۱۳۹۴ دی ۲, چهارشنبه

نامه زنده یاد شاهرخ زمانی به دخترش


آري دختر عزيزم
در کشوري که مشتي انگل زالو صفت با بهره کشي ميليوني انسانها و دزدي و غارت علني هزاران ميلياردي ثروتهاي عمومي ،يکي از غني ترين کشور جهان، با رتبه دهم معدن جهان را به کشوري با هشتاد درصد مردم زير خط فقر يکي از بالاترين آمار گراني، بيکاري ميليوني، ميليونها کودک کار و خيابان، تورم ، فحشا و تن فروشي، بيکاري، بي مسکني، طلاق اعتياد و افسردگي تبديل کرده اند، در چنين شرايطي چگونه مي توانم بي تفاوت به سرنوشت هم زنجيرانم فقط به فکر تو و خودم باشم؟
چگونه مي توانم به سرنوشت صدها هزار کودکان کار و خيابان و دهها هزار دختران گرسنه و آواره خيابانها در کنار ثروتهاي هزار ميلياردي طفيلي هاي انگل با ماشينهاي چند ميلياردي شان بي تفاوت باشم؟
چگونه مي توانم به بي سوادي هر دو نسل آينده ۱۱ ميليوني فقرا در کنار بورسيه هاي چند صد ميلياردي دلواپسان حکومتي بي تفاوت باشم؟
آيا مي توان نشست و نگاه کرد که ششصد نفر مافياي زر و زور حکومتي يک چهارم کل نقدينگي کشور يعني يکصد و پنجاه هزار ميليارد وام بانکي را پس نمي دهند و يک ميليون و دويست هزار نفر جوان در صف انتظار وام ۵ ميليوني صف کشيده اند؟
چگونه مي توان از کنار دستگيري و شکنجه و اعدام هزاران نفر آزاديخواه و برابري طلب به خاطر دفاع از حقوق قانوني و مشروعشان گذشت؟
بله دخترعزيزم، انسان واقعي نمي تواند از کنار اين همه تبعيض و نابرابري و بي عدالتي بي تفاوت بگذرد.
تو ناراحت نباش، عزيزاني را در اينجا در نظر بگير که عروسي که سهل است اجازه رفتن به ختم همسر و پدر و مادر و فرزند خود را نيافتند تا اربابان ثروت و قدرت خوش خدمتي خود به سرمايه داري را به اثبات برسانند.
صد در صد بدان و آگاه باش که اين حکم تاريخ است، عاقبت ستمگران و ظالمين زباله دان تاريخ است، بشنو از پدرت که در چنين جامعه ي طبقاتي کشتارگاه عاطفي انسانها خداوند زر وزور و تزوير با تزريق سم فردگرايي بر محور منافع شخصي و مصرف گرايي ادمي را تا سطح حيوان تنزل مي دهد. فقط کساني مي توانند در اين لجن زار هويت انساني خود را حفظ کنند که برخلاف جريان آب شنا کرده و به قول انقلابيون فرانسه با شعار “يکي براي همه، همه براي يکي” و مطالعه آثار مترقي انقلابي بر ضد ستم و بهره کشي و افکار فردگرايانه حيواني مبارزه مستمر کرده و کمک و همياري و عشق به همنوع را در جريان مبارزه سرلوحه خود قرار داده فقط و فقط در اين چارچوب عشق اصيل و واقعي به همسر و فرزندان مي تواند معنا پيدا کند و استمرار يابد، چرا که در غير اين صورت آدمي بت واره و شيفته پول و قدرت و موقعيت اجتماعي بالا و در نتيجه شيفته موقعيت فردي خود و بيگانه از مدار و هويت انساني و طبقاتي خود چگونه مي توان- فداکاري و عشق همنوع خود از جمله همسر و فرزندانش را داشته باشد ؟
دخترم :
ضمن آرزوي خوشبختي اميدوارم با در پيش گرفتن يک زندگي انساني، ظلم ستيز همسر خوب و فداکار براي يکديگر و انسانهايي ايثارگر و مفيد به حال جامعه باشيد.
کسي که شما و همه ي انسانها را دوست دارد.
شاهرخ زماني
زندان رجايي شهر

دوشنبه ۲۴ شهريور ۱۳۹۳ ه‍.ش

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر