اينجاست كه در ذهن من صداي تيربارانها و تيرخلاصها و قتل عامهاي سال 60 و نوحه ها و لجن پراكنيهاي بلندگوهاي اوين، با صداي بلندگوهاي« خانوادگي» وزارت اطلاعات در اطراف اشرف و صفير موشك باران ليبرتي فرقي با هم ندارند و همگي انها طي بيش از سه دهه به طور مستمر انهدام تشكيلات مجاهدين را دنبال كرده است.
بين اصرار بازجوها وجلادان خميني براي تغيير نام مجاهدين به منافقين و اينكه «انزجار نامه از مجاهدين بنويسيد تا زنده بمانيد» درسال 67، با حملات6و7مرداد88 و19فروردين90و21بهمن 91 و كشتار مجاهدين دراشرف وليبرتي، همراه با طرحهاي انحلال سازمان و رگبار لجن پراكنيها و كارزار شيطان سازي و كوبيدن مناسبات مجاهدين، چه فرقي هست؟
بين حرف سي سال پيش خميني دجال كه مي گفت اينها خودشان خودشان را شكنجه مي كنند و هيأت تحقيق در مورد شكنجه را رد ميكرد با گفتمان كنوني و زارت اطلاعات و بوقهايِ استعماريِ همنواي با آن و دروغهاي كوبلر و زنش بعد از حمله موشكي، كه مي خواهند مجاهدين و رهبريشان را مسئول و مقصر معرفي كنند و حتي ممنوعيت تردد ليبرتي را هم به گردن خودمان بياندازند، چه فرقي هست؟
از يك طرف مي گويند استراتژي مجاهدين شكست خورده و از تشكيلات ما چيزي باقي نمانده، ازطرف ديگر با تمام قوا براي كوبيدن و انهدام همين تشكيلات بسيج مي شوند. من يادم هست كه در مهرماه سال 60 كه هنوز دستگير نشده بودم رفسنجاني مي گفت 90درصد مجاهدين ضربه خورده اند و در فروغ جاويدان هم پايان كارمان را اعلام كردند و بعد از جنگ عراق هم برايمان مجلس ترحيم گرفتند كه نه پايگاهي در جامعه ايران دارند و نه از سلاحها و تشكيلاتشان چيزي باقيمانده است. اما از همان زمان شروع پايداري اشرفيها، استراتژي «حذف صورت مسأله تشكيلات مجاهدين» را با قيچي«ابزار ديپلوماسي رسمي يعني وزارت امور خارجه» و « ابزار ديپلوماسي امنيتي يعني وزارت اطلاعات » اعلام كردند. خبرگزاري رسمي رژيم ( ايرنا ) در روز 25آذر82 ازقول مقام امنيتي رژيم نوشت: «هدف محوري جمهوري اسلامي ايران مي بايست پاك كردن و حذف صورت مسأله اين تشكيلات تروريستي باشد. اثرات نا امني و منفي اين گروهك نه تنها امنيت داخلي ايران بلكه امنيت منطقه را به خطر مياندازد. استراتژي جمهوري اسلامي ايران جداسازي بدنه گروهك از مركزيت و پذيرش عمده قوايي (است) كه پياده نظام اين گروهك بودهاند و نيز بازگشت و تخفيف براي اعضاي اين گروهك از يك طرف پافشاري و تأكيد بر ضرورت محاكمه و مجازات عناصر اصلي و محوري اين سازمان از طريق فعاليتهاي رسمي و ديپلوماسي امنيتي از طرف ديگر، ميتواند بهترين رويكرد ايران در قبال منافقين باشد».
با همين ديپلوماسي امنيتي بود كه كودتاي 17ژوئن 2003 را با استخدام توابان بريده مزدور براي شيطان سازيهاي قبل از حمله، ترتيب دادند و چند سال بعد سردبير ژورنال دو ديمانش،كه درساختمان وزارت خارجه رژيم شاهد مذاكرات دوويلپن- خرازي بود، جزئيات آن مذاكرات را افشاكرد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر