مروری بر رسانههای حکومتی – پنجشنبه ۲۱تیر ۹۷
در صفحات اول روزنامههای حکومتی روز پنجشنبه ۲۱تیرماه، تیتر مشترک با عکسهای تکاندهنده به فاجعه آتشسوزی اتوبوس مسافری در سنندج اختصاص یافته است که ضمن اشک تمساح معمول برای قربانیان ذکری از علت حادثه و تعداد واقعی قربانیان خودداری نکردهاند. در کنار آن ابراز نگرانی از تحولات جهانی مهمترین عنوانها را به خود اختصاص داده است:
آفتاب یزد: باجخواهی ترامپ از ناتو – رئیس جمهور آمریکا همزمان با آغاز نشست سازمان پیمان آتلانتیک شمالی این سازمان را تهدید به خروج و کاهش بودجه کرده است
ابرار: لابی هیأت آمریکایی برای افزایش فشار بر ایران در منطقه
ابرار: در دیدار با ولیعهد ابوظبی پمپئو خواستار مقابله کشورهای عربی با ایران شد
ابرار: وزیر خارجه آمریکا: باید هزینه حضور قاسم سلیمانی در منطقه را بالا ببریم
ابتکار: نوبت بازی ترامپ با کارت ناتو: ترامپ اکنون زمان مناسبی را برای پیوند دادن تمامی دغدغههای آمریکا و تعیینتکلیف آنها با اروپاییها در نظر گرفته است. یعنی با فرستادن مایک پمپئو به بروکسل و آن هم یک روز قبل از آغاز اجلاس ناتو، سعی در متقاعد کردن طرفهای اروپایی برای افزایش فشارها بر روی ایران داشته است.
دود و دمهای روزنامههای هر دو باند حاکم در مورد سفر ولایتی به روسیه عنوانهای متعددی را به خود اختصاص داده است:
ایران: مأموریت فرستادگان روحانی: اعضای دولت همزمان با تلاشهای آمریکا برای گسترده کردن جبهه ضدایرانی برای ابلاغ پیامهای دیپلماتیک به سران دیگر کشورها بسیج شدند
جهان صنعت: انتظار ولایتی از نتایج مذاکره با رئیس جمهور روسیه؛ ایجاد نقطهعطف در روابط دو کشور
جوان: دیدار پوتین – ترامپ با ملاحظات تهران
فرهیختگان: بازار روسیه اقتصاد ایران تعلل مدیران – اگر سهم ۱۳درصدی ایران از بازار روسیه زیاد شود اقتصاد ایران رشد خواهد کرد
کیهان: با تغییر جهت روابط اقتصادی تودهنی به آمریکا و اروپا در مأموریت فرستاده ویژه تهران به مسکو و پکن
روزنامههای باند خامنهای که پیش از ملاقات ولایتی با پوتین منتشر شدهاند در میان دود و دمها نا خواسته به موضع ضعیف رژیم اذعان کرده و کیسه گشادی را که رژیم برای فرار از تحریمها دوخته است را به جای نمایش اقتدار «رونمایی» کردهاند در عینحال نسبت به مواضع برخی باندها علیه روسیه غلط کردم گویی هم کردهاند:
کیهان: «روسیه از پشت به ایران خنجر زده است»، «حسابکردن روی نقش روسیه در بحران خصومت آمریکا با ایران و اعمال تحریمهای بیرحمانه ترامپ، اشتباه است»، «ایران نباید به روسیه اعتماد کند» و... اینها بخشی از موضعگیریهای جریان غربگرا در خصوص روسیه است.
یکی از شعارهای فتنهگران در روز قدس و دیگر مراسمهای سراسری در سال ۸۸، شعار «مرگ بر روسیه» بود. شعاری که روی دیگر سکه شعار «نه غزه، نه لبنان» بود. دنبالههای فتنه در سالهای بعد، واکنش منفی به پرواز جنگندههای روسیه از پایگاه هوایی نوژه در ایران برای حمله به تروریستهای تکفیری و زیر سؤال بردن همکاری ایران و روسیه در جنگ سوریه و القای این گزاره نادرست که روسیه در سوریه بر سر ایران کلاه گذاشته است را نیز در همین خط ادامه دادند... این در حالی است که همکاری و همراهی ایران، روسیه، حزبالله لبنان و دولت مشروع سوریه در سالهای اخیر تروریستها به رهبری آمریکا را در رسیدن به اهداف خود ناکام گذاشته است و این قابل انکار نیست. جریان غربگرا در پی آن است تا با بازی در زمین دشمن و با بزرگنمایی برخی اخبار، بدعهدیهای آمریکا (کدخدایی! که رکن برجام بود) را عادیسازی کنند؛ این در حالی است که خسارتهای برجام را همچنان میپردازیم. ثانیا بهخاطر همین بدعهدی، ملت ما را محتاج برخی دولتهای اروپایی که همواره جانب دشمنان ما را میگیرند، نشان دهند. و ثالثا با برجستهسازی گزافهگوییهای مقامات آمریکایی و شرکای اروپاییاش، با هراسافکنی در افکار عمومی، برای برجامهای بعدی (در حوزه موشکی و منطقهای) نقش جاده صافکنی را ایفا کند. بر همین اساس، سفر ولایتی به روسیه و بهدنبال آن چین، در حقیقت تودهنی ایران به آمریکا و اروپا و جریان غربگرا در داخل کشور است.
رسالت: نگاه جدید به روسیه
غربگرایان صاحب گفتمان لیبرالسرمایهداری در ابتدای دولت آقای روحانی در سال ۹۲، عالیترین مقام اجرایی را به این نتیجه رساندند که کلید حل مشکلات اقتصادی در ارتباط با غرب و کاخسفید است. از طرف دیگر بلوک غرب هر گونه ارتباط و قرارداد اقتصادی با شرق اعم از چین، روسیه و... را برنمیتابد. بر همین اساس بود که قراردادهای بسیاری با چین و روسیه از جمله «سوآپ ۵۰۰هزار بشکه نفت با روسیه»، «توسعه میدان نفتی آزادگان با چین»، «صادرات محصولات کشاورزی به روسیه» و... توسط دولتمردان برجسته دولت از جمله بیژن زنگنه و... لغو شد.
بلوک غرب پنج سال، دولت آقای روحانی را معطل نگه داشت و هیچ اقدامی برای بهبود مبادلات تجاری ایران انجام نداد. بالاترین مقام کاخ سفید نیز نه تنها تحریمهای ایران را به سال ۹۲بازگرداند بلکه تحریمهای دیگری را بر آن افزود.
این تجربه گرانسنگ موجب شد تا رئیسجمهور بار دیگر، دولتمردان خود را به چین و روسیه اعزام نماید. بر همین اساس بود که وزیر خارجه ایران قبل از آغاز مذاکرات اخیر با اروپا به چین و روسیه رفت اما متأسفانه این کشورها در جلسات خصوصی صریحاً ابراز کردند که دولت ایران را صادق نمیدانند چرا که ممکن است دوباره با کشورهای شرق، قرارداد اقتصادی منعقد و مجدداً به فسخ آن مبادرت ورزد.
بر همین اساس، حسن روحانی با هوشمندی با ارسال پیام برای روسیه این بار خود تضمین میدهد. رهبر فرزانه انقلاب نیز برای حمایت از دولت دوازدهم پیامی را ضمیمه کردهاند. حامل پیام نیز خود تضمین مضاعفی محسوب میشود... روسیه بهدلیل عدم دسترسی به خلیجفارس بهعنوان «بزرگترین آبراه نفتی دنیا» سالها پیش به ایران پیشنهاد تهاتر و سوآپ نفت تا میزان ۵۰۰هزار بشکه نفت را کرده بود که متأسفانه بهدلیل عدم تمایل طرف ایرانی، اجرایی نشد. اکنون که با فشارهای آمریکا، فروش نفت ایران در ماههای آتی آسیب جدی خواهد دید میتوان این توافق را مجدداً فعال کرد. زیرساختهای این موضوع در حال حاضر در حد۲۰۰هزار بشکه فراهم است که در آینده میتوان آن را به ۸۰۰هزار بشکه رساند(کل صادرات نفتی ایران به اروپا ۷۵۰۰هزار بشکه است).
بهدلیل در هم تنیدگی فضای اقتصاد روسیه با کشورهای
مشترک المنافع، «بهزودی» امکان تحمیل تحریم انتقال بر آن بسیار کمتر از ایران یا اروپاست. این موضوع فرصتی است برای اینکه ایران مبادلات تجاری و مالی خود را در قالب پیمان پولی دوجانبه و روبل انجام دهد.
بعد از ماجرای اوکراین، غرب بهصورت تدریجی و خیلی آهسته روند تحریم روسیه را آغاز کرده است. در سالهای آتی احتمالاً روسیه نیز با نظام سخت تحریمها مواجه میشود. شکستن فضای تحریم ایران موجب باز شدن فضای تنفس اقتصادی روسیه در سالهای آتی خواهد شد.
در عینحال این امیدواری وجود دارد با سفر ولایتی به روسیه، در آینده، بسیاری از مشکلات تحریمی ایران رفع شود و مشاوران اقتصادی روس، به دولت روحانی کمک نمایند در اعتماد به توانمندی جوانان مستعد ایرانی، میتوان گامهای اساسی برای حل مشکلات اقتصادی مردم ایران برداشت.
یک روزنامه باند خامنهای متعلق به سپاه در میان دود و دمهای مربوط به سفر ولایتی به مسکو دلواپسیهای باندی را نیز درز داده است:
جوان: امروز ولایتی با رئیسجمهور روسیه ملاقات میکند
در حالی که روسیه و ایران درباره حفظ حاکمیت مرکزی و سرزمینی و مبارزه با تروریسم همکاری و توافق دارند، اما درباره رژیم صهیونیستی دو طرف زاویه دارند. سیاست عملگرایانه مسکو باعث شده روابط خوبی با تمام بازیگران از حماس و حزبالله گرفته تا رژیم اسراییل داشته باشد. ناظران نوع روابط تهران و مسکو در پرونده سوریه را سنگ بنای روابط استراتژیک دو طرف میدانند؛ مسألهای که علیاکبر ولایتی نیز روز گذشته در گفتگو با خبرنگاران به آن تأکید کرد. وی گفت: «رابطه ایران و جمهوری فدراتیو روسیه رابطهای استراتژیک است و طی سالهای اخیر مجموعه روابط دوجانبه و منطقهیی رو به افزایش و ارتقا بوده و همکاریهایی که در منطقه بین مجموعه جبهه مقاومت به محوریت ایران و روسیه در تقابل با تروریسم و بانیان آن صورت گرفت در سوریه و سایر کشورهای منطقه یک الگوی مثالزدنی از همکاریهای مثبت بین ایران و روسیه است که فقط یک رابطه استراتژیک و بلندمدت میتواند چنین همکاریهایی را توجیه کند.» با وجود این، ناظران درباره اینکه ایران و روسیه بتوانند روابط استراتژیک پایدار برقرار کنند، سؤالهای جدی مطرح میکنند. آمار روابط اقتصادی دو کشور خیلی ناچیز است که بتواند پشتوانه لازم اقتصادی برای یک روابط استراتژیک را فراهم آورد.
مهمترین وجه مشترک دو کشور در سطح بینالمللی مقابله با یکجانبهگرایی آمریکا است و همکاریهای چند سال اخیر تهران و مسکو این امیدواری را در میان مقامات دو طرف ایجاد کرده بتوانند روابط خود را تعمیق و گسترش دهند. به همین دلیل مقابله با یکجانبهگرایی آمریکا و لزوم گسترش روابط از مهمترین مواردی بود که ولایتی در سفر خود به مسکو مطرح کرد.
مشاور مقام معظم رهبری در امور بینالملل همچنین گفت: «شرایط کنونی شرایط بسیار حساسی است و دنیا تحت تأثیر هژمونی یک فرد عاصی بهعنوان رئیسجمهور آمریکا نسبت به قوانین بینالمللی است و این ضرورت این همکاریها را بیشتر و بیشتر میکند.»
یک روزنامه همسو با باند روحانی نیز به لاعلاجی نظام در روی آوردن به روسیه اذعان کرده است:
آرمان: احتمال دارد که سفر دکتر علی اکبر ولایتی با این موضوع ارتباط داشته باشد که ایران بخواهد با وساطت روسیه، درباره سوریه تصمیم بگیرد و احتمالاً راهی هم شاید جز مذاکره در اینباره وجود نداشته باشد. شاید این تنها گمانی است که میتوانیم درباره سفر فرستاده ویژه کشور مان به سوریه داشته باشیم تا روسها را هم در دست داشته باشیم. از آنجا که وضع کنونی روسیه در شرایط بینالمللی به سمت بهبودی حرکت میکند و ما قصد از دست دادن روسها در وضعیت فعلی را نداریم. با توجه به اینکه در آستانه از دست دادن اتحادیه اروپا هستیم شاید مقامات ارشد ما به این نتیجه رسیدهاند که روسیه را حفظ کنیم و وارد مذاکراتی شویم. اگر بسته اتحادیه اروپا و پیشنهادات جدیدش که در کنفرانس صلح مونیخ مطرح شد و تا مدتی هم رسانهیی نشد، در کنفرانس جمعه گذشته احتمالاً ین موضوع با وزیر خارجه مان در میان گذاشته شد که ظریف پاسخ این پیشنهاد را به بازگشت به تهران و در میان گذاشتن موضوع با مقامات موکول کرد. احتمالاً سفر دکتر ولایتی هم در پاسخ به همین انتظارات باشد. بنابراین روسیه را نباید بیش از این بزرگ کنیم و ترجیحاً اگر قرار است به این سمت و سو برویم که اختلافاتمان را با اتحادیه اروپا و حتی با آمریکا کاهش دهیم، خودمان هیأت بلندپایهای را مأمور این کار بکنیم که بتواند مستقیماًً دست به این کار بزند. با اینکه گذر زمان جوامع را پیش میبرد اما فراموش نکنیم که ذات روسیه خیلی تفاوت نکرده یعنی از جهت هویت و زیرکیهایی که این کشور دارد با زمان تزاری خیلی فرق نکرده بنابراین ما شاهد اقدامات زیرکانهای از سمت مسکوهستیم.
بهرغم ادعای روزنامههای هر دو باند حاکم مبنی بر راهبردی بودن رابطه رژیم و روسیه یک روزنامه همسو با دولت روحانی این ادعا را به چالش کشیده:
جهان صنعت: آیا رابطه تهران- مسکو استراتژیک است
واکاوی و بازخوانی تاریخ روابط خارجی معاصر ایران و روسیه بیانگر آن است که این مناسبات استراتژیک نیست. به عبارت دیگر روابط استراتژیک دارای تعاریف منطقی است که مناسبات معاصر تهران و مسکو در آن نمیگنجد... صرف ایجاد رابطه بین دو کشور حول محور موضوعات خاص نمیتواند دلیلی بر مناسبات استراتژیک دو کشور باشد.
در وقت حاضر آنچه بیش از همه نشانه و دلیلی برای استراتژیک خواندن روابط تهران- مسکو شده، سطح همکاریهایی است که این دو در قبال برخی از پروندههای منطقهیی و بینالمللی دنبال میکنند. همراهی مسکو با تهران در مذاکرات هستهیی ۱+۵، تشکیل ائتلاف ضدداعش در کنار آنکارا و همچنین ورود به بحران سوریه از جمله همکاریهای منطقهیی و بینالمللی است که تهران و مسکو به آن ورود پیدا کردهاند.
به نظر میرسد که این نوع همکاریها تقلیلگرایانه و مشخصاً بر محور موضوع امنیتی میچرخد و از منطق همکاریهای راهبردی و چندجانبهگرایانه به دور است.
واقعیت آن است که حافظه تاریخی ایرانیان در قبال روسها فقط سوابق بدعهدی، تضادها و بیرسمیها را به یاد میآورد. برای نمونه، اتفاقاتی مانند اشغال ایران در مدت جنگ جهانی دوم یا قبلتر از آن قراردادهایی مثل ترکمنچای و گلستان، رفتارهای کجدار و مریز روسیه در پروژه نیروگاه بوشهر و همچنین مواضع لرزان و ناشفاف در برجام، همگی از جمله سوابق بدعهدی روسیه در قبال ایران را به نمایش میگذارد.
غیراستراتژیک بودن روابط تهران- مسکو با توجه به رفتارهایی که مقامات کرملین در برخی از موضوعات ملی و منطقهیی از خود نشان دادهاند نیز قابل اثبات است. برای نمونه ولادیمیر پوتین هیچگاه حاضر نشد در دکترینهای منتشر شده خود بهویژه در آخرین دکترین منتشر شده روسیه در سال ۲۰۱۶اسم و نامی از ایران ببرد و این نگرش و راهکنش خود بیانگر آن است که مناسبات این دو کشور استراتژیک نیست. در سطح منطقهیی هم آنچه مقامات کرملین در قبال برخی موضوعات انجام میدهند، با منطق مناسبات راهبردی و راهکنشی منافات دارد. برای نمونه همکاری این کشور با ایران در بحران سوریه نشان میدهد که هدف پوتین کمک به حل بحران این کشور و ابقای بشار اسد در نظام سیاسی سوریه نیست بلکه او تلاش دارد در حد و قامت یک تزار جدید در مناسبات منطقه حاضر باشد و ایفای نقش کند. حیرتآورتر آن که مسکو اخیراً تحت اغوای تلآویو و واشینگتن به جلوگیری از جایگاهیابی و تعیینکنندگی نقش ایران در منطقه رضایت داده است.
واقعیت آن است که حضور مسکو در خاورمیانه با ائتلاف با تهران صورت گرفته است و مسکو میتوانست برای تدارک مافات و پاداش این همکاری تهران، از پذیرش خواسته واشینگتن و تلآویو امتناع کند که نکرد... این مواضع و رفتار مسکو حاوی چند پیام است؛ اول آن که این رفتار مسکو بهمعنای آن است که مسکو همسویی با تلآویو را در مناسبات منطقه نسبت به ایران ترجیح داده است. دوم آن که مسکو هم به همان اندازه تلآویو و واشینگتن تهران را مشکل اصلی بیثباتی سوریه و تاخر در فرآیند صلح میداند. سوم آن که نگاه ابزارگرایانه- فرصتطلبانه مسکو در قبال تهران در حال تکرار است و چهارم آن که مسکو در صورت لزوم میتواند در سایه راهبرد عدم دوست یا دشمن دائمی در سیاست خارجی از ایران عبور کند و از همه مهمتر حامل این پیام است که مناسبات مسکو- تهران آنگونه که گفته میشود استراتژیک و راهبردی نیست، بلکه در میان راهبرد دوست و دشمن دائمی در نوسان است.
ارگان خامنهای در میان سوز و گدازهایش از شکست توطئه تروریستی رژیم علیه مقاومت ایران، به سوابق تروریستی ـ پاسداری دیپلماتیک تروریست دستگیر شده اذعان کرده است:
کیهان: اتهام دیپلمات ایرانی حاج اسدالله اسدی که یکی از یادگاران دوران دفاع مقدس است و پیش از این خود در خنثیسازی دهها عملیات (مجاهدین) نقش مهمی داشته،... اما نکته اساسی اینجاست که دستگاه دیپلوماسی کشورمان چرا در این زمینه و تا این حد منفعلانه عمل میکند... در این عصر اطلاعات و دنیای ارتباطات، و سکوت خبری در دستگیری دیپلمات ایرانی حاج اسدالله اسدی، خانواده او که از اقشار حزباللهی و جان برکف نظام و انقلاب بوده و هستند، چه کشیدند و به چه مراکز دولتی نامه نوشته و تظلمخواهی کردند و بیپاسخ ماندند
فساد نهادینه و بحرانهای اقتصادی اجتماعی مضمون برخی دیگر از عنوانهای روزنامههای پنجشنبه است:
آفتاب یزد: رشته امور از دست مدیریت توزیع برق تهران در رفته است؛ کلافگی مردم بهدلیل خاموشیهای بیجهت
ابرار اقتصادی: فساد به یکی از الزامات فعالیت تجاری تبدیل شده است؛ ایران؛ در گیر ابتذال اقتصادی
اقتصادپویا: شاهد یک آنارشیسم اقتصادی هستیم که در آن تمامی اجزاء و عوامل دولت به جای وظایف حاکمیتی خود وارد تصدی گری و بنگاهداری شدهاند
اقتصاد ملی: تخلیه روستاها سرعت گرفته است
جهان صنعت: سکوت دولت در تاراج بیت المال؛ ابهام در واردات ۶۰۰میلیارد تومان خودرو ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر