گفته شد زندان نداریم!
این جمله مضحک و بهغایت دجالانه از طرف پاسدار کواکبیان، نماینده فرمایشی مردم تهران، چندی پیش در مجلس رژیم بیان شد:
«ما اصلاً چیزی بهنام زندان نداریم! بحث حبس داریم! من خودم به زندانهای بعضی از شهرها رفتم، خجالت میکشم زندان برای ۵۰نفر است، ۱۵۰نفر را توی آن زندان جای میدهند... ما سال به سال داریم زندانهایمان را افزایش میدهیم، به جای اینکه چارهای بیاندیشیم»...
گزارشاتی که از داخل خود زندانها بهطور مستمر به بیرون زندان میرسد، وضعیت بسیار بغرنج زندانیان را گویاتر میکند که در این سطور مختصر نمیگنجد. در مروری کوتاه چند نمونه از وضعیت زندانها در ایران را از نظر میگذرانیم:
زندان مرکزی تبریز
بنا بر اخبار دریافتی از زندان تبریز، وضعیت غذای این زندان بسیار بد بوده و قابلخوردن نیست. در همین حال قیمت اجناس بوفه و فروشگاه ۳برابر شده است. مثلاً قیمت یک بطری آب معدنی ۳هزار تومان شده و در اکثر اوقات هم اصلاً وجود ندارد.
در این زندان، زندانیان در بندهای شلوغ و کثیف زندگی میکنند و در گرمای تابستان هیچگونه وسیله سرمایشی نداشتهاند.
تراکم جمعیت زندانیان از ۲برابر حالت طبیعی نیز فراتر رفته است. در هر کدام از بندهای سهگانه زندان تبریز که هر یک گنجایش ۳۰۰زندانی را دارند، ۸۰۰زندانی محبوس است؛ راهروها و محوطه جلوی دستشویی نیز محل استراحت تازهواردان است.
زندان تبریز در زمان ساخت برای نگهداری ۱۸۰۰زندانی آماده شده است اما به مرور زمان با خارج شدن از استاندارد و افزودن تختهایی، ظرفیت آن را به حدود ۲۵۰۰زندانی افزایش دادهاند. در حال حاضر حدود ۴۰۰۰نفر در این زندان نگهداری میشوند.
زندان مرکزی اردبیل
زندان مرکزی اردبیل با آمار بالای زندانی، وضعیت بهداشتی اسفناکی دارد؛ سیستم فاضلاب این زندان در وضعیت فضاحتباری است و زندانیان بهطور مستمر با سرریز شدن فاضلاب در زندان روبهرو هستند. با توجه به محدودیت در استفاده از آب و کمبود مواد بهداشتی و تراکم جمعیت، این موضوع باعث شیوع بیماریهای مختلف در بندها شده است.
روز سهشنبه ۳۰مرداد ۹۷ پس از برگزاری مراسم عید قربان توسط زندانیان سیاسی تبعیدی در زندان مرکزی اردبیل، مسئولان این زندان اقدام به قطع تلفن زندانیان سیاسی بند ۷ کردند.
به زندانیان سیاسی بند۷ این زندان فقط روزانه ۱۰دقیقه اجازه تماس تلفنی داده میشود. اما همین تماس۱۰دقیقهای نیز به بهانههای مختلف قطع میشود.
زندان فشافویه تهران
کیفیت آب این زندان بهنحوی است که رسانههای حکومتی نیز آن را "غیرقابلنوشیدن" عنوان کردهاند.
فشافویه، فاقد توالت عمومی است. توالت زندانیان، شامل یک سوراخ در کف یک محوطه ۶۰در۶۰سانتیمتری بدون شلنگ و روشویی و نور میباشد که با یک پرده از تختها و کف سلولهای ۳در۳متر جدا شده است.
بسیاری از زندانیان این بازداشتگاه، بهدلیل ازدیاد جمعیت مجبور به کفخوابی شدهاند.
نان که قبلاً روزانه ۲بار در این زندان توزیع میشد، هماکنون روزانه یکبار توزیع میشود.
به اعتراف یکی از نمایندگان مجلس رژیم، زندانیان این زندان «آب هزار تومانی را باید بالاتر از ۱۰هزار تومان تهیه کنند».
رؤسای زندان با ایجاد محدودیتهای جدید فشارهای بیشتری را بر زندانیان وارد کردهاند. از جمله با انتقال عوامل اشرار خود به بند زندانیان سیاسی و تهدید جانی زندانیان، امنیت آنان را مورد خطر قرار دادهاند. تلاش مسئولان زندان بر این است تا از طریق اشرار و عوامل قمهکش وابسته به خود در زندانها زمینههای قتل زندانیان سیاسی را فراهم آورند.
برای روشنتر شدن وضعیت، نگاهی اجمالی به وضعیت زندان زنان هم میاندازیم تا اوضاع روشنتر شود.
بازداشتگاههای زنان
بازداشتگاههای زنان در ایران، اتاقهای بازجویی و شکنجه و حبسی را شامل میشوند که زندانی در آن از حداقل حقوق خود، محروم است.
در این زندانها، زنان از امکان برخورداری از هر گونه وکیل و حق دادرسی، محروم هستند. امکان ملاقات با فرزندان و بستگانشان نیز، از آنها گرفته میشود. بسیاری از آنان بهرغم گذران ماهها و سالهای طولانی در حبس و یا سلول انفرادی، امکان سادهترین تماس با فرزندان و اعضای خانوادهشان را نمییابند و از این طریق، زیر شکنجه روحی مستمر قرار داده میشوند.
در ایران، زنان زندانی از امکان دریافت خدمات پزشکی ضروری، منع میشوند. در بسیاری موارد، بهرغم وخامت وضعیت جسمانی و توصیه اکید پزشکان به ضرورت برخورداری از مرخصی، از بیمارستان به زندان بازگردانده میشوند.
از سوی دیگر، محرومیتهای بهداشتی و استقراری در زندانها معضل دیگری است که گریبانگیر زنان میباشد. آنها از حداقل امکانات بهداشتی برخوردار نیستند. آنچه که خود، باعث بروز و تکثیر بیماریهای واگیردار در زندان میشود.
گزارشات رسیده از زندانها، بازتاب این واقعیت تلخ است.
زندان قرچک ورامین
زندان زنان قرچک که به «کهریزک زنان» نیز شهرت دارد، در کیلومتر ۱۷ بزرگراه تهران-ورامین و قبل از شهر قرچک واقع شده است. این زندان بهدلیل موقعیت جغرافیایی بیابانی، مساحت کم، جمعیت بالا، آب شور و کمبود امکانات بهداشتی، خشونت و عدم تفکیک زندانیان، شرایط غیرقابل تحملی را برای زندانیان خود از جمله «شیوع بیماریهای خطرناک» بهوجود آورده است.
زندان زنان قرچک متشکل از ۷سوله، حدود ۲۰۰۰زندانی زن همراه تعدادی کودک را در خود جای داده که این جمعیت در فصول مختلف سال، متغیر است. در هر یک از سولههای این زندان تعداد ۲۰۰ تا ۳۰۰زندانی زن بدون رعایت اصل تفکیک جرم و سن نگهداری میشوند.
بهگفته منابع مطلع، «زنان در این زندان در معرض انواع فشارها و تعدیات جنسی قرار دارند. رفتار ناشایست زندانبانان با زندانیان که همراه با توهین و تحقیر و هتک حرمت و گاهی ضربوشتم میباشد، آثار روانی مخربی را بر روی زندانیان گذاشته است. اعتراض به وضعیت غذا و هر گونه اعتراض دیگری، انتقال به سلول انفرادی را به همراه دارد».
وضعیت بهداشتی
در هر سالن این زندان، تعداد ۴دوش حمام و دستشویی وجود دارد که در هر ۲۴ساعت تنها یک ساعت از آب گرم برخوردار است. این وضعیت در حالی است که آب این منطقه شور بوده و همین موضوع باعث بهوجود آمدن مشکلات عدیده پوستی در زندان شده است. وضعیت درمان نیز در زندان زنان قرچک بسیار پایینتر از استاندارهای لازم است. کمبود دارو، عدم اعزام به بهداری زندان و مراکز درمانی خارج از زندان باعث بهوجود آمدن «مافیای دارویی» در زندان شده و زندانیان بیمار مجبور به پرداخت هزینههای بالا برای دستیافتن به ابتداییترین داروهای مورد نیاز خود، در صورت وجود آن دارو در زندان، هستند.
شرایط در زندان اوین:
وضعیت درمانی
وضعیت بهداری برای زندانیان زن در این زندان بهشدت اسفبار است. هیچگونه امکانات پزشکی و اورژانسی برای زندانیان وجود ندارد. داروهای خاص زندانیان به موقع به آنان نمیرسد و گاها قرصها بهاشتباه در جعبه قرصهای دیگر قرار میگیرد و در بعضی موارد موجب تشنج و بیهوششدن زندانیان بیمار و یا تشدید علائم بیماری آنان میگردد. این در حالی است که زندانیان زن برای تهیه داروی نسخه خود باید پس از اخذ تاییدیه رئیس درمانگاه تا روز یکشنبه، یعنی روز ملاقات منتظر بمانند تا نسخه خود را برای خریداری از خارج زندان در اختیار خانواده خود قرار دهند و سپس منتظر بمانند تا خانواده دارو را تهیه کرده و در ملاقات بعدی به زندان بیاورد.
اعزام به مراکز درمانی خارج از زندان به سختی و با کارشکنیهای بسیار انجام میشود. حتی اگر وضعیت بیمار اورژانس و خطرناک باشد، باید اول رئیس بهداری و پزشک قانونی تاییدیه بدهند. سپس نوبت میرسد به تأیید دادستان که پیشبرنده سیاستهای وزارت اطلاعات میباشد. بنابراین تنها اخذ اجازهنامهها ماهها بهطول میانجامد. بعد از اعزام هم زندانیان اغلب در مرحله وخیم بیماری خود و ۹ تا ۱۲ماه بعد از تشخیص اولیه بیماری وارد پروسه درمانی نمیشوند. پس از آغاز درمان نیز تداوم آن با کارشکنی و عدم همراهی سیستم قضایی-امنیتی غالباً در میانه راه متوقف میشود.
شرایط امنیتی و اتاقهای شکنجه
هر خروج و سپس ورود به زندان با بازرسی بدنی نامناسب و تحقیرکننده همراه است. زندانیان حین تردد و در داخل مراکز درمانی باید دستبند به دست داشته باشند.
بند ۲۰۹ مخوفترین بخش زندان اوین است که افراد زیر شکنجه در آنجا نگهداری میشوند این بند از ۱۰ردیف تشکیل شده که در هر ردیف ۸سلول انفرادی قرار دارد.
سلولها انفرادی طراحی شدهاند و در خودشان روشویی و توالت دارند. اما مأموران بهخاطر تراکم زندانی تا بیش از ۱۰نفر را در این سلولها نگهداری میکنند. اتاق شکنجه این بند در زیرزمین آن واقع شده و برای انواع شکنجههای قرونوسطایی مجهز شده است.
بند متادون
در بند زنان اوین سالن همیشه دربستهای وجود دارد که زندانیها به آن، نام «بند متادون» را دادهاند. بند متادون، یک سلول جمعی دربسته مجهز به دوربین مداربسته است و زندانی را از آزادی عمل در محدودهٔ کوچک زندان نیز محروم میکند.
زندانیان از حق رفت و آمد در راهرو و هواخوری محرومند و ناچار هستند تمام ساعتهای خود را در همان سالن دربسته بگذراند. درب ورود و خروج سالن فقط هنگام توزیع غذا باز میشود.
هر سلول ۱.۵*۳متر مساحت دارد که ۴نفر را در آن جای میدهند. یک عدد مسواک، یک صابون و یک حوله به اضافه ۳تا پتو برای این ۴نفر موجود است. زندانیان باید در همان هوایی نفس بکشند که به سرویس میروند.
زندان رجاییشهر کرج
بند در حال حاضر ۲۰۰زندانی زن با جرایم مختلف را در خود جا داده است در حالیکه تنها یک سرویس بهداشتی و یک حمام دارد. آب این اماکن معمولاً قطع است و فقط چند ساعت از شبانهروز امکان استفاده از سرویس بهداشتی برای زندانیان فراهم است. زندانیان زندان رجاییشهر، بهطور روزانه، تنها یک ساعت از آب گرم برخوردارند و در سایر ساعتهای روز، در صورت استحمام، میبایست از آب سرد استفاده کنند.
زندان دیزلآباد کرمانشاه
در این زندان زندانیان زن بهصورت فشرده در کنار هم جا داده شدهاند و در سلولی که گنجایش ۳نفر دارد ۷نفر نگهداری میشوند. هر ۲روز یک بار سلولهای زندانیان بازرسی میشود و وسایلشان توقیف میشود و یا مثلاً کتابهایشان را پاره میکنند. طی روز فقط نیمساعت به زندانیان هواخوری داده میشود. سلولها فاقد هر گونه وسایل تهویه و سرمایش و گرمایش است.
مأموران برای اعتراف گرفتن از زندانیان آنها را تهدید به تجاوز میکنند.
زندان مرکزی مشهد یا زندان وکیلآباد
بند ۵ زنان زندان مرکزی وکیلآباد مشهد یک بند اختصاصی برای زندانیان سیاسی است. درب بهغیر از ۲ساعت، در بقیه ساعتهای شبانهروز بسته است. این زندانیان حق صحبت و تماس با سایر زندانیان زن را ندارند.
بند زندانیان سیاسی زن اتاقی بسیار کوچک با پنجرهای آهنی به طول نیممتر است که به سختی نور آفتاب از آن به درون سلول میتابد. از این اتاق تا ۲سال و نیم پیش بهعنوان انباری زندان استفاده میشد.
مساحت کم اتاق و نبود فضای مناسب به زندانیان اجازه قدمزدن در اتاق را نمیدهد. همچنین بهدلیل کمبود جا فقط ۵ یا ۶نفر میتوانند در زمانی واحد بر زمین بنشینند و سایر زندانیان باید در آن ساعت بر تختهای خود نشسته یا خوابیده باشند. وجود حمام و دستشویی در اتاقی کوچک با جمعیت بیش از ظرفیت موجب بروز مشکلاتی برای زندانیان شده است. ملاقاتها به بهانههای مختلف قطع میشود. همچنین این زندانیان از ارسال و دریافت نامه هم محروم هستند.
زندان عادلآباد شیراز
بند زنان از یک آشپزخانه قدیمی تشکیل شده که فقط یکسوم آن قابل استفاده است. قسمتی از سقف باز است که در زمستان از آن باد سرد میآید و هنگام باران نیز کف سلول پر از آب شده و محل نشستن و خوابیدن زندانیان خیس میشود. در این سلول از نور آفتاب خبری نیست. کف و دیوارهای سلول همه کاشی شده است که با وجود تنها یک یا ۲پتو که به هر زندانی میرسد شرایط سختی برای زندانیان بهوجود میآورد.
یک توالت در داخل همین فضای کوچک وجود دارد. هواکشی برای این محل تعبیه نشده و حتی سیستم سیفون هم معمولاً خراب است. حمام در این سلول وجود ندارد و زندانیان برای استحمام از یک شلنگ نسبتاً بلند استفاده میکنند که آنرا به شیر ظرفشویی وصل میکنند و یک نفر شلنگ را میگیرد تا دیگری استحمام کند. این در شرایطی است که سایر زندانیان در ۲ یا ۳قدمی او نشستهاند. آب ناشی از شستشوی ظروف و استحمام در کف سلول جاری میشود و با یک جارو باید آن را به طرف چاه کنار سلول هدایت کرد. زندانبانان بیشتر روزها از دادن ۳وعده غذایی به زندانیان امتناع میکنند. این موضوع با توجه به اینکه این زنان امکان خرید هم ندارند برای آنها دشوار میباشد.
زندان مراغه
تعداد زندانیان زن این بند بین ۱۵ تا ٣٠نفر متناوب است. این در حالی است که بند تنها از یک اتاق تشکیل شده و تنها ظرفیت ٧ تا ٨زندانی را دارد. فضای کوچک و بسیار محدود بند زنان شرایط روحی روانی نامناسبی را بر زندانیان این بند حاکم کرده است بهخصوص که تفکیک جرائمی نیز وجود ندارد. زندانیان از داشتن سرویس بهداشتی مناسب، محل مناسب جهت استراحت و غذای کافی و سالم محرومند. زندانیان دچار بیماریهای عفونی میشوند. این بیماریها بهطور خاص در کودکان موجود در زندان شایع است.
زندان سنندج
بند زنان زندان سنندج یک سالن بزرگ، تیره و تاریک است. ۱۰تخت ۳طبقه که روی هم ۳۰جای خواب را تشکیل میدهد، دور تا دور سالن بند زنان قرار دارد. دیوارهای سالن بلند و به رنگ سبز تیره است. هیچ پنجرهای ندارد جز هواکشی که در وسط سقف تاریک سالن خودنمایی میکند.
حدود ۳۰زندانی در این بند به اتهامات مختلف اسیرند. اصل تفکیک جرایم در این زندان اجرا نمیشود.
این بند یک هواخوری بسیار کوچک دارد که در حدود ۵ یا ۶متر است و عملاً زندانیان از حق هواخوری محروم هستند. استفاده از چادر برای زندانیان زن اجباری است.
زندانیان سیاسی زن از حق ملاقات حضوری محروماند و تلفنها نیز معمولاً بهمدت طولانی خراب هستند. زندانیان با مشکلات بهداشتی روبهرو هستند وضعیت حمام مناسب نیست و زندانیان از نبود الزامات بهداشتی خاص زنان و مواد شوینده رنج میبرند.
در این زندان یک بند مخصوص دختران جوان وجود دارد. پنج دختر ۱۳، ۱۶ و ۱۸ساله در این اتاق نگهداری میشوند.
زندان تبریز
این زندان ۳برابر ظرفیت خود زندانی دارد. بسیاری از زندانیان تخت ندارند و کف زمین استراحت میکنند.
غذا از نظر کیفیتی بسیار نامرغوب است و شیر و سبزیجات و میوه اساساً در برنامه غذایی زندانیان وجود ندارد. فروشگاه زندان نیز همه مایحتاج را با چند برابر قیمت میفروشد. زندانیان برای تهیه مواد بهداشتی همچون شامپو، خمیر دندان، دستمال کاغذی، مسواک، صابون نیز با همین مشکل روبهرو هستند بهخصوص که اغلب زندانیان از قشرهای فقیر بوده و از پس تهیه نیازهای خود برنمیآیند. زنان باردار با توجه به وضعیتشان مورد کمترین حمایتی قرار نمیگیرند. تعدادی ا ز آنها فرزندانشان را بعد از بهدنیاآوردن در نزد خود نگه میدارند.
زندان زاهدان
این زندان مملو از زندانیان مواد مخدر است که بسیاری زیر حکم اعدام میباشند. تراکم این زندان بسیار بالا است. رفتار پرسنل و مأموران زندان با زندانیان، خشن و غیرمحترمانه است و رفتارهای غیرقانونی و ضربوشتم زندانیان برخلاف قانون به بخشی از رویه این زندان تبدیل شده است. وضعیت تغذیه و رسیدگیهای درمانی زندان زاهدان نیز مانند اغلب زندانها نامناسب است و علاوه بر آن اعزام به بیمارستان خارج از زندان نیز با عدم همکاری مسئولان زندان و دادستانی به سختی انجام میشود. در فروردینماه ۹۲، جیره نان زندانیان قطع گردید. اعتراضات زنان زندانی به این موضوع با یورش گارد ویژه و ضربوشتم آنان مواجه شد. نیروهای گارد ویژه با باتون و سایر ابزار شکنجه به زنان زندانی یورش بردند و آنها را وحشیانه مورد ضربوشتم قرار دادند و در حدود ۲۰زن زندانی را به سلولهای انفرادی بند قرنطینه منتقل کردند. سلولهای بند قرنطینه محل شکنجه زندانیان است.
زندان مهاباد
ساختمان زندان از نظر استحکام در شرایط بسیار خطرناکی قرار دارد و بسیاری از دیوارها ترک برداشته است. این زندان فاقد کمترین امکانات سرمایشی و گرمایشی است. غذای زندان با مواد اولیه بیکیفیت تهیه میشود و در اکثر اوقات قابلمصرف نیست و زندانی باید با هزینه شخصی، مواد اولیهٔ تهیه غذا را با قیمتی ۲ تا ۳برابر نرخهای معمول تهیه کند.
زندان یزد
در این زندان حدود ۱۵۰زندانی زن وجود دارد. اکثر زنان در این زندان مادر هستند، بعضی از آنها باردار بوده یا در زندان بچههایشان را بهدنیا میآورند. ۱۰ تا ۱۵مادر در یک اتاق ۱۲متری با فرزندانشان زندگی میکنند. حمام و دستشویی آنها هم در همان محیط میباشد. یکی از بندهای زنان اتاقی است با ۶تخت ۳طبقه، یعنی برای ۱۸نفر تخت وجود دارد در حالیکه ۴۰نفر در آنجا نگهداری میشوند. بقیه زندانیان باید کف اتاق یا در کریدور، در آشپزخانه و راهرو دستشویی بخوابند. ملحفه، فقط به کسانی داده میشود که تخت دارند یعنی دوسوم زندانیان که کفخواب هستند، ملحفهای هم ندارند. پتوها بسیار کثیف است و خود زندانی باید برای شستن آنها اقدام کند در حالیکه جایی برای خشککردن هم وجود ندارد. چهار حمام و دستشویی برای ۱۵۰نفر وجود دارد که اکثراً یکی یا ۲تا از آنها خراب است. برای خرید از فروشگاه کوچک زندان چند برابر قیمت واقعی از زندانیان پول گرفته میشود و زندانیانی که پشتیبان مالی در بیرون زندان ندارند حتی از الزامات اولیه محروم میشوند.
زندان بروجرد
زندان زنان بروجرد یک ساختمان قدیمی است با ۲اتاق بزرگ حدود ۴۵متر و یک اتاق کوچک حدود ۲۰متر که بهطور متوسط حدود ۱۲۰زندانی در آن نگهداری میشوند. در حال حاضر ۱۵تن از این زنان کودک نوزاد دارند. تعداد تختها در این زندان، بسیار کم است و تعدادی از زندانیان بهناچار روی زمین میخوابند. زندانیان تنها ۳بار در هفته به مدت ۲ساعت امکان استفاده از حمام را دارند. کیفیت غذای این زندان بسیار بد است و در صورتی که زندانیان خواهان تهیه غذا از بیرون باشند، ۲ یا ۳برابر قیمت واقعی از آنها اخاذی میشود. در همه اتاقها حتی در دستشویی و حمام دوربین مداربسته کار گذاشته شده و زندانیان حتی موقع استراحت شب اجازه خاموش کردن چراغها را ندارند. از کل پرسنل زندان تنها ۲نفر زن هستند و مردانی که در زندان کار میکنند هیچگونه محدودیتی در عبور و مرور به داخل بند ندارند. آنها حتی موقع استحمام زنان زندانی سرزده وارد میشوند و اگر کسی اعتراض کند با فحش و ناسزا مواجه میشود. این زندان اتاقی به اسم اتاق ملاقات شرعی دارد که رسماً محل سوءاستفاده جنسی پرسنل مرد زندان از زنان زندانی است.
هفتهیی یکبار تحت عنوان بازرسی، همه وسائل زندانیان بیرون ریخته و زیر و رو میشود. این موضوع علاوه بر بازرسیهای تحقیرکننده بدنی است که در ورود به زندان و هنگام شک به زندانیان صورت میگیرد. اکثر زندانیان با وضعیت روحی نامناسب و نامتعادل مواجه میشوند.
وضعیت زندانها و حبس زنان و مردان ایرانی در سختترین و غیرانسانیترین شرایط، خود گویای ضعف رژیمی است که تنها راه بقای خود را در سرکوب هر چه بیشتر مردم ایران یافته است.
در چنین شرایطی است که فریاد مردم در خیابانها، «آزادی زندانیان سیاسی» میشود و خواستشان برای رسیدن به آزادی و دموکراسی حقیقی؛ چرا که مردم و پیشتازانشان در مقاومت ایران، بر شکستهشدن میلههای زندانها و رسیدن موکب آزادی، ایمان دارند
مطالب مارا در وبلاک انجمن نجات ایران ودر توئیتربنام @bahareazady دنبال کنید
پیش بسوی قیام سراسری ، ما بر اندازیم# شهرهای ایران اعتصاب # تظاهرات#
سرنگونی # اتحادوهمبستگی مرگ_بر_دیکتاتور #IranRegimeChange
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر