رژیم ولایت فقیه :پازل یک عقبنشینی خفتبار
لینک منبع :
از مطالب و اظهارات برخی سردمداران رژیم و رسانههای حکومتی جسته گریخته برمیآید که مذاکراتی مخفیانه و پشت پرده در جریان است؛ اینکه این مذاکرات با کیست؟ بر سر چیست؟ و در چه مرحلهیی است را میتوان با در کنار هم قرار دادن خبرها و مطالب پراکنده و کشف ارتباط آنها میتوان تا حدود زیادی دریافت:
حسن روحانی: «امروز شرایط منطقه از هر زمان دیگری حساستر شده است و ضرورت دارد در مقابل آن هوشیار باشیم... اینکه ایران مسیر ترانزیت برای منطقه باشد و از لحاظ سیاسی در منطقه مؤثر باشیم و پای میز مذاکره حاضر بوده و از حقوق ملت خود دفاع کنیم و رونق اقتصادی ایجاد نماییم، نشاندهنده قدرت ملی ما در حوزههای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی است».
عباس عراقچی معاون ظریف- 24 آبان: «در این اوضاع آشفتهای که وجود دارد، بحرانی که از طریق مذاکره حل و فصل و منجر بهبرجام شد، فعالیتهای صلحآمیز هستهیی ایران است و این تجربهای است که جامعه بینالملل نمیخواهد آن را از دست بدهد».
آخوند آملی لاریجانی: ما مصوبات متعدد در این جلسه داشتیم که انشاالله در طول هفتهها و ماههای آینده اجرایی میشه، خصوصاً که اتحادیه اروپا بناست هفته آینده به کشور ما بیایند و یک مذاکراتی دارند از جمله برخی مذاکرات حقوقبشری هم وجود داره».
تا همین جا این نتایج را میتوان گرفت:
مذاکرات مخفیانهیی در جریان است، این مذاکرات با اتحادیه اروپاست و موضوع مذاکرات، منطقه یا دخالتهای رژیم در منطقه و همچنین حقوقبشر است و مذاکرات نیز با الگوی برجام یعنی بر سر برجامهای 2و 3و... است.
علاوه بر اینها هفته گذشته گفته شد که جواد ظریف در سفر به ازبکستان و در حاشیه کنفرانسی که آنجا جریان داشته با موگرینی مذاکرت «مفصلی» داشته و اتحادیه اروپا هم گفته بود که مسافرت هیأت ما به تهران مشروط به این است که رژیم به مذاکره بر سر محدود کردن برنامه موشکی خود و محدود کردن حضورش در منطقه و مشخصاً سوریه است که بهخصوص پس از ملاقات و مذاکرات اخیر ترامپ و پوتین بهنظر میرسد که توافقات تعیینکنندهیی بهعمل آمده که رژیم خواه ناخواه باید خود را با آن تطبیق دهد.
جیغ و فریادهای روزهای اخیر دلواپسان و اینکه برنامه موشکی ما قابل مذاکره نیست، امنیت ملی ما قابل مذاکره نیست، شرافت ما قابل مذاکره نیست؛ اولاً فرض مذاکره را تأیید میکند، ثانیاً فروکش کردن نسبی این فریادها ـ اگر چه هنوز از این طرف و آن طرف نالههایی شنیده میشود[1] همزمان با ادامه سکوت خامنهای حاکی از آن است که مذاکرات به مرحله حساسی رسیده است.
بهخصوص که اکنون بحث مذاکره با آمریکا، آن هم درباره حقوقبشر، نه از جانب باند روحانی و شرکا، بلکه توسط رئیس قوه قضاییه خامنهای مطرح شده است؛ جالب است که خود آخوند آملی لاریجانی در همان سخنان، شیوه پنهان سازی و منحرف کردن دجالگرانه اذهان نیروهای رژیم از این عقبنشینی زبونانه را هم مشخص نموده است: «جمهوری اسلامی ایران باید حضور پررنگتری در رسانهها داشته باشد و کارهای ضدحقوقبشری غرب را بهرخ بکشد و در واقع باید غرب و نظام سلطه، محاکمه حقوقبشری شوند».
سؤال این است که در قضیه برجام طرف حساب اصلی آمریکاست و تحریمهایی که بهعنوان مادر تحریمها یا سیاهچالة تحریمها معروف شده، توسط کنگره آمریکا تصویب شده؛ در منطقه نیز این عربستان و متحدانش هستند که بهرژیم فشار میآورند، در این میان، مذاکره با اروپا چه معنی دارد و چه مسألهیی حل میکند؟
روشن است که اروپا در وهله اول بهدنبال منافع اقتصادی است، منافعی که اگر برجام لغو شود و تحریمها مثل قبل از برجام برقرار شود، بهخطر میافتد؛ بنابراین تلاش میکند تاآنجاکه امکان دارد، برجام را حفظ کند، منتها با در نظر گرفتن ملاحظات آمریکا که خواهان محدود کردن برنامه موشکی و توقف صدور تروریسم رژیم و دخالتهای منطقهایاش میباشد که از نظر آمریکا، برجام بدون اینها بیمعنی است و ترامپ در اعلام سیاست و استراتژی آمریکا در قبال ایران (21مهر 96) تصریح کرد: «اگر نتوانیم با کنگره و متحدان (اروپایی) خود بهتوافق برسیم، برجام لغو خواهد شد».
از سوی دیگر اروپا که از ترامپ برای «پول در آوردن از ایران» چراغ سبز دریافت کرده، میداند که برای رسیدن به این مقصود باید برای حفظ برجام تلاش کند، اما برجامی که رضایت آمریکا را با افزودن الحاقیههایی در محدود کردن توان موشکی و منطقهیی رژیم تأمین کند. بنابراین حرف اتحادیه اروپا بهرژیم این است که اگر میخواهی برجام بماند و تحریمها برنگردد و تو از خفگی اقتصادی و عواقب آن که موجودیت را زیر سؤال میبرد نجات پیدا کنی، باید از برنامه موشکی و دخالتهای منطقهیی دست برداری.
البته دلواپسان خیلی داد و هوار میکنند و بر سر و سینه میکوبند که اروپا عامل و واسطه آمریکاست و با آمریکا تقسیم نقش کرده است و... اما سکوت خامنهای در این میان با معناست و درست مانند برجام هستهیی در اینجا هم عملاً دست باند روحانی را در مذاکرات با اتحادیه اروپا باز گذاشته و بیتردید خودش هم شخصاً آن را دنبال میکند. تعریف و تمجید اخیرش از روحانی و کرنش متقابل روحانی در برابر او و تمجیدش از نیروهای مسلح و... هم نشان میداد که در این مقطع و بر سر این موضوع با هم اتفاقنظر دارند و خط واحدی را پیش میبرند.
اما آیا برای رژیم آخوندی راه نجات استراتژیک از طریق اروپا و عقبنشینی از مواضع تاکنون اش متصور نیست. خود خامنهای بهروشنی گفته است که نهایت عقبنشینی از مواضعی که برای رژیم استراتژیک محسوب میشود، چیست: «این تنزل پایانی ندارد همانگونه که اکنون بعد از موضوع هستهای، موضوع موشکی را پیش کشیدهاند، بعد از موشک، نوبت به حقوقبشر میرسد، بعد از حقوقبشر، موضوع شورای نگهبان، سپس موضوع ولایت فقیه و در نهایت قانون اساسی و حاکمیت اسلام مطرح خواهد شد، بنابراین تصور اینکه جمهوری اسلامی میتواند با آمریکاییها به مصالحه برسد، تصور نادرستی است.»[2]
بهخصوص که در شرایط انفجاری جامعه ، یک مقاومت سازمانیافته که از بند محاصره هم رهایی یافته با قدرتی روزافزون در صحنه حضور دارد و با هر گام عقبنشینی رژیم، جامعه را که تشنه تغییر و نجات است، چند گام در جهت پیشروی رهنمون میشود. رژیم همواره گفته است خطری که رژیم را تهدید میکند نه از طرف آمریکاست و نه از طرف عربستان، بلکه از داخل است کما اینکه خامنهای هم گفته است که اگر در سوریه نجنگیم باید در خیابانهای تهران بجنگیم. معلوم است که با کدام دشمن!
[1] آخوند حسینی همدانی در نمایش جمعه کرج (26آبان): «اخیراً در روزنامههایشان صحبت از ”ارتباط و مذاکره بر سر توان موشکی“ میکنند و با صراحت منافع کشور و امنیت ملی ایران را بهخطر میاندازد که متأسفانه مسئولان هیچ برخوردی با این اقدامات آشکار انجام نمیدهند... این حماقت نیست که کسی بگوید “بهتر است برویم بر سر توان موشکیمان مذاکره کنیم که خطر حمله عربستان بهایران رفع شود؟!».
در توئیتر با نام @ bahareazady مطالب مارا دنبال کنید
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر