سهیلا دشتی: زلزله بلای طبیعی و یا غفلت انسانی
بار دیگر زلزلهای گستره پهناوری از خاک میهن را ویران کرد.
زلزله یک روند طبیعی است که همیشه، به اندازه قدمت زمین وجود داشته است. با پیشرفت علم و تکنولوژی هنوز، نتوانستهاند که وقوع زلزله را قبل از اتفاق پیشبینی کنند؛ اما از آنجا که بعضی از نقاط زمین در کمربند زلزله قرار دارند، در این کشورها برنامهها و تدابیری برای رساندن کمترین صدمههای انسانی و اقتصادی انجام میگیرد. دانشمندان بر این عقیده هستند که این زلزله نیست که باعث مرگ انسانها میشود، بلکه خود انسان است که خانه هائی میسازد که توان مقابله با زلزله را ندارد.
اما فارغ از بحثهای زمینشناسی و علمی و علت و علل زلزله آنچه به ما یعنی مردم ایران برمیگردد، این است که در این روزهاست که انسانیتی که سعی بر از بین بردنش دارند نمایان میشود. قلبهای پر از احساس و درد یکی میشوند و کاری میکنند کارستان. دولت و کل نظام را در برابر همبستگی بینظیر خود، به واکنش وامیدارند. در ساعات اولی که خبر زلزله رسید با خودم گفتم که این بیش از توان من است، دردی است که باید در خود پنهان کنم و لحظات را از اینکه در بین مردم نیستم را با صبر سر کنم. چون اشک کافی نبود. خانههای ویران، مردم بیسرپناه، گرسنه که شرف و عزت انسانی خود را حفظ کردهاند و حتی در این شرایط بسیار جانکاه نمیخواهند خود را به تودهای ناآگاه برای رژیم نشان دهند.
نزدیک به یک هفته از وقوع زلزله میگذرد و این مردم بودند که بار دیگر حماسه آفریدند. مردمی که به هر لطائف و حیلی رژیم خواسته آنان را خیلی معرفی کند که همیشه به سازش میرقصند. از جمله این کمکهای مردمی باید به کمک سیمای آزادی به مبلغ یک میلیارد تومان که هموطنان داخل کشور هدیه کرده بودند اشاره کرد. فیلم ها و گزارشهای مردمی که از صحنههای کمک به زلزلهزدگان میرسد، باعث غرور و افتخار هر انسانی است که دلش برای همنوع خود میتپد. نوشته هائی از ایران برایم رسیده است که چند مورد آن بازگو میکنم.
“راستش حس کردم دورانی شده ملت برای دولت و حکومت بستههای فرهنگی و کلاسهای شهروند مداری و خدمات آموزش اجتماعی و میدان داری در حوادث غیرمترقبه میگذارد!
دورانی شده که مردم کم نمیآورند ولی دولت کم میآورد آنهم چه کم آوردنی ملت خودش میفهمد دوست و دشمن کیست. خودش میفهمد خوب و بد چیست. خودش میفهمد چه هنگام باید بدود چه هنگام بایستد. خودش میفهمد چه کسی اهل دروغ است و ریاکار و چه کسی راست میگوید؛ و این حیرتآور است. چون مردم با حسی از مدیریت درونی دوشادوش هم جلو میروند و نه تبعیض میشناسند، نه قومگرایی افراطی و نه تعصب دینی تحریکآمیز و تحقیرکننده را خوش دارند.
مردم هر که را دوست دارند با نگاه پر عطوفت مینگرند و برای کمک کردن به هم سر از پا نمیشناسند. مردم راه خودشان را میروند هرچند مدام می تردید میکنند و نگرانند که نکند حس درونی به آنها دروغ بگوید. نکند این همهی کاری که باید انجام دهند نباشند. مردم حتی گاهی دلشان برای دولت و حکومت میسوزد. میدوند و جلو میروند و برمیگردند، ببینند مسئولان و مدیران و حاکمانشان چقدر از آنها عقب ماندهاند. چقدر جاماندهاند؟ چقدر میانشان فاصله افتاده است؟”
اما فارغ از بحثهای زمینشناسی و علمی و علت و علل زلزله آنچه به ما یعنی مردم ایران برمیگردد، این است که در این روزهاست که انسانیتی که سعی بر از بین بردنش دارند نمایان میشود. قلبهای پر از احساس و درد یکی میشوند و کاری میکنند کارستان. دولت و کل نظام را در برابر همبستگی بینظیر خود، به واکنش وامیدارند. در ساعات اولی که خبر زلزله رسید با خودم گفتم که این بیش از توان من است، دردی است که باید در خود پنهان کنم و لحظات را از اینکه در بین مردم نیستم را با صبر سر کنم. چون اشک کافی نبود. خانههای ویران، مردم بیسرپناه، گرسنه که شرف و عزت انسانی خود را حفظ کردهاند و حتی در این شرایط بسیار جانکاه نمیخواهند خود را به تودهای ناآگاه برای رژیم نشان دهند.
نزدیک به یک هفته از وقوع زلزله میگذرد و این مردم بودند که بار دیگر حماسه آفریدند. مردمی که به هر لطائف و حیلی رژیم خواسته آنان را خیلی معرفی کند که همیشه به سازش میرقصند. از جمله این کمکهای مردمی باید به کمک سیمای آزادی به مبلغ یک میلیارد تومان که هموطنان داخل کشور هدیه کرده بودند اشاره کرد. فیلم ها و گزارشهای مردمی که از صحنههای کمک به زلزلهزدگان میرسد، باعث غرور و افتخار هر انسانی است که دلش برای همنوع خود میتپد. نوشته هائی از ایران برایم رسیده است که چند مورد آن بازگو میکنم.
“راستش حس کردم دورانی شده ملت برای دولت و حکومت بستههای فرهنگی و کلاسهای شهروند مداری و خدمات آموزش اجتماعی و میدان داری در حوادث غیرمترقبه میگذارد!
دورانی شده که مردم کم نمیآورند ولی دولت کم میآورد آنهم چه کم آوردنی ملت خودش میفهمد دوست و دشمن کیست. خودش میفهمد خوب و بد چیست. خودش میفهمد چه هنگام باید بدود چه هنگام بایستد. خودش میفهمد چه کسی اهل دروغ است و ریاکار و چه کسی راست میگوید؛ و این حیرتآور است. چون مردم با حسی از مدیریت درونی دوشادوش هم جلو میروند و نه تبعیض میشناسند، نه قومگرایی افراطی و نه تعصب دینی تحریکآمیز و تحقیرکننده را خوش دارند.
مردم هر که را دوست دارند با نگاه پر عطوفت مینگرند و برای کمک کردن به هم سر از پا نمیشناسند. مردم راه خودشان را میروند هرچند مدام می تردید میکنند و نگرانند که نکند حس درونی به آنها دروغ بگوید. نکند این همهی کاری که باید انجام دهند نباشند. مردم حتی گاهی دلشان برای دولت و حکومت میسوزد. میدوند و جلو میروند و برمیگردند، ببینند مسئولان و مدیران و حاکمانشان چقدر از آنها عقب ماندهاند. چقدر جاماندهاند؟ چقدر میانشان فاصله افتاده است؟”
اگر خانوادهای رو میشناسید که عزیز آسیب دیدهاش رو منتقل کردن تهران و خودشون اینجا کسی رو ندارن، قدمشون روی چشم منه. اطلاع بدید کدوم بیمارستانن ما خودمون میریم دنبالشون!
زنگ می زنم و می گویم: عزیزجان این وسایل را بده هلال احمر یا بفرست برای موسساتی که همین الان در کرمانشاه فعال اند و بگو برسانند به دست کسانی که دچار مشکل شدهاند
میگوید: نچ، به هیچکس هیچ نهادی، هیچ ارگانی، مطلقا اعتماد نداریم. می خواهیم خودمان برویم این چیزها را بگذاریم در دست زلزله زدهها
زنگ می زنم و می گویم: عزیزجان این وسایل را بده هلال احمر یا بفرست برای موسساتی که همین الان در کرمانشاه فعال اند و بگو برسانند به دست کسانی که دچار مشکل شدهاند
میگوید: نچ، به هیچکس هیچ نهادی، هیچ ارگانی، مطلقا اعتماد نداریم. می خواهیم خودمان برویم این چیزها را بگذاریم در دست زلزله زدهها
پرسش و پیگیری جدی وضعیت زندانها در سرپل ذهاب و بقیه شهرهای حادثه دیده چطور است؟ تخریب چقدر بوده؟ هنوز درب زندانها بسته است؟
اما از سوی دیگر مقامات رژیم بار دیگر چهره ضد انسانی خود را بیشتر به مردم نشان میدهند. راههای رسیدن به شهرها و روستای زلزله زده را سد میکنند و قبل از آنکه کمکی برسد نیروهای ضد شورش خود را وارد میدان کردهاند. خناس هائی خود را به مناطق زلزله میرسانند و از خودشان عکس میگیرند و در گفتگویهای مسخره و نمایشی تلفنی با چهرهای بیتفاوت و بعضا تمسخرآمیز ادعای کمک به مردم را دارند. روحانی رئیس جمهور نظام هم به آنجا میرود و حتی جرئت پیاده شدن از ماشین ضدگلولهاش را نیز ندارد و از کمکهای که نهادهای دولتی کردهاند، داد سخن میدهد. فریاد مردم متعرض او را خاموش می کند. عمق فاجعه آن چنان زیاد است که چند نفر که تاب تحمل دیدن این صحنهها را ندارند، جان خود را از دست میدهند. از تلخترین طنزی که دیده شد میتوان از امضای تفاهمنامه دولت با حوزههای علمیه برای کاهش بلایای طبیعی نام برد. باقری رئیس ستاد سازمان مدیریت بحران کشور در ضمن تأئید این خبر گفت: از حوزه علمیه برای به کارگیری نقش معنویت در کاهش بلایای طبیعی استفاده خواهیم کرد و در مرحله اول با حوزههای علمیه قم، مشهد، اصفهان و شیراز تفاهمنامه همکاری امضا کردیم. در هفته بلایای طبیعی ۶۵٠ نفر از مسئولان مدیریت بحران سخنران پیش از خطبههای نماز جمعه خواهند بود و در تهران نیز وزیر کشور در این خصوص سخنرانی خواهد کرد.
تفاوت رویکرد مردم با رویکرد مسئولان نظام سالهای نوری است. امید است که این زلزله آخرین باشد ولی خوب میدانیم که این خواست فراتر از آرزوئی محال نمیرود و زلزله هائی دیگری نیز به وقوع خواهند پیوست. تجربه زلزلههای گذشته از جمله زلزله بم و ورزقان نشان داد که حکومت نه تنها برنامهای برای بازسازی مناطق زلزله زده ندارد بلکه کمکهای نقدی و جنسی را نیز به مردم نمیرساند. شاید به جرئت بتوان گفت که هیچ زلزلهای به اندازه وجود نظام ولایتفقیه به مردم آسیب نمیرساند. نگذاریم درد دردمندان به فراموشی سپرده شود و برای سرنگونی این رژیم یکپارچه به پا خیزیم.
اما از سوی دیگر مقامات رژیم بار دیگر چهره ضد انسانی خود را بیشتر به مردم نشان میدهند. راههای رسیدن به شهرها و روستای زلزله زده را سد میکنند و قبل از آنکه کمکی برسد نیروهای ضد شورش خود را وارد میدان کردهاند. خناس هائی خود را به مناطق زلزله میرسانند و از خودشان عکس میگیرند و در گفتگویهای مسخره و نمایشی تلفنی با چهرهای بیتفاوت و بعضا تمسخرآمیز ادعای کمک به مردم را دارند. روحانی رئیس جمهور نظام هم به آنجا میرود و حتی جرئت پیاده شدن از ماشین ضدگلولهاش را نیز ندارد و از کمکهای که نهادهای دولتی کردهاند، داد سخن میدهد. فریاد مردم متعرض او را خاموش می کند. عمق فاجعه آن چنان زیاد است که چند نفر که تاب تحمل دیدن این صحنهها را ندارند، جان خود را از دست میدهند. از تلخترین طنزی که دیده شد میتوان از امضای تفاهمنامه دولت با حوزههای علمیه برای کاهش بلایای طبیعی نام برد. باقری رئیس ستاد سازمان مدیریت بحران کشور در ضمن تأئید این خبر گفت: از حوزه علمیه برای به کارگیری نقش معنویت در کاهش بلایای طبیعی استفاده خواهیم کرد و در مرحله اول با حوزههای علمیه قم، مشهد، اصفهان و شیراز تفاهمنامه همکاری امضا کردیم. در هفته بلایای طبیعی ۶۵٠ نفر از مسئولان مدیریت بحران سخنران پیش از خطبههای نماز جمعه خواهند بود و در تهران نیز وزیر کشور در این خصوص سخنرانی خواهد کرد.
تفاوت رویکرد مردم با رویکرد مسئولان نظام سالهای نوری است. امید است که این زلزله آخرین باشد ولی خوب میدانیم که این خواست فراتر از آرزوئی محال نمیرود و زلزله هائی دیگری نیز به وقوع خواهند پیوست. تجربه زلزلههای گذشته از جمله زلزله بم و ورزقان نشان داد که حکومت نه تنها برنامهای برای بازسازی مناطق زلزله زده ندارد بلکه کمکهای نقدی و جنسی را نیز به مردم نمیرساند. شاید به جرئت بتوان گفت که هیچ زلزلهای به اندازه وجود نظام ولایتفقیه به مردم آسیب نمیرساند. نگذاریم درد دردمندان به فراموشی سپرده شود و برای سرنگونی این رژیم یکپارچه به پا خیزیم.
در توئیتر با نام @ bahareazady مطالب مارا دنبال کنید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر