۱۳۹۷ آبان ۸, سه‌شنبه

ای حادثه ی بی هنگام از دکتر جمشید پیمان برای زری اصفهانی



ای حادثه ی بی هنگام از  دکتر جمشید پیمان  برای زری اصفهانی

اثری از زری اصفهانی 


ای حادثه ی بی هنگام
جمشید پیمان
😢آشفته ی خاطر بارانی تو بودم
در تنهائی آنهمه روز
در انزوای آنهمه خورشید
در بی تابی آنهمه شب!
تو، تنها، آذرخشی بودی
در جنگلِ گلوی سکوت
که پر از تاریکی بود و فریاد،
بی فرصتِ بر افراشتن شعله ای
آشفته ی خاطر بارانی اَت بودم
و تو می سوختی
در تلاطم زخمی بر نهانگاهِ دلت
و کسی نمی دانست
باران به چشمی نمی نشیند
که همنشین جاودانه ی کویر است!
کدامین کلام می رویانَد تو را
در میان بغضی بی فرصت انفجار،
کدامین کلام
با آبی سرگردان دلم
آشتی می دهد
آئینه ی خاکستری روز را؟
بر چراغ توفان تاختی،
ای حادثه ی بی هنگام.
همیشه بی هنگامی
گرچه دیر گاهی بر درگاهِ ما
به انتظار می پایی!😢💙😢💙
مطالب   مارا در وبلاک انجمن نجات ایران  ودر توئیتربنام @bahareazady   دنبال کنید
پیش بسوی قیام  سراسری ، ما بر اندازیم#   شهرهای ایران   اعتصاب # تظاهرات#

سرنگونی #   اتحادوهمبستگی     مرگ_بر_دیکتاتور 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر