۱۳۹۴ خرداد ۱۴, پنجشنبه

به شوق ویلپنت رضا محمدی



ایران دمکراتیک و غیراتمی با هزاراشرف وارتش آزادی

بار دگر در آستانه برگزاری مراسم و گردهمایی سالیانه ۱۷ جون توسط مقاومت مردمی ایران در شهر ویلپنت حومه پاریس قرار داریم.

تاریخ مبارزات مردم و خلق های ستمدیده و رهایی طلب همواره شاهد سر فصل ها و روزهایی هستند که از آنها میتوان به عنوان نقطه عطفی نام برد که در تاریخچه مبارزات آنان ثبت شده و آنرا بخوبی پاس میدارند.

نمونه های تاریخی بسیاری را میتوان دراینمورد مثال زد که اینجا تنها و فقط به قصد برجسته کردن "مقاومت" در برابر یک دیکتاتوری خونریز ( صرف نظر از جایگاه طبقاتی) و ارج نهادن و گرامیداشت آن به یک مورد اشاره ای کوتاه کرد:

در جریان جنگ جهانی دوم و در دوران حکومت فاشیستی و نژاد پرستانه هیتلر در آلمان که بخش عظیمی از اروپا را بخاک و خون کشیده بود و در هنگامه ای که دورنمای پایان جنگ هنوز متصورنبود، ژنرال کلاوس شنک گراف فون
اشتفانبرگ به یاری تعدادی از نظامیان صاحب منصب به هدف پایان یافتن هرچه سریعتر جنگ، سو قصد نافرجامی را علیه هیتلر، شروع کننده جنگ جهانی دوم و آمر و مسول کشتار میلیونها انسان بی گناه، انجام دادند که در پی شکست آن و دستگیری تمامی مرتبطین با این عملیات، در روز ۲۰ جولای ۱۹۴۴ تعدادی از آنان از جمله ژنرال فون اشتفانبرگ توسط حکومت نازیسم اعدام شدند. در این روز که درآلمان روز"مقاومت" نام گرفته شده، همه ساله طی مراسم و بزرگداشت های گوناگونی توسط دولت و ارتش آلمان تجلیل بعمل میاید.

تاریخ مبارزات مردم ایران برای کسب آزادی و حاکمیت مردمی طی صد سال گذشته نیز از این قاعده مستثنی نبوده و شاهد بسیاری از این روزها و سر فصل ها بوده که هر کدام از آنان در زمان خود بعنوان نقطه عطفی بشمار رفته و میروند.
آنچه مربوط به مقاومت مردمی ایران میشود، دو سر فصل تاریخی ۳۰ خرداد در داخل ایران و ۱۷ جون در خارج از کشور از اهمیت بسیار بالایی برخوردار میباشند.
همگان به یاد داریم که چگونه راهپیمایی مسالمت آمیز سازمان مجاهدین خلق در روز ۳۰ خرداد ۱۳۶۰ توسط ایادی رژیم خمینی بخاک و خون کشیده شد.
امروز با گذشت بیش از ۳۰ سال از واقعه ۳۰ خرداد و اتمام حجت تاریخی مجاهدین با خمینی دجال برسر"آزادی و رعایت احترام به حقوق اساسی و حقه مردم" اهمیت این روز بعنوان یکی از مهمترین سر فصلهای تاریخ مبارزه مردم ایران برعلیه حکومت ارتجاعی و ضد بشری و ضد ایرانی آخوندی ثبت شده و همواره در حافظه تاریخی مردم مان خواهد ماند.

تاکید بر اهمیت اینروز را میتوان تنها در یک جمله بیان کرد:
اگر سازمان مجاهدین خلق ایران در آنروز با پرداخت بهای بسیار بالا به وظیفه تاریخی و انقلابی خود عمل نمیکرد و انتخابی غیراز آنچه که متصور بود، میکرد، سرنوشت امروزش در خوشبینانه ترین شکل آن همانند سرنوشت تمام کسان و گروه هایی بود که در آنروز"بی عملی" پیشه کردند و انتخاب خود را "حیات خفیف خائنانه" قرار دادند.

کسانی که حرکت آن روز را اشتباه تاریخی مجاهدین و رهبری آنرا مقصر اصلی در تسریع جنایات و بهانه دادن بیشتر به دست رژیم برای سرکوب، کشتار وحشیانه و قلع و قمع هر چه بیشتر تمامی گروههای سیاسی از جمله خود مجاهدین میدانند، بواقع یا فاقد هر گونه درک و فهم صحیح و ناکافی از شرایط سیاسی حاکم آنزمان بوده و هستند و یا اینکه چشم خود را عامدانه، غامضانه و بعضا برخی نیزغیر منصفانه بر روی حقایق موجود بسته اند و به ماهیت بغایت خونریز و ارتجاعی خمینی کم بها داده و یا سعی در انکار آن دارند و یا اینکه مانند اضداد این مقاومت و جیره خواران رژیم و حرامیان و بوزینگان سیاسی سهم سازمان مجاهدین در ضرب و شتم و دستگیری و کشتار میلیشیای جوان بزعم آنان "نا آگاه" را بدلیل سیاستهای فرصت طلبانه وغیر واقع بینانه مجاهدین که تنها هدفش "سهم خواهی و مشارکت در قدرت" بوده و یا کشتار زندانیان در بند و اسیر در مرداد سال ۶۷ پس از حمله "فروغ جاودان" به اندازه رژیم می دانند.

در یک کلام "سیاست سرکوب و حذف و نابودی مطلق تمامی مخالفین"و در راس آن سازمان مجاهدین خلق ( به گواه انبوهی از اسناد و مدارک افشا شده چه توسط سازمان مجاهدین خلق و چه دیگران) ازطریق ضرب و شتم هواداران در خیابانها، دستگیری های غیر قانونی و کشتار بیش از ۵۰ نفر از هواداران تنها در فاز سیاسی، هدف غایی رژیم ازهمان روز اول پیروزی انقلاب بوده و با شدت و حدت هر چه تمامتر در دستور کار خمینی ملعون قرار گرفته بود، فارغ از اینکه حرکت ۳۰ خرداد بوقوع میپیوست و یا اینکه نه.


سرفصل مهم دیگر در تاریخچه مقاومت مردمی ایران بطور یقین توطعه ۱۷ جون سال ۲۰۰۳ بود.

اگرخمینی جنایت ۳۰ خرداد را برای تحکیم پایه و تثبیت و یکپارچه کردن حکومت خود و از موضع قدرت مرتکب شد، در مقابل آن حمله و یورش به قلب مقاومت آنهم هزاران کیلومتر دوراز مرزهای ایران به درخواست و تبانی با رژیم جنایتکار آخوندی نشان بارزی بود از" استیصال و درماندگی و فلاکت رژیم" و دقیقا از موضع ضعف در برابر "اعتلا و شکوفایی"هرچه بیشتر مقاومتی که سالها آنرا نابود شده و از بین رفته شده تلقی میکردند.

حمله آمریکا به عراق، بمباران قرارگاه های ارتش آزادیبخش ملی ایران و خلع سلاح مجاهدین، رژیم آخوندی را بار دیگر به وسوسه انداخت که به زعم خود از فرصت بدست آمده، نهایت استفاده را بکند و کار مقاومت مردمی ایران را هم در عراق و هم در فرانسه یکسره کند ویا آنرا حد اقل تا حد ممکن تضعیف کند.
با این هدف و در یک زد و بند کثیف وحقیر اقتصادی- سیاسی با دولتمردان وقت فرانسه و از طریق آلت دست قرار دادن بخشی از دستگاه قضایی و همکاری نیروهای اطلاعاتی و امنیتی و به نیابت از رژیم، نیروهای پلیس و امنیتی به مقر رئیس جمهور برگزیده مقاومت خانم مریم رجوی و دیگر دفاتر و محل اسکان اعضای مقاومت، بیشرمانه و ناجوانمردانه حمله برده که بدستگیری ایشان و بیش از صد نفر دیگر انجامید.
آمرین و مجریان و شرکا ی این حمله وحشیانه، سر مست از پیروزی بدست آمده، که کار مقاومت را تمام شده می پنداشتند، خیلی زود دریافتند که به چه حماقت و اشتباه فاحشی دست زده اند و تمامی نقشه هایشان را نقش بر آب دیدند.
توطعه ای که هدفش نابودی این مقاومت مردمی بود با هشیاری وجنگ تمام عیار سیاسی نه تنها بر سرعاملین آنها خراب شد و افرادی را که مستقیما در این توطعه نقش کلیدی داشتند را مفتضح کرد، بلکه موجب "اعتلای بیش از بیش مقاومت و نقش گرانبهای خانم مریم رجوی" در پیشبرد این مقاومت به سر منزلش که همانا آزادی مردم ایران میباشد،شد.

در باره اهمیت پیروزی مقاومت و رسوایی دست اندرکاران این توطعه کثیف طی این سالها بسیار گفته و نوشته شده و اسناد ذیقیمتی در این ارتباط افشاء شده واین پرونده "از ابتدا خالی" پس از یک کارزار بزرگ حقوقی که چندین سال بطول انجامید نهایتا با حکم تاریخی دادگاه پاریس که طی آن مقاومت را از هرگونه اتهام تروریسم، پول شویی و دیگر اتهامات مبری دانست، بسته شد و به تاریخ پیوست.

اما امروز :

برگزاری مراسم سالانه در ویلپنت دیگر نه یک تجمع صرف و گرد آمدن هزاران تن در زیر یک سقف بلکه فراتر از آن
"
میعاد گاه" زنان ومردانی شده است که با حضور یکپارچه شان "عزم و جزم پولادین" خود را برای سرنگونی رژیم ملایان در ایران را درانظار جهانیان به نمایش میگذارند و رساتر ازهمیشه "سوگند وفاداری به آرمان خود" را فریاد میزنند.

ویلپنت"کانون وصل" آزادیخوهانی است ازهرقوم و ملیت که "دغدغه آزادی" دارند.

در"صحنه و رزمگاه " ویلپنت است که میتوان "تمام قد"در برابرعمله وغول ارتجاع ایستاد و مماشاتگران را با تاکید صد باره بر" نقشه و راه مسیر، حاضر حاضر و تا آخرایستاده ایم" به چالش کشید.

ویلپنت محل تجدید "عهد و پیمان" با شهدای راه آزادی از صدر مشروطه تا به امروز و سوگند وفاداری برانجام "تعهد خود" برای رساندن فریادهای درگلو خفته مردم ستمدیده و رنجدیده سرزمینمان ایران و میلیونها آواره که قربانی بختک شوم ارتجاع و بنیاد گرائی لجام گسیخته مذهبی درمنطقه شده اند، بگوش جهانیان است.

در ویلپنت طنین فریاد هراشرف نشانی به " نیابت" از شیر زنان و کوهمردان محصور در زندان لیبرتی به اوج می رسد و شمع تک تک وجودشان به شعله ای آتشین مبدل میشود تا کاخ ظلم و ستم دستار بندان را از بن خراب و از ریشه بسوزاند.

در آنجا" میتوان و باید" که سر را بالا گرفت و سینه فراخ کرد و در برابر رژیم، استمالت ومماشاتگران، واداده گان، حرامیان، مزدوران، نامردان واضداد این مقاومت تاریخساز "فخر" بفروشی و بوجود این مقاومت پایدار و مردمی "افتخار" کنی .

حضور در ویلپنت بمعنای "انتخاب" کردن است و اینکه "جایگاه و خط و خطوط " خود را یکبار دگر در مصاف و مبارزه با رژیم "تعین و ترسیم" کنی و اینکه در کدام سوی این مبارزه قرار گرفته ای.

در ویلپنت میتوان "تجدید قوا " کرد و در آنجا هر آنچه را که در باره "قدرت و توان" عنصر انقلابی زن و مرد مجاهد،"هنر مبارزه کردن"،"نا ممکن ها را ممکن کردن"،"نظم و انضباط تشکیلاتی" و در یک کلام تمام آن چیزی که در باره "رمز ماندگاری" این مقاومت شنیده ای را "به چشم" دید و به اینکه جز کوچکی از این خانواده مقاومت هستی، "مباهات" کنی و به اینهمه "استقامت و پایداری، صدق و فدا و از جان دل مایه گذاشتن" غبطه خوری و تمامی "گرد نا امیدی و خستگی مبارزه سخت و طولانی" را با دیدن خواهران و برادران مجاهد مصمم و با صلابت از تن و ذهن خود بشویی و جان تازه ای بگیری .

در ویلپنت است که از حضور چشمگیر یاران غیر ایرانی مقاومت و گرد هم آمدن شخصیتهای برجسته سیاسی از ۵ قاره دنیا و نمایندگان احزاب گوناگون با دیدگاه و مرام های گوناگون، فارغ از هر گونه اختلافات سیاسی زیر یک سقف، بمنظور ایجاد "اتحاد و همبستگی" و حمایت از تنها آلترناتیو مشروع رژیم ضد بشرآخوندی،"به وجد" میایی.

ویلپنت "محل صدور" شناسنامه بین الملی و کارت ویزیت برای تمامی مبارزان و کوشندگان "واقعی" راه آزادی است . در آنجاست که هر"آزادیخواهی" با هر دین، مسلک و مرامی و یا هرایدئولوژی و هر ایسمی"هویتی اصیل" و جای و جایگاهی در"شان و مقام" یک آزادیخواه می یابد ( برخلاف مدعیان حرافی که تنها هنرشان شعار دادن در وصف مبارزه با رژیم و ادعاهای پوچ و بی هزینه است) و این کارت هویت را "می توان و باید" که با افتخار که برسینه خود نصب کرد .

ویلپنت "صندوق پس انداز" این مقاومت است که موجودی آن در راه آزادی ایران و منطقه از شر دیو ارتجاع و بنیاد گرایی و تروریسم "هزینه" می شود و "سود" حاصله از آن پس از پیروزی به حساب صاحبان اصلی آن یعنی مردم ایران و تمام قربانیان این رژیم ضد انسانی، ریخته خواهد شد.

درهمایش ویلپنت مهمتر از هر چیزی جایی برای خائنین، حرامیان، واداده ها و نا مردان نیست.

و آخر اینکه "شوق دیدار" مریم"مهرتابان"، رئیس جمهور برگزیده مقاومت مردم ایران که حضورش همچون" نگینی درخشنده و بیمانند"خواهد بود، انگیزه و شوق آمدن به ویلپنت را صد چندان میکند وهیچ مانعی نمی تواند سد راه آمدن شود.

امروز که رژیم منحوس آخوندی در چنبره ای از مشکلات مرگبار اقتصادی داخلی به دلیل غارت و چپاول سرمایه های ملی وحیف و میل اموال عمومی که موجب فقر و تبعیض و نا رضایتی های معشیتی ناشی از آن به مرحله انفجاری رسیده، قرار گرفته و زمانی که کشتی سیاست ارتجاعی صدور بنیاد گرایی اسلامی به منطقه با به هدر دادن میلیاردها تومان از سرمایه مردم درعراق، سوریه، لبنان و یمن می رود که برای همیشه به گل بنشیند و در زمانی که بحران هسته ای با هزینه ای بسیار گران برای رژیم چه با خوردن زهراتمی و چه پرهیز از آن به نقطه تعین و تکلیف نهایی رسیده، حضور چشمگیر در گردهمایی ویلپنت بهترین و تاریخی ترین فرصت برای تحقق شعار"ایران دمکراتیک وغیراتمی با هزاراشرف و ارتش آزادی" می باشد. باشد که هر کدام از ما با ایمان به پیروزی به این وظیفه تاریخی خود عمل کنیم.

بی مناسبت نیست که این مطلب را با نقل قولی از ژنرال ارتش نازی فون اشتافنبرگ که با دیدن جنایات ضد بشری حکومت هیتلر دیگر حاضر به همکاری و شرکت بیشتر دراین جنایات نبود و به "ندای وجدان" خود پاسخ گفت، خطاب به تمام آن کسانی که ناظر و شاهد جنایات روزمره در رژیم آخوندی هستند وعامدانه چشم خود را بر روی این جنایات می بندند، به پایان برد.

"
الان زمانیست که باید کاری کرد. آنانی که حاضرند دست بکاری بزنند، باید بدانند که در تاریخ آلمان از آنان بعنوان خاین نام خواهند برد و اگر کاری نکنند به وجدان خود خیانت خواهند کرد. نمیتوانم در چشم زنان و فرزندان قربانیان جنگ نگاه کنم، چنانچه نتوانم هر آنچه در توان دارم برای جلوگیری از کشتار بیهوده ی انسانها انجام دهم".

به امید دیدار در ویلپنت

با احترام

رضا محمدی

3.06.2015


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر