چرا صورتمسئله همچنان پابرجاست؟
سیوهفت سال پیش دادستان کل وقت رژیمآخوندی موسوی اردبیلی اعلامکرد: «مسأله امروز ما مسئله [مجاهدین] است…» (۱) کمتر از یکماه بعد خمینی اززبان یک سرچماقدار خود بهنام فخرالدین حجازی روز ۲۷تیر۱۳۶۰ عربده میکشید که «سازمان مجاهدین متلاشی شدهاست… ما سه روز بزرگ داریم بنام ایامالله، ۲۲بهمن روز پیروزی بر استبداد، ۱۳آبان روز پیروزی بر استعمار، ۲مرداد هفته آینده روز پیروزی بر [مجاهدین] خواهد بود.» (۲) مهرماه همانسال دادستان کل انقلاب رژیم خمینی آخوند دژخیم موسوی تبریزی جستوخیز میکرد که ۹۰درصد تشکیلات مجاهدین را از بین برده است…، و حالا پساز چهاردهه، صورتمسئله نهتنها از بین نرفته است بلکه بهصورت تنها آلترناتیو سازمانیافته و متحد، با گستردهترین پشتوانه مردمی و بینالمللی قد برافراشتهاست.
چگونه یک تشکیلات متشکل از افراد داوطلب، زیر «شدیدترین سرکوب متصور درجهانمعاصر»، تحت «اکسیدکنندهترین شرایط منطقهای و بینالمللی» و مواجهه با «موجی غیرقابلتصوری از دروغپراکنی و شیطانسازی علیه آن» که برخوردار از حمایتهای بیدریغ سرویسهای استعماری برای فروپاشی یا به چهارمیخ کشاندن آن بودهاست، اینطور منحنی روبه صعود داشته است؟
پاسخ ارتجاع و استعمار که منافع خودرا در نادیدهگرفتن تبیین قوانین علمی اینموضوع میبینند، البته مثل همیشه، ربطدادن چنین تداومی به قدرتهای خارجی است! بدون اینکه نیاز ببینند حتی یکموردمشابه دیگر را هم مثال بیاورند که جنبشی آزادیخواه و رزمنده توانسته باشد سالیان طولانی با کمک حتی بزرگترین قدرتهای جهانی، بقای خودرا – و نه حتی رزمندگیاش را – تداوم دادهباشد و یا پاسخی منطقی درباره سرنوشت نکبتبار شاخصترین عوامل وابسته به بلوک شرق یا بلوک غرب در میهن خودمان بدهند که طی دهههای گذشته برخوردار از بیشترین حمایتهای مادی، سیاسی و تبلیغی سرویسهای جاسوسی اسپانسر خود بودهاند.
چنین تفسیرهایی تنها تلاش عوامفریبانهای برای فرار از جوابگویی درست به قانونمندی حرکتهای اجتماعی و دلایل علمی ماندگاری یا اضمحلال یک جریان سیاسی است، تلاشهایی که صدها بار در مواجهه با واقعیتهای عینی آزمایش تقلبیبودن، کهنگی و بیریشگی خود را پسدادهاند. هنوز درحافظه تاریخی مردمایران سخنان اعضای مجلس شاه در روزهای پایانی عمرش زنگ میزند که از عاقبت همین تحلیلهای فریبکارانه، فریادشان به هوا بود که: «… فریاد از پشت دیوارهای آهنین بیرون میاد. آنوقت فریادها تبدیل میشه بهعصیان؛ و ما دقیقاً مواجه شدیم! آنچه که آنوقت در تبریز گذشت، یک عصیان بود، یک عصیان بهحق بود؛ ولی بودید و دیدید که وزیر مشاور نخستوزیر وقت در امور پارلمانی آمد اینجا به مجلس ایران چه جواب داد. گفت ۱۵-۲۰نفر بیش نبودند که از آن سمت مرز آمدند. چه فایده؟ چه فایده که ما گوشها را پنبه بگذاریم، چشمها را ببندیم و گمان کنیم که عصیان را نمیبینیم؟…» (۳)
گوئیا اجتماع انسانی غیرقانونمند است و میتوان چرخهای آنرا باقدرت، باپول، باتبلیغات و بادروغ به هرسمت که خواست چرخاند! اگر چنین بوده و هست چگونه است که شوروی با هزاران موشک اتمی آماده به شلیک و سیطره بر نیمی از منابع جهان و گستردهترین پایگاه فکری در میان روشنفکران جهان نتوانست فرجةبقا برای خودش بخرد؟ چگونهاست که رژیم قدرقدرت محمدرضاشاهی با پولهنگفت نفت، سیطرة ساواک مخوفش و بزرگترین ارتش قدرتمند منطقهای، نتوانست بهاندازة عمر مجاهدین حتی پساز سیخرداد۶۰ بقای خودرا تضمینکند؟ و چگونهاست که رژیمآخوندی بادرآمدهای سرسامآورنفتی که فقط دردورة احمدینژاد ۸۰۰میلیارد دلار بود، دجالیت مذهبی بیمانند و وحشتآفرینی افسارگسیخهاش درداخل و خارجکشور، نتوانستهاست تضمینی برای بقایخودش ایجادکند و اینچنین آماج تهاجم مردمایران قرار گرفتهاست؟
سیوهفت سال پس از سی خرداد بهرغم طالعبینیهای ضدانقلابی که صدها بار آرزوی نابودی مجاهدین را داشتهاست، موقعیت اجتماعی سیاسی امروز آلترناتیو انقلابی تنها محصول مشی درست آن در راستای حرکت علمی و قانونمند جامعه یعنی تلاش برای قراردادن هموغم خود علیه رژیم جنایتکار حاکم و پرهیز از ورود به هرگونه تضاد فرعی دیگر، همراه با مناسباتی پاکیزه، دمکراتیک و بردبار همراه با پرداخت سنگینترین قیمت ممکن برای آن بوده است. ماندگاری و ارتقای مجاهدین باچنین قوانین سرسختی تضمین شدهاست. درغیراینصورت دنیای واقعی دربرابر خطمشیهای غیرواقعبینانه، هرگز خنثی، بیتأثیر و نادیدهگرفتنی نیست، بازتاب آن لاجرم برروی هرنیرو بازخواهد گشت و آنرا شقه و مضمحل خواهدساخت. قوانین خدشهناپذیر بدون هرگونه تعارف دیر یا زود گریبان هرمدعی را خواهد گرفت و نتیجه کار اورا مشخص خواهدکرد. اینچنین است که یک «جریان انقلابی» در بستری که سراپا در تضاد باارزشهای اوست، آزمایش اصالت و سربلندی میدهد، نهتنها مضمحل نمیشود بلکه پیشروی هم میکند و جبهههایی غیرقابلتصور را درنبرد نظامی و عرصه سیاسی با دشمن ضدبشر بازمیگشاید که مردمایران و دوستان آنرا خوشحال و متعجب و دشمنان آنرا خوار، خفیف و سرافکنده برجای میگذارد.
(۱) خبرگزاریدولتی رژیمآخوندی موسوم به پارس ۲۹خرداد۶۰
(۲) روزنامة کیهان آخوند محمد خاتمی ۲۷تیر۱۳۶۰
(۳) محسن پزشکپور در مجلس شاه شهریور۵۷
بیشتر بخوانید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر