درسهای «دموکراسی» مطلقه ولایت فقیه برای فرانسه؛ سرکوب و دیگر هیچ
درسهای «دموکراسی» مطلقه ولایت فقیه برای فرانسه -آنچنان که گردانندگان خلافت اسلامی! مدعی آن هستند- اگرچه در نگاه نخست یک عبارت کمدی به نظر میرسد اما هنگامی که در آن عمیقتر میشویم به یک تراژدی فاجعهبار پیمیبریم که دو عرصهاش را در سرکوبهای خیابانی و زجرکش کردن زندانیان میتوان مشاهده کرد.
مهدی راد
روحانی در شهریورماه در مجلس با وقاحت خاص آخوندی در حالیکه جمهوری توخالی حاکم بر ایران را دموکراسی میخواند گفت: امروز روز مبارکی برای دموکراسی است. اخیراً نیز به دنبال حوادث پاریس یکی یکی مقامات نظام به صحنه آمده و با لغز خوانی، فرانسه را به آموختن از جمهوری اسلامی در برخورد با تظاهرکنندگان دعوت میکردند و مدعی میشدند که فرانسه یک کشور غیردمکراتیک است و ایران تحت حاکمیت آنها پیشرفتهترین دمکراسی را در جهان دارد. اما شاید تنها یک نگاه به برخی اخبار درز یافته از داخل ایران که بعضاً نیز نقل قول از رسانههای حکومتی میباشد عطش هر پرسشگری را در این رابطه بخواباند:
معلمین بازنشسته که میشوند جزو محترمترین شغلهای یک کشور محسوب میشوند با این حال در تجمع بسیار مسالمت آمیز خود در اصفهان با گاز اشک آور و گاز فلفل، و ضرب وشتم و باتوم از طرف قوای مجری دموکراسی! ج.ا. پذیرایی میشوند.
فعالین تظاهرات مسالمتآمیز کارگران در اهواز با یورش شبانه همین مأمورین به خانههایشان دستگیر میشوند و هنوز نیمی از آنان آزاد نشدهاند. درخواستهایشان نیز با تهدید و ایجاد فضای رعب و وحشت سرکوب میشود و به حداقل آنها هم نمیرسند.
پیشتر از آن تظاهرات نیشکر هفت تپه هم با نیرنگ و دستگیری و تهدید به پایان میرسد و اسماعیل بخشی و سپیده قلیان و … در زندان زیر انواع شکنجههای روحی و جسمی قرار میگیرند و هنوز هم عدهای از آنان در زندان مانده و منتظر حکم هستند.
کشاورزان اصفهانی ماههاست با چهرههای تکیده و دستهای پینه بسته حقابه خود را فریاد میزنند اما تمام تلاش نظام بر آن است که مواظب باشد صدایشان به جایی نرسد.
و…
اما حکایت این دموکراسی در زندانها به اوج میرسد؛
سعید شیرزاد زندانی سیاسی که پنجمین سال از حبس خود را در زندان گوهردشت میگذراند و کلیه راست وی تا ۸ سانتی متر کوچکتر شده و کلیه چپ نیز دارای کیست است به مرکز درمانی اعزام نمیشود. او ۶ سال حبس داشت و از برکت همین دمکراسی به دلیل اعتراض به انتقال به بند فوق امنیتی زندان گوهردشت، ۶ ماه حبس تعزیری هم به آن اضافه شد.
نرگس محمدی با چند بیماری حاد از دریافت خدمات درمانی محروم میشود و فریادهای او به جایی نمیرسد.
و گزارشی از مشکلات بی پایان زندانیان محبوس در زندان زاهدان به نقل از خبرگزاری هرانا چهره کریه این دموکراسی آخوندی را کاملاً رسوا میکند:
یک منبع نزدیک به خانواده یکی از زندانیان محبوس در این زندان، در خصوص برخورد مسئولین بهداری زندان با زندانیان به گزارشگر هرانا گفت: «برخورد دکتر یوسفی، مسئول بهداری زندان و پزشک معاینه با زندانیان، نامناسب و توهین آمیز است. پزشک بیشتر از ده ثانیه برای معاینهی هر زندانی وقت نمیگذارد. او به بیمار اجازه نمیدهد در مورد بیماریاش صحبت کند و معمولاً داروهایی بیربط با بیماری تجویز میکند. برای مثال برای یک زندانی مبتلا به بیماری قلبی داروی معده تجویز کردهاند».
به گفته این منبع چند تن از زندانیان محبوس در زندان زاهدان به بیماریهای چشمی مبتلا هستند و به دلیل عدم رسیدگی پزشکی و جلوگیری از اعزام آنها به مراکز درمانی خارج از زندان و عمل جراحی به موقع، بخش زیادی از بینایی خود را از دست دادهاند. به عنوان مثال میتوان به زندانیانی همچون «الیاس قلندرزهی ۲۶ ساله متهم به اقدام علیه امنیت ملی، ابراهیم شاهوزهی متهم به قتل و محکوم به اعدام و مراد محمد دهبلوچ زندانی سیاسی متهم به اقدام علیه امنیت ملی» اشاره کرد.
وی همچنین ادامه داد: «دندانپزشک هر ۵ یا ۶ ماه به زندان سر میزند و از هر بند که حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ نفر در آن محبوس هستند تنها سه یا چهار نفر را معاینه میکند. بعد هم بدون معاینه کامل تنها اقدام به کشیدن دندانهای تعدادی از زندانیان میکند و به مشکلات دیگر بیماران هم توجهی نمیکند».
در حالی که کیفیت غذاهای زندان روز به روز بدتر میشود، بسیاری از زندانیان به اجبار از رستوران که قیمتهای آن در شش ماه گذشته به دو برابر رسیده غذا تهیه میکنند. همچنین مدیر فروشگاه زندان که فردی به نام یعقوبی است، برخوردی خشن و تند با زندانیان دارد و بسیاری از مواد اولیه مورد نیاز زندانیان را توزیع نمیکند. برای مثال میوه و سبزی هر ۶ ماه یک بار وارد میشود. همچنین خرید برخی از اقلام مانند پیاز و سبزی برای زندانیان ممنوع و تنها به برخی از زندانیان و افراد خاص فروخته میشود.
برادر یک زندانی دیگر نیز در خصوص تعداد زندانیان و وضعیت اتاقها به هرانا گفت: «بسیاری از زندانیان از جای خواب مناسب محروم هستند. مخصوصاً در بندهای ۷ و ۸ که از بندهای پرجمعیت زندان به شمار میروند. این دو بند حدوداً ۳۳ اتاق دارند، از هر اتاق ۵ یا ۶ نفر جای خواب مناسب نداشته و روی زمین، در راهروها و حتی نزدیک سرویسهای بهداشتی میخوابند».
از سوی دیگر با آمدن فصل سرما و نبود سیستم گرمایشی، مشکلات تازهای به مشکلات زندانیان اضافه شده و زندگی برای آنان طاقتفرسا شده است. گفته میشود مسئولین زندان لوازمی را که خود زندانیان با هزینه خود از خارج از زندان خریداری میکنند گرفته و در بخش اداری زندان استفاده میکنند. برای مثال اسپلیتی را که خانواده یک زندانی با هزینه شخصی برای نمازخانهی بند ۳ خریداری کرده و به جهت تحویل به زندانی به مسئولین تحویل داده بودند، نه در نمازخانه بلکه در بخش اداری زندان نصب کردهاند.
همچنین زندانیان مددکار در بنیاد تعاون زندان نیز با مشکلات بسیاری مواجه هستند. اگرچه وظیفه بنیاد تعاون زندان توسعه کیفیت کارگاهها و اشتغالزایی و آموزش حرفه به زندانیان است؛ اما این بنیاد خود به جایی برای به کار گرفتن زندانیان بدون پرداخت حقوق کافی به آنها و همچنین توهین، تنبیه و تهدید زندانیان به اخراج از کارگاهها و انتقال به قرنطینه تبدیل شده است.
مرتضی معینزاده مسئول اشتغالزایی در بنیاد تعاون زندان لباسهایی را که بدون هماهنگی او توسط زندانیان مددکار در کارگاهها دوخته شود به بهانه اینکه ممنوع هستند، مصادره کرده و به انبار منتقل میکند؛ بعد هم همین لباسها را با قیمت دو برابر به زندانیان میفروشد.
او لباسهایی که بدون هماهنگی او برای تعمیر به کارگاه آورده شوند را پاره میکند و زندانی را مجبور به پرداخت هزینههای لباس پاره شده میکند. از طرفی او زندانیان را وادار کرده است که در حضور بازرسان ادعا کنند بیشتر از ۹۰۰ هزار تومان به آنها حقوق پرداخت میشود، در حالی که بیشترین حقوقی که آنها دریافت میکنند ۳۰۰ تا ۵۰۰ هزار تومان است. معینزاده همچنین زندانیان را مجبور میکند که تا ساعت ۳ الی ۴ در کارگاهها کار کنند؛ در حالی که ساعات پس از ساعت اداری جز ساعات کار به حساب نمیآیند.
پیش از این در آذرماه امسال جمعی از زندانیان محبوس در زندان زاهدان، در خصوص مشکلات پزشکی و درمانی که زندانیان بند ۷ و ۸ این زندان با آن روبرو هستند، نامهای سرگشاده نوشته بودند. این زندانیان در بخشی از نامه خود میگویند: «بند ۷ و ۸ این زندان آماری نزدیک به سه هزار نفر دارد این در حالی است که ویزیت زندانیان هفتهای ۳ بار صورت میگیرد. با توجه به حداکثر تعداد پذیرش در هر ماه فقط ۱۴۰ نفر زندانی بیمار میتوانند به پزشک مراجعه کنند. این تعداد در مقابل نزدیک به سه هزار نفر زندانی که در این بندها نگهداری میشوند هیچ است. جالب اینجاست که بعضی وقتها تا دو هفته اصلاً پزشک در زندان وجود ندارد و نمیآید و وقتی بیاید برای هر بند فقط دو بسته قرص تجویز میکند و وقتی یک زندانی به او بگوید که این مقدار قرص کفاف بند را نمیدهد با بیعزتی تمام با همکاری رئیس بهداری، زندانی که به این موضوع اعتراض کرده را به سلول انفرادی منتقل میکنند».
انبوهی گزارشهایی از این دست در برابر وقاحت خارج از وصف ادعای دموکراسی آخوندی در کنار افزایش بی نظیر اعتراضات مردمی، حاکی از پایان حکایتی دارد که دیگر جهان را تاب تحملش نیست. این نظام عصر تاریکی باید از صحنه جهان محو شود.
از همین نویسنده:
مطالب مارا در وبلاک انجمن نجات ایران ودر توئیتربنام @bahareazady دنبال کنید
پیش بسوی قیام سراسری ، ما بر اندازیم# شهرهای ایران اعتصاب # تظاهرات#
سرنگونی # اتحادوهمبستگی
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر