انسداد ساختاری اقتصاد ایران؛ رفتار نظام ایران اقتصاد کشور را نابود میکند
انسداد ساختاری اقتصاد ایران؛ وضعیتیست که از طرف گروههایی از بدنه کارشناسی و مقامات سیاسی خلافت اسلامی! به رسمیت شناخته شده است. آنها کم و بیش بر این باورند که بیش از تحریمها آنچه انسداد ساختاری اقتصاد ایران را رقم زده، نظام حکمرانی است. به این ترتیب خلافت اسلامی! اعتراف میکند که پس از چهل سال اقتصاد کشور را بر لبهی پرتگاه قرار داده است.
در حالی به نیمه آبان و شروع تحریمهای نفتی و بانکی آمریکا علیه نظام ایران نزدیک میشویم، که این پرسش بیش از همیشه در بدنه کارشناسی و مقامات سیاسی آن مطرح میشود که وضعیت اقتصادی کشور ناشی از تحریمهاییست که بخش اصلی آن هنوز شروع نشده یا ریشه در علل داخلی دارد؟
ایلنا در ۹ آبان مصاحبهای با احسان سلطانی، پژوهشگر اقتصاد را منتشر میکند که طی آن تصویری از برخی از مصائب موجود در اقتصاد کشور به دست داده میشود.
احسان سلطانی در ابتدای این مصاحبه میگوید: «اقتصاد ایران روند رو به انسداد ساختاری را طی میکند.» اما تنها کمی جلوتر به بیان خود صراحت داده و تاکید میکند که «در حقیقت، ما دچار انسداد ساختاری شدهایم.»
ایلنا در ۹ آبان مصاحبهای با احسان سلطانی، پژوهشگر اقتصاد را منتشر میکند که طی آن تصویری از برخی از مصائب موجود در اقتصاد کشور به دست داده میشود.
احسان سلطانی در ابتدای این مصاحبه میگوید: «اقتصاد ایران روند رو به انسداد ساختاری را طی میکند.» اما تنها کمی جلوتر به بیان خود صراحت داده و تاکید میکند که «در حقیقت، ما دچار انسداد ساختاری شدهایم.»
بحران بانکی
یکی از بحرانهایی که بسیار در گفتوگوهای بدنهی کارشناسی نظام از آن سخن رانده میشود، بحران بانکیست. به گفتهی سلطانی در طول پنج سال اخیر یعنی در بازه زمانی ۹۲-۹۷ این بحران «به مرحله فاجعهآمیزی رسیده و بدهیهای دولت بسیار افزایش یافته است.»
در حال حاضر دولت حدود ۹۰۰ هزار میلیار تومان بدهی دارد. بانکها نیز براساس تفاوت سپردههای «بخش خصوصی» و مردم با مطالبات آنها ۵۵۰ هزار میلیارد تومان بدهی دارند.
در یک مقایسه با کشورهای منطقه مشخص میشود که ایران بدهکارترین کشور منطقه براساس تولید ناخالص داخلی کشور (GDP) است. کشورهایی مانند «عربستان سعودی، روسیه، امارات متحده عربی و کویت کمتر از ۲۰ درصد تولید ناخالصشان بدهی دارند.» و ترکیه کمتر از ۳۰ درصد تولید ناخالص داخلیاش بدهی دارد.
یکی از بحرانهایی که بسیار در گفتوگوهای بدنهی کارشناسی نظام از آن سخن رانده میشود، بحران بانکیست. به گفتهی سلطانی در طول پنج سال اخیر یعنی در بازه زمانی ۹۲-۹۷ این بحران «به مرحله فاجعهآمیزی رسیده و بدهیهای دولت بسیار افزایش یافته است.»
در حال حاضر دولت حدود ۹۰۰ هزار میلیار تومان بدهی دارد. بانکها نیز براساس تفاوت سپردههای «بخش خصوصی» و مردم با مطالبات آنها ۵۵۰ هزار میلیارد تومان بدهی دارند.
در یک مقایسه با کشورهای منطقه مشخص میشود که ایران بدهکارترین کشور منطقه براساس تولید ناخالص داخلی کشور (GDP) است. کشورهایی مانند «عربستان سعودی، روسیه، امارات متحده عربی و کویت کمتر از ۲۰ درصد تولید ناخالصشان بدهی دارند.» و ترکیه کمتر از ۳۰ درصد تولید ناخالص داخلیاش بدهی دارد.
قفل شدگی نظام بانکی
در کنار حجم بالای بدهیهای دولت که تبدیل به یک «بحران بزرگ» شده است، یکی دیگر از بحرانهای گریبان گیر نظام، «قفلشدگی نظام بانکی کشور است.»
این بحران در پیوند مستقیم با بحران بدهیها قرار دارد. بخش مهمی از سپردههایی که بانکهای «خصوصی» «دریافت کردهاند دیگر موجود نیستند و منابعشان پاسخگوی بهرههایی که در حال بازپرداخت آنها هستند، نیستند.» در نتیجه چنین بانکهایی ناچار به استقراض از بانک مرکزی هستند.
در کنار حجم بالای بدهیهای دولت که تبدیل به یک «بحران بزرگ» شده است، یکی دیگر از بحرانهای گریبان گیر نظام، «قفلشدگی نظام بانکی کشور است.»
این بحران در پیوند مستقیم با بحران بدهیها قرار دارد. بخش مهمی از سپردههایی که بانکهای «خصوصی» «دریافت کردهاند دیگر موجود نیستند و منابعشان پاسخگوی بهرههایی که در حال بازپرداخت آنها هستند، نیستند.» در نتیجه چنین بانکهایی ناچار به استقراض از بانک مرکزی هستند.
مشکل کسری بودجه
مشکل کسری بودجه، دولت را وا میدارد که مرتبا استقراض کند. در یک مقایسه آماری این تفاوت را سلطانی آشکار میکند. او به ایلنا میگوید که در پنج ماه نخست سال ۹۲ سهم منابع حاصل از نفت و استقراض ۴۰ درصد از درآمدهای دولت را در بر میگرفت اما در ۵ ماهه نخست سال ۹۷ این سهم به ۶۴ درصد از درآمدهای دولت رسیده است.
مشکل کسری بودجه، دولت را وا میدارد که مرتبا استقراض کند. در یک مقایسه آماری این تفاوت را سلطانی آشکار میکند. او به ایلنا میگوید که در پنج ماه نخست سال ۹۲ سهم منابع حاصل از نفت و استقراض ۴۰ درصد از درآمدهای دولت را در بر میگرفت اما در ۵ ماهه نخست سال ۹۷ این سهم به ۶۴ درصد از درآمدهای دولت رسیده است.
ورود اقتصاد کشور به فاز بحرانی
در ادامه سلطانی نتیجه میگیرد، قبل از اینکه تحریمها شروع بشود، اقتصاد کشور «وارد فاز بحرانی» شده است. به عبارت دیگر در صورتی هم که تحریمها در کار نبود «اتفاقات اخیر به شکلی کم و بیش متفاوت یا مشابه رخ میداد.» او برای اثبات این نتیجهگیریاش بر روی یک واقعیت دیگر نیز دست میگذارد: «نرخ ارز پیش از تحریمها آغاز به افزایش کرد».
احسان سلطانی در این رابطه به پشت صحنهی ماجرای افزایش قیمت دلار توسط دولت اشاره میکند. این پژوهشگر اقتصاد افزایش قیمت دلار را «تصنعی و دستوری» توصیف میکند و نتیجه میگیرد که «رفتار دولت بیش از تحریمها اقتصاد را نابود میکند.»
سلطانی میگوید در مقطع افزایش و حفظ قیمت دلار در مرز ۱۴ هزار تومان، «رسانههای وابسته به دولت به شدت با مداخله دولت در بازار جهت ایجاد آرامش از طریق کنترل قیمت آن، مخالفت کردهاند.»
وقتی سلطانی از دولت و رسانههای دولت نام میبرد نباید تصور کرد که اشاره او تنها به دولت حسن روحانی و رسانههای متعلق به آن است بلکه سخن از آن بخش دیگر نظام نیز گفته میشود که بر بخش وسیعتری از اقتصاد کشور به نسبت دولت، مالکیت دارد یعنی همان خصولتیها، اما از آنجایی که در این رابطه پای سپاه و سایر نهادهای زیر نظر خامنهای به میان میآید، طبیعیست که سلطانی یا هرکس دیگری در پرده سخن بگوید.
سلطانی میافزاید: «با توجه به آمار صادرات سال گذشته، میبینید که حدود ۹۰ درصد ارز را دولت به بنگاههای شبهدولتی عرضه کرده است. اکنون همینهایی که ارز را دریافت کردهاند، میگویند که دولت نباید در بازار ارز دخالت کند. بنابراین در این بازار ارز که دولت عرضهکننده انحصاری آن است، اگر نخواهد در آن مداخله کند، طبیعتا قیمتها در آن صعود میکنند. در واقع، قبل از تحریمها قیمتها بالا رفته است.»
به این ترتیب این پژوهشگر اقتصادی تایید میکند که بالا رفتن نرخ ارز در بازار و کنترل قیمت آن در مقطعی در اتحادی بین دولت و «بنگاههای شبه دولتی» یعنی سپاه و سایر نهادهای زیر نظر خامنهای صورت گرفته است.
در ادامه سلطانی نتیجه میگیرد، قبل از اینکه تحریمها شروع بشود، اقتصاد کشور «وارد فاز بحرانی» شده است. به عبارت دیگر در صورتی هم که تحریمها در کار نبود «اتفاقات اخیر به شکلی کم و بیش متفاوت یا مشابه رخ میداد.» او برای اثبات این نتیجهگیریاش بر روی یک واقعیت دیگر نیز دست میگذارد: «نرخ ارز پیش از تحریمها آغاز به افزایش کرد».
احسان سلطانی در این رابطه به پشت صحنهی ماجرای افزایش قیمت دلار توسط دولت اشاره میکند. این پژوهشگر اقتصاد افزایش قیمت دلار را «تصنعی و دستوری» توصیف میکند و نتیجه میگیرد که «رفتار دولت بیش از تحریمها اقتصاد را نابود میکند.»
سلطانی میگوید در مقطع افزایش و حفظ قیمت دلار در مرز ۱۴ هزار تومان، «رسانههای وابسته به دولت به شدت با مداخله دولت در بازار جهت ایجاد آرامش از طریق کنترل قیمت آن، مخالفت کردهاند.»
وقتی سلطانی از دولت و رسانههای دولت نام میبرد نباید تصور کرد که اشاره او تنها به دولت حسن روحانی و رسانههای متعلق به آن است بلکه سخن از آن بخش دیگر نظام نیز گفته میشود که بر بخش وسیعتری از اقتصاد کشور به نسبت دولت، مالکیت دارد یعنی همان خصولتیها، اما از آنجایی که در این رابطه پای سپاه و سایر نهادهای زیر نظر خامنهای به میان میآید، طبیعیست که سلطانی یا هرکس دیگری در پرده سخن بگوید.
سلطانی میافزاید: «با توجه به آمار صادرات سال گذشته، میبینید که حدود ۹۰ درصد ارز را دولت به بنگاههای شبهدولتی عرضه کرده است. اکنون همینهایی که ارز را دریافت کردهاند، میگویند که دولت نباید در بازار ارز دخالت کند. بنابراین در این بازار ارز که دولت عرضهکننده انحصاری آن است، اگر نخواهد در آن مداخله کند، طبیعتا قیمتها در آن صعود میکنند. در واقع، قبل از تحریمها قیمتها بالا رفته است.»
به این ترتیب این پژوهشگر اقتصادی تایید میکند که بالا رفتن نرخ ارز در بازار و کنترل قیمت آن در مقطعی در اتحادی بین دولت و «بنگاههای شبه دولتی» یعنی سپاه و سایر نهادهای زیر نظر خامنهای صورت گرفته است.
خصولتیها
سلطانی به خود جرات میدهد و نقش ویرانگر خصولتیها در اقتصاد کشور را مورد اشاره قرار میدهد. به گفتهی سلطانی خصولتیهای نقطهیی هستند که اقتصاد کشور را تحریم پذیر کردهاند.
این پژوهشگر اقتصاد در این رابطه میگوید: «اگر اقتصادی سالم و مولد میداشتیم که در آن نه بخش خصولتی و یا همان دولتیهای سابق، بلکه بخش خصوصی واقعی داشتیم و مردم در صحنه اقتصاد حضور داشتند وضعیت به این گونه نمیبود و دولت ایالات متحده آمریکا نمیتوانست به این راحتی تحریمهایش را عملی کند.»
این اظهار نظر تایید کننده دو واقعیت بسیار بزرگ است نخست آنکه خبری از بخش خصوصی واقعی در اقتصاد کشور نیست و دوم آنکه اقتصاد کشور در سیطرهی خصولتیها یعنی سپاه و سایر نهادهای زیر نظر خامنهای قرار دارد.
آنچه از مصاحبه سلطانی آشکار میشود این است که اقتصاد کشور با بحرانهای فراگیر و شدیدی مواجه است تا آنجایی که شاهد «انسداد ساختاری اقتصاد ایران» هستیم. چنین وضعیتی محصول سیاستهاییست که در ائتلاف دو کارفرما یا دو مالک بزرگ اقصاد کشور یعنی خصولتیها و دولت رقم خورده است. به قول خود سلطانی: «تحریمها اوضاع را کمی آشفتهتر میکند اما باید در نظر داشت قبل از اینکه تحریمها شروع بشود اقتصاد کشور وارد فاز بحرانی شده و اتفاقات اخیر به شکلی کم و بیش متفاوت یا مشابه رخ میداد.» [ایلنا ۹ آبان ۹۷]
سلطانی به خود جرات میدهد و نقش ویرانگر خصولتیها در اقتصاد کشور را مورد اشاره قرار میدهد. به گفتهی سلطانی خصولتیهای نقطهیی هستند که اقتصاد کشور را تحریم پذیر کردهاند.
این پژوهشگر اقتصاد در این رابطه میگوید: «اگر اقتصادی سالم و مولد میداشتیم که در آن نه بخش خصولتی و یا همان دولتیهای سابق، بلکه بخش خصوصی واقعی داشتیم و مردم در صحنه اقتصاد حضور داشتند وضعیت به این گونه نمیبود و دولت ایالات متحده آمریکا نمیتوانست به این راحتی تحریمهایش را عملی کند.»
این اظهار نظر تایید کننده دو واقعیت بسیار بزرگ است نخست آنکه خبری از بخش خصوصی واقعی در اقتصاد کشور نیست و دوم آنکه اقتصاد کشور در سیطرهی خصولتیها یعنی سپاه و سایر نهادهای زیر نظر خامنهای قرار دارد.
آنچه از مصاحبه سلطانی آشکار میشود این است که اقتصاد کشور با بحرانهای فراگیر و شدیدی مواجه است تا آنجایی که شاهد «انسداد ساختاری اقتصاد ایران» هستیم. چنین وضعیتی محصول سیاستهاییست که در ائتلاف دو کارفرما یا دو مالک بزرگ اقصاد کشور یعنی خصولتیها و دولت رقم خورده است. به قول خود سلطانی: «تحریمها اوضاع را کمی آشفتهتر میکند اما باید در نظر داشت قبل از اینکه تحریمها شروع بشود اقتصاد کشور وارد فاز بحرانی شده و اتفاقات اخیر به شکلی کم و بیش متفاوت یا مشابه رخ میداد.» [ایلنا ۹ آبان ۹۷]
در همین زمینه:
گردآوری نقدینگی توسط دولت به بهای رکود؛ روایتی از غارت سپردهگذاران تا «نرخ دلار»
جایگاه ارز خارجی در اقتصاد کشور؛ تلاطم بازار دلار و نوعی از مصادره اموال مردم
کاهش نرخ دلار تاکتیک یا استراتژی؛ روزی که دنیا را تکان نداد
جاده سازی در کنترل پیمانکاران نظامی و خصولتی؛ سرباز به جای کارگر
سیاستهای کلی اصل ۴۴؛ خصوصی سازی به سبک خامنهای
گردآوری نقدینگی توسط دولت به بهای رکود؛ روایتی از غارت سپردهگذاران تا «نرخ دلار»
جایگاه ارز خارجی در اقتصاد کشور؛ تلاطم بازار دلار و نوعی از مصادره اموال مردم
کاهش نرخ دلار تاکتیک یا استراتژی؛ روزی که دنیا را تکان نداد
جاده سازی در کنترل پیمانکاران نظامی و خصولتی؛ سرباز به جای کارگر
سیاستهای کلی اصل ۴۴؛ خصوصی سازی به سبک خامنهای
مطالب مارا در وبلاک انجمن نجات ایران ودر توئیتربنام @bahareazady دنبال کنید
پیش بسوی قیام سراسری ، ما بر اندازیم# شهرهای ایران اعتصاب # تظاهرات#
سرنگونی # اتحادوهمبستگی مرگ_بر_دیکتاتور
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر