقشار مختلف؛ بازتاب ناامیدی از حکومت ولایت فقیه
از زنان مطلقهای که در دهه دوم زندگیشان هستند تا بازداشت جمعیت شناس دوتابعیتی
درد و رنج تمام نشدنی کارگران در نظام ولایت فقیه؛ گزارشی از کارخانه روغن نباتی جهان
درد و رنج تمام نشدنی کارگران در نظام ولایت فقیه
حقوق زنان در نظام ولایت فقیه؛ ضدیت با زن «شاه بیت» همه چیز
خیابان آمدن کارگران و اقشار مختلف؛ بازتاب ناامیدی از حکومت ولایت فقیه
از زنان مطلقهای که در دهه دوم زندگیشان هستند تا بازداشت جمعیت شناس دوتابعیتی
درد و رنج تمام نشدنی کارگران در نظام ولایت فقیه؛ گزارشی از کارخانه روغن نباتی جهان
درد و رنج تمام نشدنی کارگران در نظام ولایت فقیه
حقوق زنان در نظام ولایت فقیه؛ ضدیت با زن «شاه بیت» همه چیز
مطالب مارا در وبلاک انجمن نجات ایران ودر توئیتربنام @bahareazady دنبال کنید
پیش بسوی قیام سراسری ، ما بر اندازیم# شهرهای ایران اعتصاب # تظاهرات#
سرنگونی # اتحادوهمبستگی مرگ_بر_دیکتاتور

هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر