سایت سازمان مجاهدین خلق ایران - سخن روز :برکناری ربیعی و «داده»های مهم آن
استیضاح و برکناری ربیعی، وزیر کار دولت روحانی، و افتضاحاتی از دزدی و رشوهدهی و رشوهخواری و اختلاس که در رژیم جریان دارد، بازتاب خیلی زیادی در رژیم داشته و تبدیل به یک بحران جدید در رژیم شده است؛ با توجه به تلاشهایی که دولت روحانی و حامیانش در مجلس بهعمل آورده بودند که جلوی این استیضاح را بگیرند و استدلال هم میکردند که در این شرایط حساس نباید ناامیدی و بیاعتمادی مردم را تشدید کرد... با این همه چرا باز هم این اتفاق افتاد؟ و چرا استیضاح به مفتضحانهترین شکل برگزار شد و ربیعی هم برکنار شد؟ آیا خامنهای پشت این قضیه بود؟
چه کسی پشت استیضاح ربیعی بود؟
قطعاً آنچه که پیش آمد، مطلوب خامنهای نبود، چون او بهتر از هر کس به شکنندگی و پوسیدگی رژیمش واقف است و میداند شکافی که باز میشود میتواند تمامیت خیمه نظام را از هم بدرد!
کما اینکه در آخرین دیداری که خامنهای در روز ۲۴تیرماه گذشته با اعضای دولت روحانی داشت، بهطور بیشکاف از دولت روحانی و حتی تیم اقتصادی دولت که خیلی زیر ضرب بود، حمایت کرد و گفت:
«تیم اقتصادی دولت میداندار و محور اصلی کار و تحرک در کشور است و همهٔ دستگاهها باید با آن همآهنگی کنند و صدا و سیما و دستگاههای تبلیغاتی را هم به تبلیغات به نفع دولت فراخواند».
اما اینکه با وجود این دستورات شاهد چنین وضعیتی در مجلس هستیم، گویای از مهار خارج شدن تضادها و تناقضات انباشته در رژیم است.
تا آنجا که به روحانی برمیگردد در برابر همه فشارها در مورد برکناری وزیران اقتصادیش ایستادگی کرده، چون از همین باز شدن شکاف میترسد و میداند که اگر یکی دو تا را عوض کند، باید پای عوض کردن بقیه هم برود، چرا که وضعیت در همه جا و در همه وزارتخانهها بهشدت خراب است و این البته ربطی هم به وزیر مربوطه ندارد و هر کس هم که بیاید همین وضعیت است و عوض کردن وزیران تنها باعث تشدید بحرانهای رژیم میشود.
باز کردن آگاهانه شکاف؟! یا...
آیا کسانی که ربیعی را برکنار کردند، همین واقعیتهای ساده را نمیدانستند؟ آیا نمیدانستند که این شکاف برای رژیم خیلی خطرناک است؟
طبیعی است که آنها این را میدانند، اما واقعیتهای دیگری مطرح است که آنها هم به اندازه همین صلاح نبودن استیضاح، قوی و جدی هستند و حکم میکنند که باید کاری بکنند و آن واقعیتها چیزی نیستند جز بحران و فضای انفجاری جامعه که به آخوندها بهشدت فشار میآورد کما اینکه دیروز هم بعضی از آنها به این واقعیتها اشاره میکردند و میگفتند:
«مردم یقه ما را میگیرند و از ما در برابر این همه فساد و دزدی، این همه بیکاری، این وضعیت تولید، این گرانی افسارگسیخته و فقر فزاینده جواب میخواهند و ما هم باید کاری بکنیم»!
نکته جالب اما آنجاست که:
هم کسانی که مخالف استیضاح بودند و هم کسانی که موافق استیضاح بودند، هر دو به یک واقعیت استناد میکردند و آن وضعیت انفجاری جامعه است.
خودزنی ناگزیر نظام!
میگویند عقرب هنگامی که با آتش و مرگ ناگزیر روبهرو میشود، خودش را نیش میزند!
ماجرای دیروز مجلس آخوندها و استیضاح ربیعی شبیه به همین نکته بود!
آنچه که در جریان استیضاح، بیش از همه به چشم میخورد، تأکید مؤکد هر دو باند بود به حضور و نفوذ مجاهدین بهعنوان عامل سمتدهنده و رهبریکننده قیام و با همین هشدار و انذار میخواستند طرف مقابل را به صحت خط خود مجاب کنند!
یک استدلال با دو هدف متضاد!
مثلاً علی ربیعی که با نام مستعار «عباد» خودش از کهنهکارهای وزارت اطلاعات بوده و قبلاً هم گفته بود که با توجه به سوابق اطلاعاتیاش توانسته کارگران را سرکوب کند، با اشاره به سوابق خودش در مقابله با مجاهدین در دهه ۶۰ اشاره کرد و گفت:
«در این ۴۰سال بحرانهای زیادی دیدم، در تهران ۱۲۰۰۰نفر میلیشیا در توپخانه رژه رفتند در هر شهری ۱۰۰۰تا میلیشیا رژه رفتند و...».
وی به این ترتیب میخواست بگوید که الآن چه خطری و از کدام ناحیه جدی است و اگر مرا برکنار کنید، چه اتفاقی خواهد افتاد.
اما جالبتر آن که یکی از مخالفان وی به نام نوروزی در جواب این حرف و این استدلال ربیعی و از جناح مقابل گفت:
«میگویند مجاهدین دارند دعوت میکنند به تظاهرات، تا آخرین قطره خون میایستیم با آنها میجنگیم، من خودم رئیس کمیته بودهام»!
اولی میگفت مرا برکنار نکنید من تجربه سرکوب مجاهدین را دارم و در روزهای آینده به دردتان میخورم، اینهم سوابقم!
دومی هم به تلویح و به تصریح میگفت: باید برکنارت کنیم تا خطر حضور مجدد مجاهدین کمتر شود ضمن اینکه اگر هم مجاهدین آمدند ما خودمان هم سابقه سرکوب و کشتار مجاهدین را داریم و رئیس کمیته بودیم و میتوانیم همچنان آدم بکشیم! برکناری تو هم اتفاقاً برای این است که همین خطر آمدن مجدد مجاهدین را کمتر کنیم!
استمرار استیضاح و پیامدهای آن
گفته میشود که حداقل ۲وزیر دیگر دولت روحانی هم در نوبت استیضاح هستند؛ یکی آخوندی وزیر مسکن و راهسازی و دیگری هم حجتی وزیر کشاورزی.
با وجود آنچه که در استیضاح ربیعی اتفاق افتاد، اما این باعث نمیشود کسانی که دنبال استیضاح این مهرهها هستند، از آن صرفنظر کنند و سعی کنند تضادها را تخفیف بدهند یا اینکه خامنهای وارد شود و جلویاستیضاحهای بعدی را بگیرد. و علت این وضعیت نیز کارکرد همان تضادها و تناقضها است. چه بسا این قضیه یعنی استیضاحهای بعدی تسریع هم بشود. چون اینک سر کلافی باز شده و دیگر نمیتوانند به این سادگیها جمعش کنند. اما اینکه: استیضاحهای بعدی انجام بشود یا خود روحانی بهخاطر اینکه مشابه صحنه چهارشنبه گذشته در مجلس تکرار نشود، خودش پیشاپیش اقدام به تعویض وزیران مربوطه بکند یا به دستور خامنهای استیضاحهایبعدی از دستور خارج شود، روشن نیست.
اما هر کدام از این تابلوها که واقع شود، تأثیری در اینکه از یکطرف روند ازهمگسیختگی رژیم و بحران درونی آن مسیر تشدید را طی میکند و این وضعیت از جای دیگری بیرون میزند و فوران میکند، تأثیری ندارد.
رژیم در آخرین مرحله عمر خود به وضعیتی رسیده که هر کاری بکند، هر دست و پایی بزند، مثل کسی که در باتلاق افتاده، تنها فرورفتن خودش را تسریع میکند.
آیا فروپاشی در تقدیر است؟
سؤالی که اینجا مطرح میشود این است که: آیا این میزان از پوسیدگی و ازهمگسیختگی باعث نمیشود که رژیم به سمت فروپاشی برود و این چنین سقوط کند؟
پاسخ این هم منفی است! خیر! هیچ رژیمی هر قدر هم که پوسیده و فاسد باشد، خودش خودبهخود سقوط نمیکند و حتماً باید توسط یک نیروی بیرون از خودش سرنگون شود و این نیرو در شرایط کنونی ایران، قیام مردم و جوانان قیامکننده هستند که با نیروی پیشتاز و مقاومت سازمانیافته و کانونهای شورشی پیوند پیدا کردهاند.
حتی میتوان گفت: اگر رژیم تنها با قیام مردم بهجان آمده روبهرو بود و این قیام، فاقد سر و عنصر هدایتکننده و رهبریکننده بود، رژیم میتوانست نهایتاً آن را سرکوب کند، کما اینکه توانست قیام ۸۸ را سرکوب کند، همانطور که توانست از سلسله قیامهای دهه ۷۰، قیام مردم قزوین، اراک، مشهد، اسلامشهر و غیره جان به در ببرد. اما این بار از این قیام جان به در نخواهد برد، چرا که قیام این بار متکی به استراتژی هزار اشرف و کانونهای شورشی است که نقش آنها را در همه جا میبینیم و دشمن هم با وحشت و سراسیمگی به آن اعتراف میکند.
#قیام_دیماه#اعتصاب #تظاهرات_سراسری #قیام سراسری #اتحاد #آزادی#ما براندازیم #آ#ايران
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر