مجتبی
قطبی
از
زمانی که آقا "فری" نام فامیل خود را به "روحانی" تغییر داد و
به عنوان" دبیر شورای عالی" ملاها در همه جنایتهای تروریستی رژیم فاشیسم
مذهبی حاکم بر ایران سهیم و شریک شد، مورد قبول همه باندهای رژیم قرار داشت، اما چندان
بر سر زبانها نبود.
اما
از زمانی که کارگاه کلیدسازی را به راه انداخت و با شیادی ویژهاش به تبلیغ و بازاریابی
محصول خود پرداخت و با شعار «دولت تدبیر و امید»، به معرکه گردانی در بازار مکاره انتخاباتی
رئیس جمهور حکومت کذا مشغول شد، بر سر زبانها افتاد و زبانزد خاص و عام شد.
اگر
چه وی توانست در بازارهای خارجی مشتریانی را کسب کند، اما در بازار داخلی نه تنها هیچپکس
برای تبلیغات تو خالی او تَره هم خرد نکرد و نتوانست نظر خودی ها، همجنسان، "دلواپسان"و
"دلخوشان" را به خود جلب کند، بلکه مردم نیز وی را مورد تمسخر قرار دادند
و با دستانداختن او و محصولش آبروی نداشته اش را بیش از پیش ریختند.
این
مهم را اکنون، پس از تحمیل قرداد "برجام" از سوی دول خارجه، هم ولی فقیه
نظام و هم رئیس جمهورش، علیرغم در بوق و کرنا کردن "جذابیت موفقیتهایی"
که هنوز بدست نیامدهاند و برپا کردن جشن و سرور ساختگی در وصف فواید آن، بهتر از هرکس
دیگر دریافته اند و به مضّرات و "بهای "سنگینی" را که بابت آن شکلک
بازیها پرداخته وخواهند پرداخت، اعتراف میکنند.
از
طرفی خامنهای به روحانی گوشزد
میکند که این آخر کار نیست و مواظب
"دشمن" باشد تا آنها را مجبور به نوشیدن جام زهرهای دیگر نکنند، و روحانی
نیز با سخنان شیادگونه خویش با استفاده از مضمون ضربالمثل" خود گوئی و خود خندی...
" علاوه بر تمجید و تحسین از خویش، آب سرد ناامیدی را هم بر روی امید خوشخیالها
به تغییر اوضاع اقتصادی میریزد و خیالشان را راحت میکند که: از برداشتن تحریم ها تا توسعه اقتصادی، راهی طولانی است،
و اعتراف میکند که خانه از پایبست ویران است... .
در
خارجه اما، داستان کمی فرق میکرد. معامله گران بازار سود و سرمایه برای دست یابی به
"معدن طلا" که چند صباحی به دلیل تحریمهای بینالمللی قفل و بند بران زده
شده بود و دستشان از استخراج طلا کوتاه، برآن شدند تا با خرید کلید وی قفلها را بگشایند
و به غارت اموال مردم ایران ادامه دهند.
به
همین دلیل سیاستگذاران بازار غارت و چپاول، بدون در نظر گرفتن منافع صاحبان واقعی
این معدن طلا، و با استفاده از کسادی بازار داخلی و ذلیلی غاصبان آن، رطب و یابس را
به هم بافتند تا این تازه "روحانی" شده را نماینده مردم ایران جا زده و با
تبلیغات کذائی، تولید وی را کلید حل مشکلات مردم ایران و بحران منطقه معرفی کنند.
سالهاست
که که همین کشورهای قدرتمند، اگر چه با عوامفریبی، بدنبال کلید حل بحران منطقه دق الباب
رژیم کردند و به دزدان سرگردنه از جیب ملت ایران باج دادند، اما تنها پاسخی که ار انها
دریافتند همانا افزایش تروریسم و ایجاد تزلزل و بی ثباتی در منطقه بود.
این
سیاستگذاران دول قدرتمند اگر چه توانستند از شرایط تزلزل رژیمی که در معرض تهدیدهای
داخلی و حرکتهای مردمی قرار گرفته است استفاده کنند و جام زهر اتمی را به حلقومش بریزند
اما در این مسیر راهگشائی و دست یازی به منافع کوتاه مدت و محدود خویش و با در سرپروراندن
سودای تحمیل قراددادهائی "دارسی" مآبانه نه تنها حقوق مردم ایران را نادیده
گرفتند و میگیرند، بلکه آنچه را در توان داشتند انجام دادند تا تشکل مقاومت انها را
نیز با انواع و اقسام توطئه ها به خیال خود نابود و یا حداقل از کار انداخته و بی تاثیر
کنند، اما غافل از آن بودند که این سیاست و اینگونه تبلیغات گمراه کننده تهدیدهائی
را که همین رژیم علیه منافع انها بویژه در منطقه آفریده است و خواهد آفرید، به مراتب
تقویت خواهد کرد.
در
همین رابطه در مماشات با فاشیسم مذهبی حاکم و چشم پوشی بر حمایت این حکومت دجالها از
دیکتاتورهای عراق و سوریه و پشتیبانی از گروهای تروریستی در اقصی نقاط کشورهای اسلامی
نه تنها ثبات خاورمیانه را در معرض خطری جدی قرار دادهاند بلکه آوارگی میلیونها نفر
را از خانه و کاشانه خویش موجب شدند.
حال
پس از توافق " برجام" همین قدرتها در ادامه سیاست مرواده و مماشات به دنبال
کلید روحانی برای گشایش قفل بحران منطقه و حل معضله تروریسم بنیادگرائی که سایه خود
را به غرب نیز افکنده است میگردند.
در
آخرین اظهارنظرها در این مورد فرانک والتر اشتاینمایر وزیر خارجه آلمان میگوید که:
ایران کلید ثبات در منطقه خاورمیانه است.
انچه
مسلم است، رژیمی که اصول پایهای و عناصر کلیدی الگوی حکومتش را بر ایجاد بحران در
منطقه، تروریسم خارجی و سرکوب داخلی بنا کرده است، نمیتواند کلیدی را تولید کند که
حلاّل مشکلات عدیده و حافظ منافع مردم از یک طرف و ضامن صلح منطقه ای و جهانی باشد.
کلید
اصلی حل مشکلات داخلی و بحران خاورمیانه نه بدست تروریستهای حاکم بر ایران، که خود
عامل اصلی بروز آنها هستند، میباشد بلکه بدست حکومتی است که به قوانین شناخته شده بینالمللی
و حقوق کامل انسانها احترام بگذارد و در مسیر همزیستی مسالمت امیز با کشورهای همسایه
تلاش کند، به عقاید و تفکر متفاوت انها احترام بگذارد و از صدور تروریسم دست بردارد.
مراوده
با فاشیسم دینی حاکم بر ایران و رییس جمهور آن از یک سو مانع تغییر در ایران و علیه
دموکراسی و حقوق بشر است و از سوی دیگر به ضرر صلح و آرامش در منطقه است و به افراطی
گری سوخت می رساند. سرمایه گذاری اقتصادی بر روی این رژیم رو به سقوط هم سرابی بیش
نیست. مریم رجوی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر